شتر آهسته می رود شب و روز

کلمه - ۱۷ تیر ۱۳۹۹

چکیده :نتیجه این همه درس و بحث در حوزه های علمیه و در قانون مجازاتها آن است که بر انسانی که معلوم نیست چرا و چگونه و در چه شرایطی مرتکب خطا شده آیا اضطرار، اجبار، غفلت، جنون، عصبانیت، شوک های ناشی از حوادث ناگوار دوران کودکی و... بر او عارض شده که مرتکب کاری زشت شده و مجازاتش کاری زشت تر...

فضل‌الله صلواتی

مدتی قبل از رسانه ها شنیدم که در عربستان مجازات شلاق را برای مجرمین ممنوع و از مجازات قوۀ قضائیه این کشور حذف شده است تعجب کردم، این اقدام باید از ایران و از حوزۀ علمیه و از عالمان قوۀ قضائیه آگاه به زمان و مکان ایران حذف می شد که همه صاحب نظر و مجتهد و دارای استنباط صحیح از احکام اسلام هستند.

با رشد عقل و اندیشه بشریت که دربارۀ آدمها کلمۀ «خلیفه اللهی» جانشینی خدا به کار برده شده و انسان بالاترین و والاترین مخلوق خداوند است، آیا باید او را به پشت بخوابانند و با تازیانه بر پشت او بزنند؟ آیا این اهانت به انسانیت و وهن اسلام نیست؟

حتی عقلای جهان می گویند به حیوانات و چهارپایان نیز نباید، چوب و شلاق زد، چه رسد به آدمها، در زمان شاه برای گرفتن اقرار از متهمان، وحشیانه ترین روش را به کار می بردند که آن شلاق زدن بر متهمان بود، چه باگناه و چه بی گناه، آنها با کابلهای برقی به قطر ۵/۱ سانتیمتر بر بدن زندانیان سیاسی می زدند تا اعترافی بگیرند و در اثر بسیاری زدن، لاستیک روی سیمها تکه تکه می شد و ادامه کارشان با سیمهای قرمز کابلها بود و سرو ته کابل یک و نیم متری را گره میزدند که در اثر عرق کردن از دستشان خارج نشود و در اثر تکرار بسیار، لاستیک از سیمها جدا نگردد!

آنها با این زدن و شکنجه هاشان به کجا رسیدند؟ و ما به کجا می رسیم؟

هیچ تغییری در هیچ چیزی حاصل نمی شد. اگر در جاهلیّت با تازیانه بر غلامان و بردگان که طالب آزادی خود بودند می زدند و بزرگترین ستم را بر بردگان روا می داشتند، امروز چرا در دادگاهها حکم شلاق می دهند؟

نتیجه این همه درس و بحث در حوزه های علمیه و در قانون مجازاتها آن است که بر انسانی که معلوم نیست چرا و چگونه و در چه شرایطی مرتکب خطا شده آیا اضطرار، اجبار، غفلت، جنون، عصبانیت، شوک های ناشی از حوادث ناگوار دوران کودکی و… بر او عارض شده که مرتکب کاری زشت شده و مجازاتش کاری زشت تر است.

خود من که در زندانهای ساواک شاه، به خاطر مبارزه با ستمکاران و دادن شعار عدالت، بیشترین شلاق را تحمل کردم، آیا کوچکترین تغییری در رفتار و گفتارم پیدا شد؟ اصلا نفهمیدم چرا این همه مورد آزار و شکنجه هستم؟ می گفتند «اقدام علیه کشور، تشویش اذهان عمومی، براندازی نظام»! کدام کشور؟ کدام تشویش؟ کدام نظام؟ با گذر زمان بیشتر جری شدم و در راه خود جدی تر و قاطع تر حرکت کردم، آیا آن اعمال ناشایسته و نادرست باعث اهانت و سرنگونی نظام شاهی نشد؟

و اعمال ما در دادگاهها با احکام شلاق و حبس های سنگین و زندانهای وحشتناک و برخوردهای نامناسب، آیا امور را اصلاح می کند؟

