سیاست خارجی را از خیابان ها جمع کنیم؛پوپولیست ها کتاب بخوانند

تابناک - ۴ مرداد ۱۳۹۲



در شرایطی که چند روزی بیشتر به زمان آغاز به کار رسمی دولت جدید باقی نمانده، گمانه زنی درباره روندی که این دولت در مورد مسائل گوناگون داخلی و خارجی در پیش خواهد گرفت، به یکی از مهمترین مسائل این روزهای محافل گوناگون تبدیل شده است. بی تردید، یکی از مهمترین حوزه های مطرح که به ویژه در سال های اخیر اهمیت بیشتری یافته، حوزه سیاست خارجی است. در این رابطه با دکتر محمود سریع القلم به گفت و گو نشسته ایم.

استاد دانشگاه بهشتی در این گفت و گو از اولویت های سیاست خارجی ایران در سالهای پیش رو سخن می گوید. اگر چه وی در این مجال طعنه های نسبتا تندی به دست اندرکاران دیپلماسی کشور در سالهای اخیر هم می زند، اما بیشتر فضای پیش روی دستگاه سیاست خارجی را می کاود. در واکاوی فضای آینده سیاست خارجی ایران، بازگشت به گذشته، همراه با انتقادهایی تلخ و تند هم گاهی اجتناب ناپذیر می شود.نگاه محمود سریع القلم به اولویت های سیاست خارجی ایران در چارچوب فکری خاص او باید تحلیل شود.اویی که دانش آموخته سیاست است و سیاست و روابط بین الملل در معنای عام آن را یک پروژه نمی داند و آنرا را پروسه ای می داند که روز به روز در حالت شدن است.

"بی تردید، یکی از مهمترین حوزه های مطرح که به ویژه در سال های اخیر اهمیت بیشتری یافته، حوزه سیاست خارجی است"او اگر چه توامان ساختار و کارگزاران سیاست خارجی ایران را مورد نقد قرار می دهد، اما نقش پر رنگ تری برای ساختار قائل است و معتقد است که با اصلاح منطقی ساختار سیاست خارجی،کارگزاران هم در مسیر بهتری حرکت خواهند کرد.ادعایی که البته قابل مناقشه است. با هم  مشروح گفت و گوی تابناک با استاد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی را می خوانیم. در این گفت و گو القاب و عناوین و گپ و گفتگو های تابناک و دکتر سریع القلم حذف شده و صرفا سئوالات تابناک و پاسخ های سریع القلم، برای استفاده مفید تر مخاطبان ارجمند، ارائه شده است.

۱-روند سیاست خارجی ایران در هشت سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید و مهمترین کاستی های این سیاست خارجی در چه محورها و موضوعاتی بوده است؟

اگر بخواهیم مؤدب باشیم که طینت ایرانیان است و نسبت به کسانی که متفاوت هستند منصفانه قضاوت کنیم و بر آن­ها القاب نگذاریم، باید گفت عملکرد هشت سال گذشته در سیاست خارجی مبتنی بر کم دانشی و بی دانشی بوده است. گروه بسیار کوچکی که سکان سیاست خارجی را در دست داشتند، نسبت به محیط بین المللی، حس داشتند و نه شناخت. حس تعارض، حس تقابل، حس نفی.

عصبانی بودند. این همان ادامه «مکتب هیجان» در سیاست بود. ما ایرانی ها در معماری، هنر، موسیقی، ادبیات، مهندسی و پزشکی خیلی زمینه داریم، میراث داریم و باید هم افتخار کنیم؛ اما در سیاست هنوز تابع حس، مزاج، عصبانیت و رفتارهای واکنشی هستیم. بسیار باید تربیت شویم تا منطق و عقلانیت بر رفتارهای ما حکم فرما شود. اینکه ما هر آنچه را که می خواهیم پشت تریبون به هر ملتی، دولتی، واقعه ای و پرچمی می گوییم، ناشی از احاطه هیجان بر زبان ماست.

"در این رابطه با دکتر محمود سریع القلم به گفت و گو نشسته ایم.استاد دانشگاه بهشتی در این گفت و گو از اولویت های سیاست خارجی ایران در سالهای پیش رو سخن می گوید"طبیعی است که این عملکرد مبتنی بر هیجان و غریزه، پی آمدهای جدی داشته باشد. می گویند که زمان تصمیم به قتل در اکثر موارد کمتر از یک دقیقه است. وقتی شخص عصبانی می شود، رفتارهای نامعقول از او انتظار می رود. هم چنانکه سیگار برای قلب مضر است، هیجان و مزاج نیز برای سیاست زیان آور است.

