نرمش قهرمانانه بازی "دو سر برد" برای ایران

فقه حکومتی درباره "نرمش قهرمانانه" چه می گوید؟
عصر ایران
الف - ۴ مهر ۱۳۹۲

وزیر وقت امور خارجه آمریکا در سال ۱۳۸۹ باصدور بیانیه‌ای گفت که هدف کشورش از تحریم‌ها "محدود کردن برنامه اتمی ایران و تغییر محاسبات" جمهوری اسلامی است. هیلاری کلینتون، این اقدام را در چهارچوب سیاست دو بعدی مذاکره - فشار بر ایران، اعلام کرد. نیمه دوم سال۱۳۹۱امریکای اوباما، به دنبال تغییر ذهنیت مردم ایران است. اوباما در حالی وارد انتخابات ریاست جمهوری شد که یکی از شعارهایش در تبلیغات انتخاباتی‌ سال ۲۰۰۸ برقراری مذاکرات مستقیم با ایران بود. وقتی در دور اول استراتژی آن‌ها پاسخی نگرفت، اوباما چهارسال دومش را در نیمه دوم سال ۹۱ آغاز کرد.

" وزیر وقت امور خارجه آمریکا در سال ۱۳۸۹ باصدور بیانیه‌ای گفت که هدف کشورش از تحریم‌ها "محدود کردن برنامه اتمی ایران و تغییر محاسبات" جمهوری اسلامی است"جو بایدن، معاون باراک اوباما در کنفرانس بین المللی امنیتی مونیخ در اوایل بهمن ۹۱ اعلام کرد که هر گاه رهبر ایران برای انجام مذاکره جدی باشد، آمریکا آماده «مذاکره مستقیم» با ایران برای حل مسئله هسته‌ای ایران خواهد بود. بایدن گفت که کشورش از تماس‌های دو جانبه‌ای که به کاهش اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران بیانجامد حمایت می‌کند. آرایش جدید با هدف فریب افکار عمومیدرست پنج روز بعد از اظهارات آقای معاون؛ رهبر انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان هوانیروز گفتند که «ما البته درک می کنیم چرا آمریکایی‌ها این روزها باز مجدداً مسئله‌ی مذاکره را هی تکرار میکنند... ما می فهمیم علت چیست. به قول خود آمریکایی‌ها، سیاست خاورمیانه‌ای آنها دچار شکست شده است.

آمریکا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برنده‌ای را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامیِ انقلابیِ مردمی را، بکشانند پای میز مذاکره... میخواهند به دنیا اعلام کنند که ما حُسن نیت داریم. نه، ما حُسن نیتی مشاهده نمی کنیم. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیله‌گرانه است.»این آغاز دور جدید تلاش‌ برای اقناع افکار عمومی از سوی طرفین درگیرِ جنگ اراده‌ها بود.

"هیلاری کلینتون، این اقدام را در چهارچوب سیاست دو بعدی مذاکره - فشار بر ایران، اعلام کرد"وزیر تغییریافته خارجه امریکا در دور دوم -که خود این جابجایی از نشانه‌های تغییر روش امریکایی‌ها بود- با فاصله یک روز بعد از صحبت‌های رهبر انقلاب گفت که «اگر ایران آمادگی خود را برای گفتگو درباره مسائل بنیادی نشان دهد، جامعه بین‌الملل نیز آماده پاسخ به این رویکرد است.» و از آمادگی امریکا برای گفتگوی مستقیم خبر داد.بعد از آن بود که رهبر انقلاب اسلامی، دولتمردان امریکا را غیر منطقی نامیدند که حرف‌هایشان با عملشان نمی‌خورد و نمی‌توان با آدم غیرمنطقی به گفتگوی سازنده پرداخت. در این دیدار بود که برای اولین بار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای از دلیل تلاش آنها برای مذاکره می‌گویند. «رئیس جمهور آمریکا که حرف میزند، اعوان و انصارش از دولتمردان آمریکا که حرف می زنند، برای فریب دادن افکار عمومی است.» حرفی که چند ماه بعد در روز اول فروردین تکرار شد که «برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائی‌ها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب‌ دادن افکار عمومی است.»نوروز۹۲پینگ‌پنگ تلاش برای تغییر افکار عمومی تازه آغاز شده بود. جان کری این بار با اشاره به اینکه ما پیش‌شرطی برای مذاکره نداریم در ۸ اسفند گفت که «ما آماده مذاکره با صداقت، حسن نیت و در فضای احترام متقابل برگزار هستیم تا تلاش شود از هرگونه پی آمد ناخوشایند جلوگیری شود» و پشت سرش، سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه با اشاره به صحبت‌های رهبری در دیدار مردم آذربایجان با لحنی مودبانه تاکید کرد که «مثلا چند روز پیش در تبریز مقام معظم رهبری آیت الله العظمی خامنه‌ای فرمودند که در قبال تحریم ها، بیشتر از دو راه وجود ندارد؛ یا تسلیم شدن یا فعال کردن توانائی های داخلی برای عبور از تحریم‌ها. من نمی‌خواهم روی حرف ایشان حرف بزنم؛ اما راه سومی هم هست تعامل با جامعه بین‌المللی.

