حداد: گفتم ضرورتی ندارد که با خاتمی این گونه مقابله کنیم؛ گروه خون ما به گروه خون احمدی‎نژاد نمی‎خورد

گروه خون احمدی‎نژاد به ما نمی‎خورد
دیگربان
خبرنامه ملی ایرانیان - ۲۷ آذر ۱۳۹۰

اصولا طبیعت احمدی‎نژاد، طبیعت تمکین نیست. فضایی پیش آمد که ما دوران سختی را بگذرانیم؛ سختی از آن جهت بود که اصرار داشتیم اختلاف میان مجلس و دولت از یک حدی علنی‎تر نشود و از یک سقفی تجاوز نکند. ما آگاهانه این سیاست را در پیش گرفتیم.

غلامعلی حدادعادل رییس مجلس هفتم در گفت و گویی درباره نحوه برخورد این مجلس با دولت‌های خاتمی و احمدی نژاد توضیحاتی داد.

حدادعادل گفت که سیاست مجلسی که ریاستش را برعهده داشته در برابر دولت اصلاحات سیاستی غیر ستیزه جویانه بوده اما احمدی نژاد از روزی که بر سر کار آمد بنای تمکین از مجلس را نداشته است.

اهم سخنان غلامعلی حدادعادل را در ادامه به نقل از پنجره بخوانید:

* ماجرای مجلس ششم طولانی است و من قصد وارد شدن به آن را ندارم؛ ولی از همان دوران بعد از انتخابات مجلس ششم در اواخر سال ۷۸، بیرون از مجلس، جمعی از اصول‎گرایان جلسات منظمی داشتند و این جمع با بهره‎گیری از تجربیات گذشته، برای آینده برنامه‎ریزی می‎کرد. من در همه آن جلسات نبودم.

"فضایی پیش آمد که ما دوران سختی را بگذرانیم؛ سختی از آن جهت بود که اصرار داشتیم اختلاف میان مجلس و دولت از یک حدی علنی‎تر نشود و از یک سقفی تجاوز نکند"جلسات هم متعدد بود و هم در لایه‎‎های مختلف، ولی پیروزی بزرگ ما در انتخابات شورا‎های دوم از نتایج همین جلسات بود.

آقای حسین فدایی و آقای دکتر توکلی و جمعی دیگر از دوستان جزو تأثیرگذاران آن جلسات منظم و برنامه ریزی‎‎هایی که انجام شد، بودند. از جبهه پیروان خط امام و رهبری هم افرادی بودند.

* چون اصول‎گرایان یا همان آبادگران آن روز، بعد از سال‎ها تحمل فشار از سوی اصلاح‎طلبان پا به صحن مجلس گذاشته بودند، بدون آن‎که دچار اختلاف درونی بشوند، انتخابات هیأت‎رییسه را به‎نحو متینی به انجام رساندند و به قول معروف این هواپیما در صحن مجلس هفتم فرود آرامی داشت.

* چه قبل از مجلس هفتم، چه در حین پیدایش آن و چه در چهار سال دوره مجلس هفتم، سیاست مبنایی ما این نکته بود که بین سلایق و نظرات مختلف در جناح اصول‎گرایی وفاق ایجاد شود. جمعیت ایثارگران و دوستانی مثل آقای دکتر توکلی یک مشرب و مرام داشتند، آقای باهنر و سایر دوستان ایشان در جبهه پیروان یک روش دیگری داشتند، عده کم دیگری هم بودند که بین ما و اصلاح‎طلبان مانور می‎دادند، مثل فراکسیون «وفاق و کارآمدی» که چهره‎‎هایی مثل آقای دکتر میرمحمدی، دکتر جلالی و دکتر کامران در آن حضور داشتند. سعی عمده بنده و هیأت رییس این بود که اصول‎گرایان در مجلس چند شاخه نشوند. این سیاست روش ما در قبل و بعد شروع کار مجلس بود.