این دولت با عصبانیت تمام و بدون بررسی های لازم فکری، سراغ واقعه ای حدود هفتاد سال پیش در آلمان رفت و این خود محرکه ای شد تا ۳۴ قطعنامه توسط اتحادیه اروپا، سازمان ملل و آمریکا بر علیه ایران صادر گردید و وضع اقتصاد ما را به شرایط امروز رساند.

اگر یک حقوقدان در آن گروه کوچک وجود داشت و موارد پیشین بین المللی را گوشزد می کرد، تلاش می شد تا پرونده هسته ای ایران از آژانس بین المللی در وین به شورای امنیت در سازمان ملل ارجاع نشود. بسیار مفید خواهد بود اگر متفکرین دینی در کشور ما توضیح دهند آیا این عملکردها ارتباطی با اصول فکری دینی داشته است؟ آیا می شود انسان تفنگی را بردارد و به پاهای خود شلیک کند و خود را فلج کند؟ می دانیم دین مبانی عقلی و منطقی دارد و با عصبانیت و هیجان مبارزه می کند. متأسفانه مجلس ما هم که منتخب ملت است و باید منافع عامه را مد نظر داشته باشد نسبت به عملکرد سیاست خارجی سکوت کرد. ۶۳ درصد درآمد نفت ایرانی طی ۱۰۸ سال گذشته از مظفرالدین شاه تاکنون در همین هشت سال گذشته بوده است. این ثروت بیش از ۷۰۰ میلیارد دلاری می توانست ما را یکی از ارکان قدرت منطقه ای کند و ایرانی، محترم تر و با عزت تر زندگی کند.

"اگر چه وی در این مجال طعنه های نسبتا تندی به دست اندرکاران دیپلماسی کشور در سالهای اخیر هم می زند، اما بیشتر فضای پیش روی دستگاه سیاست خارجی را می کاود"دیپلماسی ما به جایی رسیده که از اکوادور می آیند به کنفرانس سوریه در تهران تا سرنوشت آن کشور را رقم زنند.

در این دوره، روابط ما با اروپا و جهان عرب قفل شد. با تعدادی از همسایگان، روابط ما تقریباً تعطیل است. آسیایی ها نهایت سوء استفاده را از ما کردند. بانکداری، کشتیرانی، بیمه و صادرات نفت ما تحریم شد و ما به ناچار به افراد و پول نقد متوسل شدیم تا زندگی روزمره را مدیریت کنیم و ده ها مشکل اداری و مالی بوجود آمد. تأکید می کنم اشکال اساسی در فقدان یک سیستم فکری و نبود دانش است.



رسانه ها و مجلس هم کارویژه انتقادی ندارند تا افکار و سیاست های اشتباه و بر خلاف منافع ملی را اصلاح کنند. زمانی در دهه ۷۰ و بخشی از ۸۰ ، دفتر مطالعات وزارت خارجه مرکز رفت و آمد دیپلمات ها و محققان برجسته جهانی بود؛ اما در سال ۱۳۸۶، ۷۵ مؤسسه تحقیقاتی در جهان، مجموعه پژوهشی وزارت امور خارجه را تحریم کردند و آنجا تبدیل به خانۀ ارواح شد. اصالت عقل را در سیاست نپذیرفته ایم. تخصص و دانش مقدم است بر دوستی ها، تبعیت ها، مزاج ها و هیجان ها.

امروز شرایط سیاست خارجی ما حتی از سال های اول انقلاب و دورۀ جنگ تحمیلی هم سخت تر است.

"با هم  مشروح گفت و گوی تابناک با استاد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی را می خوانیم"طی سال های گذشته، موضوعات سیاست خارجی اولویت نداشتند و تقدم و تأخر خود را از دست داده بودند. انرژی سیاست خارجی همه جا پخش بود و حالت فی البداهه داشت. متوجه پی آمدهای سخنان و عملکردها نبودند. روابط بین المللی ما به حداقل خود رسیده است. در مقام مقایسه با دوبی و استانبول، فرودگاه بین المللی ما در حداقل فعالیت خود است.

در توضیح المسائل می گوید: شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد. چطور ما از طریق عملکرد هیجانی و مزاجی در سیاست خارجی در این حد به خود و به اقتصاد کشور لطمه زدیم و شبکه وسیعی از فساد مالی متشکل از ایرانیان و غیر ایرانیان برای انتقال کالا و خدمات ایجاد کردیم. باید مؤدبانه قضاوت کنیم؛ از یک طرف بی دانشی است و از سوی دیگر فقدان انتقاد نهادهایی مانند رسانه ها و مجلس که می توانستند فرآیند اصلاح افکار و سیاست ها را رقم بزنند. امروز در دور افتاده ترین روستاهای کشور، شهروندان ایرانی می دانند تغییر در سیاست خارجی مهم ترین مبنای بهبود وضع اقتصادی است.