اسلام و قرآن در شرایطی که عربها در جو جاهلیت زندگی می¬کردند، باید برخی مجازاتهای شدید دوران جاهلیّت را اعمال می کرد و آیا نباید امروز بر همۀ مجازاتهای دوران جاهلیت خط بطلان کشید؟

حضرت امام خمینی مصلحت نظام را بر برخی احکام اولیه ترجیح دادند و حتی شورای مصلحت نظام را ترتیب دادند که افرادی با تخصصهای متفاوت اقتصادی و سیاسی و حقوقی بتوانند آنچه مصلحت جامعه و مردم است عملی سازند، خود ناظر بودم که مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی هنگامی که رئیس قوۀ قضائیه بودند در اصفهان در پاسخ حقیر که دربارۀ آشفتگی زندانها و اینکه زندان اصفهان برای ۷۰۰ نفر ساخته شده نه هفت هزار نفر، ایشان فرمودند، اکثر احکام و مجازاتهائی که اعمال می شود، در اسلام نیست و وهن اسلام است، حتی زندانها و تعزیرها، که معروض داشتم: چرا رها نمی کنید. که فرمودند: در شرایط فعلی قانون است و راهی دیگر در پیش نیست و مجلس باید راهی بگشاید.

حضرت آیت الله العظمی منتظری می فرمودند: حتی قصاص قتل که در قرآن به صراحت آورده شده، اگر وهن اسلام شد باید تعطیل گردد و باز اگر درس خواندن با حجاب یا دست دادن با زنان (بدون ریبه)در موارد دیپلماتیک و یا برنامه های اداری و کاری وهن اسلام شد، بلااشکال است باید رها گردد.

من نمی دانم آیا حوزۀ مترقی قم، انجمن محققان و مدرسان، جوامع علمی و اسلامی نمی توانند راهی پیدا کنند که معضلات فقهی و مسائلی که ما را از تمام جهان دور می کند و ما را خشونت طلب و عقب مانده به حساب می آورند، حل و فصل نمایند؟ و ما را با «اعلامیه حقوق بشر» هماهنگ کنند.

پیش از پیروزی انقلاب چون نام انجمن مدرسین قم و روحانیت مبارز را می شنیدیم به خود مژده می دادیم که نوآوریهای بسیاری در روند احکام و اندیشه های شیعه به وجود می آورند، ولی دیدیم که جزء اولین انتشاراتشان: «مصدق السلطنه» و «شریعتمداری در تاریخ» و امثال آنها، اختلاف اندازی و چند دستگی بیشتر بود!

در صورتی که در قرآن نفس هر انسانی در برابر نفس است و قصاص برای همه هست، هنوز راضی نمی شویم که دیه زن و مرد را یکسان کنیم، در آن صورت ارث هم مساوی می شود و قباله های سنگین ور می افتد و هر زوجی قصد جدائی داشتند، فقط یک مبلغ ثابت تعیین شده از طرف دادگاه خانواده برای مهریه مشخص می شود.

آیا وقت آن نشده که برای دیه دست از سر شترها برداریم و راهی هماهنگ با جهان و مورد قبول عقل و عرف انتخاب کنیم؟ مگر مراجع عظام و دیگر علما با شتر به مکۀ معظمه مشرف می شوند؟ دوران شتر را باید تمام شده فرض کرد.

آیا وقت آن نرسیده است که ماه های حرام و غیرحرام را ملاک قرار ندهیم، تاریخ حرمت این ماه‌ها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بود و عرب آن را به ارث برد و همواره حتی در زمان جاهلیت نیز حرمت آنها را حفظ می کرد به طوری که به جهت حرمت این ماه‏‌ها اگر قاتل پدر خود را در این دوره زمانی مشاهده می‏‌کرد، متعرض او نمی شد، این سنت تا ظهور اسلام همچنان در میان عرب رایج بود، حال سؤال این است که از ابتدای اسلام تا امروز چه کسی رعایت ماههای حرام را کرده است؟

آیا یزید در ماه محرم به جنگ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نیامد؟ وقایع: فتح خیبر، غزوه ذات الرقاع، کشته شدن علی بن حسین(ع)، قتل امین برادر مأمون، قتل جعفر برمکی و انقراض برمکیان، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس، غرق شدن فرعونیان، عذاب اصحاب فیل و…. همه در ماه محرم به وقوع نپیوسته است؟ در تاریخ پس از اسلام در دیگر ماههای حرام نیز هزاران واقعه دلخراش واقع شده است.