* هر هفته دوشنبه صبح‎‎ها که مجلس هفتم جلسه نداشت، در دفتر رییس مجلس جلسات منظمی برقرار بود.

در این جلسات که بنده اداره می‎کردم آقایان توکلی، فدایی، زاکانی، ابوترابی‎فرد، باهنر و از یک مرحله‎ای به بعد آقای دکتر حسین نجابت، حضور داشتند. ما در این جلسات مسائل مهم را مطرح می‎کردیم تا اگر اختلافی هست، همین‎جا بروز پیدا کند تا درباره آن تبادل‎نظر شده و جمع‎بندی حاصل بشود، برای این‎که اختلافات در صحن علنی مجلس آشکار نشود و افراد شاخص مجلس رودرروی هم قرار نگیرند. در نتیجه آن جلسات و سیاستی که در پیش گرفته شد، مجلس هفتم متانت خود را حفظ کرد.

* یکی از خط قرمز‎های ما در مجلس هفتم این بود که اصول‎گرایان در برابر اصلاح‎طلبان که در مجلس هفتم اقلیت بودند، از خودشان تفرقه نشان ندهند. اگرچه ممکن بود بعضی اشخاص در اقداماتی فردی حرف‎‎هایی بزنند و مواضعی بگیرند که خلاف این روش باشد، در اجرای این سیاست موفق بودیم و بدنه اصول‎گرای مجلس علی‎رغم مشکلات یک‎پارچگی خود را حفظ کرد.

مشکلات درون گروهی فراوان بود، ولی اجازه نمی‎دادیم به بحران تبدیل شود. شما نگاه کنید وقتی قوانین بودجه در مجلس تصویب می‎شد، خود همین آقای توکلی از نظر اعتراض و تذکر با بنده چه می‎کرد.

"این سیاست روش ما در قبل و بعد شروع کار مجلس بود.* هر هفته دوشنبه صبح‎‎ها که مجلس هفتم جلسه نداشت، در دفتر رییس مجلس جلسات منظمی برقرار بود"با این‎که ما با ایشان دوست بوده و هستیم، اما مردم شاید یادشان باشد، که ایشان جلوی تربیون مجلس قرار می‎گرفت و اعتراضات تندی هم به بنده می‎کرد؛ ولی آن‎جایی که پای اصول در میان بود اصول‎گرایان یک‎پارچگی خود را تا حد زیادی حفظ می‎کردند.

* مجلس با دولت آقای خاتمی مدارا کرد. چون می‎دانستیم که این دولت تنها یک سال دیگر بر سر کار باقی‎ست و آقای خاتمی به پایان دور دوم خودش می‎رسد؛ سعی می‎کردیم حتی‎الامکان با این دولت منطقی برخورد کنیم و تلاش می‎کردیم که در مسائلی که به‎نفع کشور است، همکاری کنیم. به‎عنوان نمونه بعضی از نمایندگان در داخل مجلس و بعضی افراد در خارج مجلس انتظار داشتند که مجلس به وزیر پیشنهادی آقای خاتمی برای وزارت جدیدالتأسیس رفاه رأی اعتماد ندهد و می‎گفتند لازم نیست مجلس هفتم کمکی به تشکیل وزارت رفاه بکند. بنده استدلالم این بود که ضرورتی ندارد که با آقای خاتمی این نحو مقابله کنیم. فکر می‎کردم که تشکیل این وزارتخانه به سود کشور است و فردی هم که ایشان معرفی کرده از حداقل شرایط لازم برخوردار است.

بنابراین به‎عنوان رییس مجلس تلاش کردم و علی‎رغم خیلی پیش‎بینی‎ها، آقای شریف‎زادگان با اختلاف سه رأی، توانست از مجلس رأی‎اعتماد بگیرد. آقای خاتمی هم توجه داشت که بنای ما در مجلس هفتم بر ستیزه‎جویی نبود. البته ما در بعضی موارد با دولت هم اختلاف‎نظر داشتیم مثل بحث قانون تثبیت قیمت‎‎ها، ولی قیافه مجلس هفتم در برابر دولت آقای خاتمی قیافه‎ای ستیزه‎جو نبود. در واقع آن نجابت اقلیت مجلس ششم در اکثریت مجلس هفتم ظهور یافت.