۲- به نظر شما ضعف سیاست خارجی ایران طی سال های اخیر بیشتر حاصل عوامل ساختاری، کارگزاری یا نهادی بوده و هر یک از این عوامل چه نقشی در این زمینه داشته اند؟

ضعف در هر دو بخش ساختاری و کارگزاری بوده است. اگر ما اجماع کلان نخبگان سیاسی را در کشور داشته باشیم که جهت گیری ها مشخص باشد، طبیعی است دولت ها که به قدرت می رسند نمی توانند در این حد، زاویه ایجاد کنند و عملکردی داشته باشند که شالودۀ اقتصادی و سیاست خارجی را زیر و رو کند.

"گروه بسیار کوچکی که سکان سیاست خارجی را در دست داشتند، نسبت به محیط بین المللی، حس داشتند و نه شناخت"ورود و خروج دولت ها در حکومت ها مانند دوندگان دو امدادی است که چوب مدیریت و کشورداری را به یکدیگر می سپارند. وقایع نشان می دهد ما به این وضعیت و شرایط نرسیده ایم. در فرآیندهای انتخاباتی کشور ما، یک دفعه گروهی به قدرت می رسند که تقریباً هیچ تجربه ای در کشورداری و مسایل سیاست خارجی ندارند. اگر این شرایط در یک کشور تازه تأسیس شده بود، تعجبی نداشت ولی ما باید بهتر از این عمل کنیم.

ایجاد ثبات مهم ترین اصل در حکمرانی است البته شخصیت شلوغ و پر حادثه از یک طرف و رفتارهای کوتاه مدت ما از طرف دیگر فرصت ثبات بخشیدن به حوزۀ مدیریت را نمی دهد. طبیعی است ابتدا باید ساختارها را اصلاح کنیم تا کارگزار در آن قالب بهتر عمل کند.

افکار و رویه های ما بیش از اندازه نوسان دارد. کار سنگین فکری لازم است تا در کشور ثبات فکری و رویه ای صورت پذیرد. بیش از اندازه در دستگاه دولتی، کار چاق کن وجود دارد. اگر ده درصد امور، فکری باشد خیلی امور با کارآمدی بالاتری پیش می رود. تشکیل یک حکومت کارآمد را نباید دست کم بگیریم به خصوص در این جهان پیچیده و تو در تو هر تعامل یا تقابلی در سیاست خارجی به نحوی باید در راستای منافع عامه مردم باشد و بر زندگی آن ها، اثرات مثبتی به جای گذارد.

"ما ایرانی ها در معماری، هنر، موسیقی، ادبیات، مهندسی و پزشکی خیلی زمینه داریم، میراث داریم و باید هم افتخار کنیم؛ اما در سیاست هنوز تابع حس، مزاج، عصبانیت و رفتارهای واکنشی هستیم"هر ریالی که دولت ما در خارج هزینه می کند باید برای مردم مثمر ثمر باشد.

مجلس و رسانه های یک کشور باید قدرتمند و با نفوذ باشند تا به طور مرتب عملکرد دولت را زیر نظر داشته و تذکر دهند. به این خاطر است که جامعه مدنی و تفکیک قوا اصالت حقوقی دارند چون تنظیم کننده و میزان الحراره هستند. من به عنوان یک دانشجوی علم سیاست، رسانه ها را حتی مهم تر از قوه مقننه در تنظیم رفتار دولت می دانم. این مجموعه به ما ساختاری ارائه می دهد که مدیریت دولت، قانون گذاری و دستگاه های نظارتی معنا پیدا می کنند.

۳- به نظر شما اولویت های دولت جدید در عرصه سیاست خارجی باید به چه ترتیبی باشد و مهمترین چالش های دولت جدید در عرصه منطقه ای و بین المللی کدامند؟

مهم ترین اولویت دولت جدید، تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان است. تصویری که نشان دهد افرادی مؤدب، با فرهنگ، اصیل، با دانش، مجهز به عفت کلام، خویشتندار و فهیم نسبت به منافع و مصالح ملی در دستگاه دولتی مسئولیت پذیرفته اند.

عده ای که قبلاً هواپیما سوار شده اند، سیر هستند، غذای خوب خورده اند، زندگی متعارفی داشته اند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر می گیرند و از همه مهم تر از ثبات فکری برخوردارند، قابل اتکاء هستند و ظرفیت تغییر جهان‌بینی پنج بار در یک روز را ندارند. اصول فوق را که بنده شمردم در همسایگی، دوستی و تجارت هم صدق می کند. روابط کشورها خارج از این قواعد نیست. مبانی که باعث اعتبار ژاپن و آلمان شده تابع همین نکات است. بنابراین، اول باید دنیا احساس کند و سپس به یقین برسد که ما در ایران دولتی متشکل از افراد فهیم و با اصالت داریم.