بنی امیه و بنی عباس در جنگ¬هاشان کدام رعایت ماه های حرام را کردند؟ آیا سعودیها در حرم خدا و در ماه ذیحجه بیش از ۵۰۰ ایرانی بی¬گناه را نکشتند؟ افرادی که فقط اظهار تنفر از ستمهای آمریکا و اسرائیل می کردند! آیا در ماههای حرام از بمباران مردم بیچارۀ یمن دست کشیدند؟ آیا صدام در جنگ هشت ساله تحمیلی علیه ایران، ماههای حرام را در نظر گرفت؟ آنها همه خطاکار بودند ولی ما چرا برای دیه افراد برای هر واقعه ای هنوز ماههای حرام را ملاک قرار می¬دهیم و در قانون چرا فرق می گذاریم؟ و برخی را از زندگی ساقط می کنیم، تبعیض ها قائل می شویم و تقصیر آن را به گردن قانونگذر اسلامی می گذاریم، آیت الله لاریجانی در پاسخ هر اعتراضی که کم می آوردند در برابر «حقوق بشر» و «عفو بین المللی» شعار می دادند که قوانین ما اسلامی است و با دیگران فرق دارد و برتر است، در همه جا همۀ مسؤلان ما وقتی در می مانند، پای اسلام را به میان می کشند!

چرا در قرن ۲۰ نمی توانیم با عقلای جهان همراه شویم و عرف جهانی را رعایت کنیم؟ بعضی ها می گویند: آنها با ما همراه شوند، یعنی آنها هم شلاق بزنند و شتر را ملاک و مبنا قرار دهند و بین حقوق زن و مرد فرق گذارند، در ماههای خاصی احکامشان فرق کند! برای حضانت اطفال که والدینشان جدا شده¬اند راهی مشخص پیدا نشده است.

شگفت آور است، مأموریت همه علما و فقها ترویج اسلام محمدی(ص) است، اسلام تکفیرکنندگان القاعده و طالبانی و داعشی را که به نظر خودشان می خواهند بر اساس «شریعت» عمل کنند و از سوی آمریکا حمایت می شوند و می شدند، تا اختلاف بیندازند، مسلمانها را به قتل برسانند و اختلافات را نهادینه کنند، همۀ ما آنها را محکوم می کنیم و هرگز نمی¬خواهیم به راه آنها برویم، آنها را متعصّبان عهد جاهلیّت می دانیم، ولی جمعی از ما، دسته¬های صوفی و عارف و دراویش را خوش ندارند، جمعی از اهل حق بیزارند و گروهی با ولایتی¬ها و ملی گراها و دسته ای با آزادی خواهان و طایفه ای هم با ملی مذهبی ها و… همراه نیستند و مخالفت می کنند

اوایل انقلاب نامه ای محرمانه در خصوص همین مطالب، به حضور فقیه عالیقدر نوشتم که با شروع انقلاب اسلامی، فکری هم برای نوآوری ها و استنباطهای عقلی و عرفی از احکام اسلامی بشود، که دستور فرمودند: آن اندوه دلها و آن نامه به صورت علنی و در روزنامه ها درج گردد، که در آن زمان دو شماره روزنامه کیهان را در بر گرفت.

نظر حضرت ایشان آن بود که حوزه علمیه را به تفکر و حرکت وادارند که خبری نشد و کاسه همان کاسه و آش همان آش و تحوّلی در حوزه¬ای، در دادگاهی، در قوه قضائیه و در جامعه پدید نیامد و با همان شتر راه خود را دنبال کردیم، زیرا «شتر آهسته می رود شب و روز» و ما هم صورت مسئله را پاک کردیم.

به امید اصلاح همۀ امور و احکام جامعۀ اسلام پیش از آنکه ما نیز به اجبار به دنبال سیل تغییر و تحول جهانی، حرکت کنیم، خود پیشرو مشخص کردن احکام پویای همگام با زمان و مکان باشیم.

«من الله توفیق»

منابع خبر

اخبار مرتبط