* با پیروزی احمدی‎نژاد ما امید‎های زیادی داشتیم ولی از همان ابتدا روش کار ما عوض شد. من باید یک تعبیر خاصی به‎کار ببرم تا منظورم دقیق مشخص شود.

"در این جلسات که بنده اداره می‎کردم آقایان توکلی، فدایی، زاکانی، ابوترابی‎فرد، باهنر و از یک مرحله‎ای به بعد آقای دکتر حسین نجابت، حضور داشتند"گروه خون ما به گروه خون آقای احمدی‎نژاد نمی‎خورد. به‎عبارت دیگر اصولا طبیعت آقای احمدی‎نژاد، طبیعت تمکین نیست. فضایی پیش آمد که ما دوران سختی را بگذرانیم؛ سختی از آن جهت بود که اصرار داشتیم اختلاف میان مجلس و دولت از یک حدی علنی‎تر نشود و از یک سقفی تجاوز نکند. ما آگاهانه این سیاست را در پیش گرفتیم.

* از طرف دیگر اصلاح‎طلبان متوجه می‎شدند که مجلس و دولت در دو دستگاه مختلف می‎نوازند، یعنی اختلاف آهنگ آقای احمدی‎نژاد با ما کاملا محسوس بود. البته ما سعی می‎کردیم این اختلاف اوج نگیرد.

شاهد این ماجرا هم محتوای مصاحبه‎‎های مطبوعاتی رییس مجلس که به‎صورت دو هفته یک‎بار بعدازظهر‎های چهارشنبه برگزار می‎شد، هست. اگر تحلیل محتوا کنید این جلسات را متوجه می‎شوید که اکثر سؤالات خبرنگاران اصلاح‎طلب حول همین اختلافات و به منظور دامن زدن به آن‎‎ها بود. بنده متوجه بودم که نوع سؤال‎‎هایی که خبرنگاران وابسته به اصلاح‎طلبان در مصاحبه مطبوعاتی می‎آورند، به‎مثابه یک مین است تا من بر روی آن بروم و از این رهگذر جنگ میان مجلس و دولت آغاز شود. مأموریت من هم این بود که طوری از میان این میدان مین عبور کنم

* البته با همه این اوصاف و رعایت‎‎هایی که از سوی مجلس می‎شد، یک‎بار اختلاف بین دولت و مجلس آن‎چنان بالا گرفت که رهبری نظام هم مداخله کردند. آقای دکتر احمدی‎نژاد تعدادی از مصوبات مجلس را در کشوی میز خود نگه داشته‎بود و برای اجرا به دستگاه‎‎های زیربط ابلاغ نمی‎کرد.

"شما نگاه کنید وقتی قوانین بودجه در مجلس تصویب می‎شد، خود همین آقای توکلی از نظر اعتراض و تذکر با بنده چه می‎کرد"من نامه‎ای خصوصی به رهبری نوشتم و ایشان هم پاسخ داد. در قدم سوم در روزی که هیچ کس انتظار آن را نداشت، بنده در نطق قبل از دستور، مجلس را در جریان نامه‎نگاری با رهبر انقلاب و پاسخ ایشان قرار دادم. این اتفاق به‎زودی خبر اول کشور شد. البته پاسخ رهبر انقلاب به آن نامه، همچون همیشه فصل‎الخطابی بر ماجرا شد. ایشان در پاسخ خود فرمودند قوانین مجلس که به تصویب شورای نگهبان می‎رسد، برای قوای سه‎گانه لازم‎الاتباع است.

* با تمام این اوصاف ما در مجلس تلاش کردیم، رابطه دوستانه خود با آقای احمدی‎نژاد را قطع نکنیم، البته در این راه موانع زیادی هم بود.