دومین اولویت، رفع نگرانی های دیگران نسبت به سخنان و عملکرد ماست.

"اینکه ما هر آنچه را که می خواهیم پشت تریبون به هر ملتی، دولتی، واقعه ای و پرچمی می گوییم، ناشی از احاطه هیجان بر زبان ماست"اگر ما می خواهیم با عزت و احترام زندگی کنیم، چه لزومی دارد با سخنان بیهوده و کارهایی که نمی خواهیم انجام دهیم دیگران را تحریک کنیم؟ ما سخنانی می گوییم و وارد موضوعاتی می شویم که به ما و مصالح ما هیچ ارتباطی ندارد. بعد دیگران تحریک می شوند و بر علیه ما بسیج می شوند و اقداماتی انجام می دهند و ما را تحریم می کنند و با بی تدبیری، خودمان را گرفتار می کنیم. می گویند ملانصرالدین جایی نشسته بود و هر چند دقیقه، بلند فریاد می کشید. علت را پرسیدند. گفت: این سوزنی که به خودم می زنم خیلی درد دارد و مجبورم داد بزنم.

دولت جدید باید صرفاً بر مصالح مردم ایران متمرکز شود. سیاست خارجی باید در خدمت مردم ایران باشد.

موضوعات، وقایع و کشورهایی که در مدار منافع مردم ایران نیستند، نباید وقت و انرژی کشور را بگیرند. این همان عقلانیت در سیاست خارجی است. بولیوی و کومور چه ربطی به ما دارند؟ اگر ما هزینه و فایده کنیم، شرایطی رافراهم می کنیم که در حوزۀ خلیج فارس و آسیای مرکزی اتومبیل تولید کنیم و نه در ونزوئلا. متأسفانه مجلس ما به این تصمیم گیری های نادرست اعتراض نکرد.

"اگر یک حقوقدان در آن گروه کوچک وجود داشت و موارد پیشین بین المللی را گوشزد می کرد، تلاش می شد تا پرونده هسته ای ایران از آژانس بین المللی در وین به شورای امنیت در سازمان ملل ارجاع نشود"جهان باید احساس کند ایران یک کشور نرمال است و نه کشوری که باید از آن فاصله گرفت، هراس داشت و نگران سخنان و عملکرد افراطی آن بود. سیاست خارجی هر کشوری قاعدتاً نماد فرهنگ اجتماعی آن است. میانگین ایرانی، رادیکال نیست. لایه ای حاشیه ای از ما رادیکال است. تندروی و تندخویی میراث چپ های دهه ۳۰ و ۴۰ هستند.

در فرهنگ اجتماعی ایرانیان و در فرهنگ اسلامی، تندخویی جایگاهی ندارد.

اولویت سوم، متمرکز شدن سیاست خارجی بر بهبود وضع اقتصادی است. به جز کره شمالی و بلاروس، این هدف سیاست خارجی تمام کشورهای جهان است. هر چند وقت یک بار مانند دو روز پیش می شنویم که تعدادی ایرانی در کشتی های قاچاق انسان از اندونزی به استرالیا، در دریا غرق شده اند. این اتفاق در شأن ایرانی نیست. کشور امارات با عملکرد مثبتی که دارد هر سال ۵-۳ کشور را اقناع می کند که از شهروندان اماراتی ویزا درخواست نکنند و این رقم در حال افزایش است.

"متأسفانه مجلس ما هم که منتخب ملت است و باید منافع عامه را مد نظر داشته باشد نسبت به عملکرد سیاست خارجی سکوت کرد"قدیم به واسطه عملکرد صحیح و صادقانه یک تاجر، نام او خود اعتبار بود. کشورها هم این گونه هستند. سیاست خارجی جز تسهیل روابط اقتصادی، کار دیگری ندارد. ورود و دخالت در هر موضوعی که باعث خدشه دار شدن این اصل شود قاعدتاً از اولویت های سیاست خارجی خارج می شود.

بزرگترین چالش دولت جدید در سیاست خارجی، اجماع سازی داخلی میان نهادهای کلیدی قدرت برای متمرکز شدن بر رشد و توسعه اقتصاد ملی است. مبنای فلسفی این اجماع سازی این است که حکمرانی مطلوب و ماهیت وجودی یک حکومت، توجه به خواسته های مردم، عزت یک ملت و ثبات زندگی آنهاست.