ایشان درباره حرمت سلاح کشتار جمعی فتوا صادر کرده‌اند، از طرف ما هم رئیس جمهور اوباما فرمودند که دستیابی ایران به سلاح هسته ای قابل پذیرش نیست. خب پس جایی برای توافق وجود دارد.»بعد از آن بود که اوباما در پیام نوروزی خود اعلام کرد که از وضعیت اقتصادی ایران ناراحت است و دوست دارد این مسائل حل شود و رهبری در پاسخ به او در سخنرانی نوروزیشان فرمودند که «رئیس جمهور آمریکا در نطق رسمی، از مشکلات اقتصادی ایران حرف می زند؛ مثل اینکه از پیروزی خود دارد صحبت می کند؛ که بله، در ایران پول ملی افت کرده است، مشکلات اقتصادی این چنین و آن چنان است. البته او به قوّت های این ملت، به تلاش های مثبت و سازنده‌ای که در این کشور دارد انجام می گیرد، به پیروزی‌های بزرگ این ملت اشاره‌ای نکرده است و هرگز نخواهد کرد. تلاش های این ها بی‌اثر نبود؛ بله، بی‌اثر نبود، اما در کنار اثر منفی، یک اثر مثبت بزرگی هم که مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ یعنی تحریم موجب شد که نیروهای درونی و ظرفیت عظیم ملت ایران فعال شود.» تغییر آرایش سیاسی در ایرانانتخابات ایران برگزار شد. حماسه سیاسی که شعار رهبر ایران بود محقق شد و مردم در انتخابات مشارکت فعال داشتند و این خود نشانه‌ای بود از این که امریکایی ها در تغییر محاسبات ذهن مردم ایران موفق نبودند و نتوانستند بین مردم و نظام جدایی بیاندازند.

"اوباما در حالی وارد انتخابات ریاست جمهوری شد که یکی از شعارهایش در تبلیغات انتخاباتی‌ سال ۲۰۰۸ برقراری مذاکرات مستقیم با ایران بود"دولت جدید که شعار خود را در انتخابات تدبیر برای حل مشکلات مردم خوانده بود؛ راه حل آن را «لبخند دیپلماسی» اعلام کرد. لبخند دیپلماسی تلاش دارد برای حل مسائل داخلی از راه دیپلماسی وارد و آن‌ها را حل کند. از آن جا که مشی رهبری نیز حمایت از سیاست دولت در چارچوب اصول است و از بعد از انتخابات نیز مواضع رییس‌جمهور و وزیر خارجه‌ی او در چارچوب اصول بوده است؛ پس دلیلی بر عدم حمایت از این مشی وجود ندارد. این دولت است که وظیفه‌اش حل مسائل جاری کشور است و طبیعتاً اگر راه‌حلی در چارچوب اصول برای پاسخ به مسائل روبه‌رویش دارد؛ باید از آن حمایت شود.از سوی دیگر امریکایی‌ها مرتب و پی‌در‌پی پیغام می دهند و اعلام می‌کنند که که ما به دنبال مذاکره هستیم و هر گزاره‌ای که ایران می‌گذارد، آن‌ها رد می‌کنند. گفته می‌شود صادق نیستید، منطقی نیستید؛ بلافاصله مصاحبه می‌کنند، صحبت می‌کنند و می‌گویند در مذاکره‌ منطقی، صادق هستیم.

پیش‌شرط نداریم و می‌خواهیم مسائل حل شود. اگر شرایط جنگ اراده‌ها را بپذیریم و تلاش برای تحت تاثیر قراردادن افکار عمومی را جزء دستور کارهای این جنگ بدانیم، این حالت که هر چه ما بگوییم آن‌ها انکار کنند؛ می‌تواند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد.پس دولت جدید روش جدیدی را پیشنهاد می‌کند و آن حل مسائل از طریق دیپلماسی است. این روش اگر در چارچوب اصول باشد مورد حمایت خواهد بود و اگر هوشمندانه باشد، "نرمش قهرمانانه" نامیده می‌شود.بازی "دو سر برد"گفتگو با غرب در چارچوب اصول انقلاب همیشه جزء اقدامات سیاست‌ خارجی بوده است. «در چند مورد، در طول سال های متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کرده‌اند؛ اما مربوط به دولت ها بوده است. البته همان ها هم موظف بوده‌اند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.» اما در جنگ اراده‌ها تلاش اصلی برای اقناع افکار عمومی است.

