داستان خانه امن؛ 'پدرم مرا در یک باغ انگور رها کرد و گفت تو دیگر دختر من نیستی'

بی بی سی فارسی - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹

"یک روز وقتی از مدرسه به خانه برگشتم، پدرم به من گفت بیا تو را به جایی می‌برم. حرف او برای من غیرمنتظره بود، ولی تصور کردم مرا به خانه خواهر بزرگم که به تازگی ازدواج کرده بود، می‌برد. راه زیادی را پیمودیم و به یک باغ انگور رسیدیم. پدرم مرا از دوچرخه پیاده کرد و گفت تو دیگر دختر من نیستی، سعی هم نکن با من تماس بگیری."

منابع خبر

اخبار مرتبط