ما مسئول حل و فصل مشکلات مردم کره زمین نیستیم. دولت و حکومت در ایران مسئول حل و فصل مشکلات مردم ایران است. اگر ما بر این اصل متمرکز شویم بالاترین سطح از امنیت ملی را تأمین کرده ایم و کسی هم با ما کاری ندارد. اگر در داخل به اجماع برسیم می توانیم در صحنۀ بین المللی ، مؤثر باشیم و در دیپلماسی به نتیجه برسیم.

۴- با مشخص شدن نتیجه انتخابات، بحث های فراوانی در عرصه داخل و خارجی درباره بازگشت «اعتدال» و «عقلانیت» به سیاست خارجی کشور مطرح شد. شما با توجه به شعارهای مطرح شده و افرادی که به طور بالقوه برای به دست گرفتن سکان سیاست خارجی دولت جدید مطرح هستند، چشم انداز این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟

اطمینان دارم ماهیت دولت جدید، معتدل و عقلایی است؛ اما میزان موفقیت آن تابع صحنۀ سیاست داخلی و عملکرد جریان های خارج از دولت است.

"63 درصد درآمد نفت ایرانی طی ۱۰۸ سال گذشته از مظفرالدین شاه تاکنون در همین هشت سال گذشته بوده است"اخیراً اقای مهندسی گفته بود اعتدال گرایی همان مبارزه با استکبار است. البته مبارزه با استکبار مشروط به اینکه ما مشکلات کلیدی خود را حل کرده باشیم، می تواند برای خودش هدفی باشد. اما این آقای مهندس اطلاع دارند که طبق آمار رسمی، چهار میلیون معتاد در ایران وجود دارد. حدود ۲۰۰۰۰ نفر سالانه در جاده ها کشته می شوند. از نظر فساد مالی، ایران جزء ده کشور اول جهان است.

ایران بالاترین نرخ مهاجرت نخبگان را دارد. کشور طی دهه های آینده با مشکل جدی آب روبه روست. ما به عنوان یک کشور مذهبی، رتبه چهارم طلاق در جهان را داریم. آیا عقل و منطق ایجاب نمی کند دولت به این مسایل بپردازد؟ پایه ای ترین سطح تحلیل در عقلانیت، پرداختن به مشکلات مردم ایران است. بسط عدالت در آفریقا و وحدت سیاسی در جهان از مشتقات خیال بافی و تخیل هستند.

"این ثروت بیش از ۷۰۰ میلیارد دلاری می توانست ما را یکی از ارکان قدرت منطقه ای کند و ایرانی، محترم تر و با عزت تر زندگی کند"شاید برای فیلم سازی و گفت و گوی ویژه آخر شب تلویزیونی مفید باشند، اما حکمرانی بر اساس واقعیت است نه تخیل. بسیار روشن است که ادبیات و اولویت های دولت جدید متفاوت است و تا میزانی که بتواند جمیع سیاست مداران و نهادها را حول محور مصالح ملی جمع کند خواهد توانست عقلانیت را در سیاست خارجی تحقق بخشد. عملکرد «چوئن لای» می تواند الگویی برای این دولت باشد. او با آرامش و بدون هیاهو، اجماعی نزد نخبگان ایجاد کرد و مقدمات ورود چین به عرصه قدرتمندی اقتصادی و ملی را فراهم نمود. همراهی نسل اول انقلاب با عقلانیت دولت یازدهم بسیار کانونی است.

با این منش، تاریخ بهتر قضاوت خواهد کرد.

۵- چشم انداز حل بحران هسته ای و کاهش تحریم ها در دوره جدید را چگونه ارزیابی می کنید؟

شاید اولین اتفاقی که باید بیفتد این است که برنامه هسته ای ایران از حالت سیاسی و امنیتی به یک موضوع فنی و علمی و تکنیکی تبدیل شود. تغییر تصویر، کاهش نگرانی ها، ادبیات منطقی و معقول، تمرکز بر منافع ملی و بهبود وضع اقتصادی می تواند فرآیند اصلاح وضعیت را تسهیل کند اما کار سهلی نخواهد بود و زمان بر است. یک سخنرانی هیجانی و مبتنی بر مزاج و حس می تواند سیاست خارجی یک کشور را برای سال ها تخریب کند. بعد دهها سخنرانی معقول و چند سال کار منطقی می طلبد تا گذشته را تطهیر کند. بحث این است که نزدیک به نود درصد وضعیت اقتصادی و موضوع تحریم، انعکاس عملکرد سیاست خارجی طی سال های گذشته است که اگر بخواهیم یک ایرانی اصیل باشیم و مؤدبانه قضاوت کنیم، نتیجه بی دانشی ما از قواعد بازی در سطح جهانی است.