"وقتی در دور اول استراتژی آن‌ها پاسخی نگرفت، اوباما چهارسال دومش را در نیمه دوم سال ۹۱ آغاز کرد"در حالی که حریف شما از تاکتیک "فشار- مذاکره" برای تسلیم کردن بهره می‌برد، "نرمش قهرمانانه" یک فن هوشمندانه برای پیروزی در این جنگ است. دو حالت در زمانی‌که جمهوری اسلامی وارد مذاکره با غرب می‌شود؛ برایش پدید می‌آید. حالت اول: همان چیزی که دولت جدید به آن معتقد است. آن‌ها معتقدند که با این‌کار می‌توانند اجماعی را که امریکایی‌ها با برخی کشورها علیه ایران درست کرده‌اند را بشکنند. در این حالت، نرمش قهرمانانه اگر -با تاکید مجدد- در چارچوب اصول صورت بگیرد و موجب شکستن اجماع ‌شود؛ از این راه مسائلی که کشور با تحریم با آن مواجه شده حل می‌‌شود.

خب این برای دستگاه دیپلماسی کشور یک موفقیت بزرگ است و سبب گشایش زندگی مردم می‌شود. این کار نماد کارآمدی دولت خواهد بود و چاقوی "فشار" امریکایی ها را کند می‌کند. حالت دوم: اگر امریکایی‌ها برخلاف حرف‌هایی که در دور دوم اوباما زدند عمل کنند، این مردم دنیا هستند که می‌بینند حرف آمریکایی‌ها با عملشان متناقض است و این به معنی روشن شدن نیت امریکایی ها در نزد افکار عمومی است. نمونه‌ای از این بدل را در دوره قبل تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و در دوره آقای سعید جلیلی تجربه کردیم. آنجا که امریکایی‌ها برای تحریک افکار عمومی دنیا و دوستان ایران، طراحی کرده بودند و رئیس‌جمهور امریکا از رؤسای جمهور ترکیه و برزیل درخواست کرده بود که آن‌ها وساطت کنند تا ایران یک راه حل میانه‌ای را در خصوص سوخت بیست درصد هسته‌ای بپذیرد.

"بایدن گفت که کشورش از تماس‌های دو جانبه‌ای که به کاهش اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران بیانجامد حمایت می‌کند"ایران و دو کشور دیگر پذیرفتند اما در نهایت این امریکایی‌ها بودند که قرارداد را بر هم زدند. رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان در اسفند سال ۹۱ در این باره می‌گویند: «من همان موقع به مسئولان گفتم که پیگیری این راه حل اشکالی ندارد، اما بدانید که امریکایی‌ها آن را قبول نخواهند کرد و همان‌طور هم شد. امریکایی‌ها می‌خواستند به افکار عمومی دنیا القاء کنند که ایران راه حل‌های منطقی را هم قبول نمی‌کند، اما آن‌چه که اتفاق افتاد، اثبات واقعیت مهم غیر منطقی بودن خود امریکایی‌ها بود.»نرمش قهرمانانه مانند یک فن "بدل" در کشتی است. حمله دوگانه "فشار- مذاکره" امریکایی‌ها را با بدل "نرمش قهرمانانه" می‌توان رد کرد و حریف را به خاک برد. این بدل دو حالت برای حریف به‌وجود می‌آورد.

از یک‌سو اگر اجماع شکسته شود سبب ضعیف‌شدن رکن "فشار" از دوگانه امریکایی‌ها می‌‌شود و از سوی دیگر اگر تناقض امریکایی‌ها مشخص شود، عملیات روانی آن‌‌ها بر روی اذهان را خنثی می‌کند. نتیجه از هر طرف که باشد یک ضلع از دوگانه امریکایی‌ها را از بین می‌برد. ‌به نظر می‌رسد که آن حمله و این بدل، رقابت در عرصه دیپلماتیک را به بازی "دو سر برد" برای ایران تبدیل می‌کند.* دانشجوی دکتری علوم سیاسی

منابع خبر

اخبار مرتبط