اصلاح‎طلبان مجلس از هر فرصتی استفاده می‎کردند و به رییس مجلس تذکر می‎دادند و من را به سهل‎انگاری در برابر دولت، پایین آوردن شأن مجلس و امثال آن، متهم کرده و می‎کوشیدند تا مرا تشجیع کنند که در مقابل دولت بایستم.

* عده‎ای از اصول‎گرا‎ها هم بودند که هم برای عقب نیفتادن از اصلاح‎طلبان و هم بر حسب وظیفه‎ای که احساس می‎کردند، عقیده داشتند بنده باید برخورد تندتری با دولت داشته باشم. آقای احمدی‎نژاد هم حسابی از بنده دلخور بود به جهت مشی مستقلی که داشتم. من در عین این‎که دشمنی با احمدی‎نژاد نداشتم و بنا هم نداشتم که با ایشان بر سر قدرت رقابت کنم سعی می‎کردم به وظیفه خود در مجلس عمل کنم. آقای احمدی‎نژاد همان‎طور که گفتم این روش را نمی‎پسندید و چندین نامه آشکار و سراسر بدگویی و ناسزا خطاب به شخص من نوشت و منتشر کرد و حیرت همگان را هم برانگیخت. البته من هم با آرامش و با علم به این‎که چه‎کار می‎کنم در مقابل این کنش‎ها، واکنش خود را داشتم و اصلا ادبیات آن نامه‎‎ها را در پیش نگرفتم.

"فکر می‎کردم که تشکیل این وزارتخانه به سود کشور است و فردی هم که ایشان معرفی کرده از حداقل شرایط لازم برخوردار است"البته تصریح هم کردم که استفاده از آن ادبیات برای من ممکن است ولی عالمانه و عامدانه پرهیز دارم که این‎چنین پاسخ بدهم.

* این سیاست سبب شد وقتی ما در آستانه انتخابات مجلس هشتم قرار گرفتیم، توانستیم با دولت و نزدیکان دولت به فهرستی واحد برسیم و اختلافات ما آن چنان اوج نگرفت که نتوانیم با حامیان آقای احمدی‎نژاد وحدت کنیم. این اتفاق در حالی رقم خورد که اصلاح‎طلبان به هیچ وجه دوست نداشتند رخ بدهد. کارگزاران سازندگی هم از به‎وجود آمدن چنین وحدتی در میان اصول‎گرایان کاملا دلخور و ناراحت بودند. من برای تداوم پیروزی اصول‎گرایان در انتخابات مجلس هشتم، از مقوله مهم وحدت مثل یک بلور شیشه‎ای که باید از آسیب افراد بی‎احتیاط حفظ شود، محافظت کردم و موفق هم شدم. نتیجه آن اقدامات این شد که وقتی مردم در ۲۴ اسفند ۸۶ به پای صندوق‎‎های رأی رفتند، نپرسیدند که کدام لیست مال حداد عادل است و کدام لیست مال احمدی‎نژاد، بلکه تنها به یک لیست به نام اصول‎گرایان که وجود داشت رأی دادند.

* در آن انتخابات افراد مؤثر و مهمی همچون آقای کروبی و همسر ایشان و تعداد زیادی از طرفداران آقای خاتمی هم حضور داشتند، اما با وجود وحدت میان اصول‎گرایان، پیروزی خوبی در انتخابات مجلس هشتم برای ما به ارمغان آمد.

* در این‎که اصول‎گرایان در آستانه انتخابات مجلس نهم، وحدت خود در پایان مجلس هفتم را ندارند، نباید شک کرد.

البته ممکن است بعضی دوستان این تعبیر مرا نپذیرند و بگویند که این حرف من القای یأس و ناامیدی است، ولی قضیه آشکارتر از آن است که با نگفتن من پنهان بماند. باید بررسی شود که چه اتفاقاتی در این میان افتاده و در جواب این بررسی هم باید فعلا بگویم که “این سخن بگذار تا وقت دگر”.

منابع خبر

اخبار مرتبط