"دیپلماسی ما به جایی رسیده که از اکوادور می آیند به کنفرانس سوریه در تهران تا سرنوشت آن کشور را رقم زنند.در این دوره، روابط ما با اروپا و جهان عرب قفل شد"اگر کشوری هم ما را تحریک کند طبیعی است واکنش نشان دهیم. به همین علت است که حقوق دانان، بهترین سیاست مداران هستند؛ چون مراقب سخنان خود حتی در حد حرف اضافه هم هستند. دقت و عفت در کلام نه تنها در سیاست، بلکه همه جا، احترام، منزلت و عزت به دنبال می آورد. در سیاست بین الملل، بعضی اوقات واکنش ها سال ها طول می کشد. دوگل رییس جمهور فرانسه سه سال و نیم صبر کرد تا سر موقع به سخنان سخیف یک سفیر در پاریس واکنش نشان دهد.

ممکن است کشوری بیست سال صبر کند تا نسبت به سوزاندن پرچمش که نماد یک ملت است عکس العمل از خود بروز دهد. حسی و مزاجی و هیجانی عمل کردن در سیاست بسیار خطرناک است. به این علت، نخبه گرایی که مظهر عقلانیت است، بهترین روش کشورداری است و پوپولیسم همه جا، خسارت های جبران ناپذیری به بار آورده است. ما که کومور و بولیوی نیستیم که کشور را گروهکی مدیریت کنیم و در نتیجه پوپولیستی.

ایران تنها کشور در کل خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی است که از هر تخصص قابل تصوری از هنر گرفته تا معماری و اقتصاد، حقوق، علوم پایه، پزشکی و مهندسی در آن تعداد قابل توجهی از افراد قابل اعتنا وجود دارد و بعضاً در سطح جهانی معتبر هستند.

"بانکداری، کشتیرانی، بیمه و صادرات نفت ما تحریم شد و ما به ناچار به افراد و پول نقد متوسل شدیم تا زندگی روزمره را مدیریت کنیم و ده ها مشکل اداری و مالی بوجود آمد"بنابراین، بحران هسته ای و موضوع تحریم ها معلول هستند. موضوع و علت، منطق حکمرانی و ورود افراد سیر به حوزۀ مدیریت است که اول خداترسی و بعد ترس از قانون و خبرنگار در آن ها نهادینه شده باشد. طبق آمار بانک مرکزی، در هفت سال گذشته هر یک ساعت، ۷۵۰ فقره چک در بانک های ایران برگشت خورده است. رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعلام کرده که ۴۵۵ شرکت، ارز دولتی گرفته اند و برای کالاهایی که باید می آوردند اقدامی نکرده اند. نکته اساسی این است که باید ساختار حکمرانی را اصلاح کرد و قانون گرایی به وجود آورد.

سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. دولت جدید با چالش های عظیمی رو به روست تا نه تنها در داخل به اصلاح ساختارها بپردازد، بلکه نمایی معقول از جامعه و کشور به محیط بین المللی عرضه کند. اصلاح ساختار اقتصادی کشور کاری کهکشانی خواهد بود. اگر دولت جدید با کارآمدی و قانون مداری و ضابطه محوری امور را پیش ببرد، در صحنه بین المللی هم احترام لازم را کسب خواهد نمود. در نهایت، عادی شدن موضوع هسته ای، کاهش تحریم ها و بهبود وضع اقتصادی به همراهی همه جریان ها و نهاد ها با دولت یازدهم وابسته است تا به مصالح و منافع ملی دست یابیم و از ادبیات ماجراجویانه به حکمرانی مبتنی بر عقلانیت سوق پیدا کنیم.

"رسانه ها و مجلس هم کارویژه انتقادی ندارند تا افکار و سیاست های اشتباه و بر خلاف منافع ملی را اصلاح کنند"

۶- به نظر شما در دوره پیش رو، روابط ایران با کشورهای مهم منطقه، به ویژه ترکیه، عربستان و قطر چگونه خواهد بود و موضوع سوریه تا چه حد در این رابطه اثرگذار خواهد بود؟

در تداوم بحث های گذشته مبنی بر تمرکز و اولویت بندی در سیاست خارجی، مهم ترین موضوع منطقه ای کشور ما در ماه های آتی، بازسازی روابط با عربستان است. عربستان تأثیرگذارترین کشور در کل خاورمیانه و شمال آفریقاست که متأسفانه روابط سیاسی با ریاض تقریباً به تعطیلی کشانده شد. با توجه به ظرفیت های قابل توجه در دولت جدید، امید به بازسازی این روابط وجود دارد. هنوز عربستانی ها به اهمیت و اعتبار توافق یک دهه پیش رییس جمهور منتخب که آن موقع در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی صورت پذیرفته بود، اشاره می کنند. عربستان مهم ترین صحنه گردان بهار عربی است.

هماهنگی با عربستان منافع دراز مدت فراوانی برای مردم ایران دارد. رابطه با عربستان در حدی که منافع طرفین به رسمیت شناخته شده و سهمی بر یکدیگر قائل شوند، باعث خواهد شد که جایگاه ایران در منطقه شامات محفوظ بماند. اگر تحولات به صورتی رقم بخورد که رژیم بشار اسد از میان برداشته شود و اسرائیل به سراغ حزب الله در جنوب لبنان برود، موقعیت ایران در منطقه بسیار محدود خواهد شد. در نظر داشته باشید که اخوانی ها در بهار عربی مشکل پیدا کرده اند و دولت های آمریکا و اسرائیل به تازگی انتخاب شده و ثبات در سیاست گذاری دارند. از این رو، ماتریس قدرت ایجاب می کند ایران با عربستان و سپس با ترکیه به مذاکره بپردازد و به جای از دست دادن ۹۰، حداقل ۳۰ را در آینده برای خود محفوظ دارد.

"طی سال های گذشته، موضوعات سیاست خارجی اولویت نداشتند و تقدم و تأخر خود را از دست داده بودند"چه ما بخواهیم و نخواهیم و چه مورد وثوق ما باشد یا نباشد، به ترتیب اولویت، عربستان و ترکیه، کانون سیاست منطقه ای هستند و ما می توانیم درصدی از ماتریس قدرت منطقه ای را با هماهنگی این دو کشور به دست آوریم.

رابطۀ مساعد با عربستان در تنش زدایی سیاست خارجی ایران و همچنین حل و فصل مسالمت آمیز موضوع هسته ای و تخفیف تحریم ها بسیار مؤثر خواهد بود. سرنوشت سوریه در مهم ترین سطح با توافقات روسیه و آمریکا تعیین خواهد شد و در سطح بعدی در دینامیزم سیاسی مثلث ایران، ترکیه و عربستان. برای آن دسته از ما دانشگاهیان که به قدرت ملی کشور می اندیشیم و علاقمندیم ایران یک کشور اثرگذار اقتصادی و سیاسی منطقه ای باشد، امیدواریم دستگاه دیپلماسی از مهندسین، اطبا و فیزیک خوانده ها و شیمی خوانده ها به حقوق دانان و اقتصاد دانان انتقال پارادایمیک پیدا کند؛ کسانی که قدرت را می فهمند و به صورت تدریجی و با حوصله و سخنان سنجیده و اجماع داخلی، قدرت و منزلت کشور را ارتقا می بخشند. با توجه به حساسیت های مشروعی که در جمهوری اسلامی نسبت به استقلال سیاسی کشور وجود دارد، عاقلانه خواهد بود اگر با هماهنگی با عربستان و ترکیه، سهم مهم منطقه ای خود را در قدرت و ثروت تعیین کنیم. در غیر این صورت، کلیه اسباب به حاشیه راندن بیشتر ما موجود است.

۷- آیا با توجه به شرایط و پتانسیل های موجود، دولت روحانی موفق خواهد شد شرق گرایی افراطی (اتکا به روسیه و چین) در سیاست خارجی ایران را کاهش داده و نوعی توازن را در روابط با شرق و غرب برقرار کند

؟

تصور نمی کنم تمایل کشور به شرق با انتخاب بوده، بلکه بیشتر شرایط ما را به این سمت سوق داده است.

به عنوان یک واقعیت، جامعه ایرانی تمایل به غرب دارد، نه شرق. من صدها فرد به شدت مذهبی و حتی انقلابی می شناسم که ترجیح داده اند فرزندانشان در یک کشور اروپایی یا شمال آمریکا تحصیل کنند تا در یک کشور آسیایی. کسانی که این واقعیت را نفی می کنند، بیشتر دلایل روانی دارد تا عقلی و علمی. اینکه ایرانی ها تمایل به غرب دارند، دلایل صرفاً سیاسی یا ایدئولوژیک ندارد؛ بلکه به خاطر علاقه همه ایرانی ها به کیفیت است: ایرانی ها یخچال خوب می خواهند، هواپیمای خوب می خواهند، مواد غذایی خوب می خواهند، خدمات خوب می خواهند و این ویژگی ها را در مغرب زمین پیدا می کنند. بنابراین، حتی اگر به لحاظ سیاسی، کشور ما در مقطعی تمایل شرقی پیدا کند، به لحاظ اقتصادی و در نهایت در صنایع کلیدی مانند نفت، گاز و پتروشیمی تمایل دستگاه اجرایی و بخش خصوصی ما به کالا و خدمات غربی است.

"در توضیح المسائل می گوید: شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد"ارتباطات علمی و فناوری ما عمدتاً با غرب است. سیاست خارجی یک کشور تحت تأثیر بافت اجتماعی و فرهنگ عمومی است.

نزدیک به دو میلیون نفر ایرانی با ثروتی معادل پانصد میلیارد دلار در غرب زندگی می کنند و این واقعیت قابل انکار نیست. غرب را نمی توان

delete

کرد؛ ضمن اینکه شرق هم قابل اعتنا شده و قدرت و ثروتش با غرب متمایل به تساوی است. کشور ما مانند ترکیه چند لایه ملی، اسلامی، غربی و شرقی دارد.

اگر ما روابط حسنه ای با همسایگان جنوبی خود داشتیم، می توانستیم با پتانسیل های مهندسی ایرانی ها، نقش مهمی در ساختار عمرانی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس داشته باشیم. این شش کشور در سال حدود چهارصد میلیارد دلار درآمد نفت دارند و اگر نیمی از آن صرف پروژه های عمرانی شود، ایران به طور بالقوه می توانست نقش اقتصادی هند را در این منطقه ایفا کند. حدود یک میلیون مدیر و مهندس هندی در این منطقه کار می کنند.

اگر ما سیاست خارجی و امنیت ملی را اقتصادی تعریف کنیم، خود به خود با اتکاترین راهبرد بازدارندگی را به ارمغان آورده ایم. لازمه این امر، انتقال پارادایمیک نسل اول انقلاب است که با مدیریت دولت جدید، به نسل سوم اعتماد کند و به تدریج طی سال های آتی، کشور را به سمت و سوی توسعه ملی و تولید ثروت هدایت کند.

"چطور ما از طریق عملکرد هیجانی و مزاجی در سیاست خارجی در این حد به خود و به اقتصاد کشور لطمه زدیم و شبکه وسیعی از فساد مالی متشکل از ایرانیان و غیر ایرانیان برای انتقال کالا و خدمات ایجاد کردیم"اگر اتاق های فکر فعال شوند و کسانی که استنباط های مشترک از مصالح ملی دارند دور هم جمع شوند، می توانند وزن شرق، وزن غرب، وزن همسایگان و غیره را تنظیم کنند. جغرافیا و فرهنگ و اِکُوسیستم ما، راهبردهای مشخص را پیش روی ما می گذارند. راهبرد سیاست خارجی ما وجوه فراوانی دارد. نه به خاطر فکر و سیاست گذاری، بلکه به واسطه جغرافیا و نفت، ضدیت فعلی ما با غرب تاریخ انقضاء دارد. آرای روستاها در تمایل به بهبود وضع اقتصادی و تغییر جهت گیری های سیاست خارجی در انتخابات ۹۲ نیز بر این اصل صحه می گذرد، چه رسد به شهرها و نسل جوان.

مردم عموماً به بهبود روابط خارجی و به ویژه با غرب رأی مثبت دادند. بگذریم که از سال ۱۳۶۸ تاکنون، به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری، عامه مردم ایران به سه اصل رأی مثبت داده اند: بهبود وضع اقتصادی، آرامش اجتماعی و روابط معقول بین المللی.

معقول آن است که توازنی بین تمامی وجوه داخلی و بین المللی برقرار کنیم. هم طراحی این راهبرد و هم اجرای آن محتاج سیاستمدارانی با دانش و علاقه مند به خاک است. بد نیست عملکرد مائو و حزب کمونیست چین بین سال های ۱۹۷۵



۱۹۶۵ را با دقت بخوانیم.

"باید مؤدبانه قضاوت کنیم؛ از یک طرف بی دانشی است و از سوی دیگر فقدان انتقاد نهادهایی مانند رسانه ها و مجلس که می توانستند فرآیند اصلاح افکار و سیاست ها را رقم بزنند"سیاست خارجی را از خیابان ها جمع کنیم. به پوپولیست ها بگوییم بروند کتاب بخوانند و کمتر سخن بگویند. نسل اول انقلاب می تواند با شجاعت به مدد دولت جدید آید تا ایران را از ناکارآمدی نجات دهد. مدارهای بسط کارآمدی، تعامل معقول داخل با خارج است. بدون کار بین المللی نمی توان کارآمدی را در داخل به وجود آورد؛ نکته ای که این دانشجوی علم سیاست از ۱۳۶۹ مطرح کرده است.

اگر نسل اول این راه را گزیده و با پیچیدگی و حتی ابهام به فرایند اجماع سازی داخلی کمک کند، تاریخ منصفانه تر قضاوت خواهد کرد.

منابع خبر

اخبار مرتبط