فرهنگ علیه استبداد

فرهنگ علیه استبداد
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

خبرگزاری مهر، گروه سیاست، مهدی رمضانی: با آغاز مبارزه علنی علیه رژیم محمدرضاشاه، معلمان نیز همچون دیگر اقشار جامعه به سبب دارا بودن اندیشه سیاسی و باورهای اعتقادی، نقش ویژه‌ای در فرایند نهضت و انتقال پیام انقلاب ایفا کردند. آنها که منادی‌ بیداری جامعه بودند، به شیوه‌های مختلف در مسیر مبارزه سهیم شدند. این قشر ضمن حضور در تظاهرات و راهپیمایی‌های ضدرژیم، با اعتصابات عمومی، اعتراض خود را علیه سلطه پهلوی به نمایش می‌گذاشتند. فرهنگیان که الگوهایی چون استاد مطهری و دکتر شریعتی داشتند، به سبب ارتباط بی‌واسطه با نوجوانان مستعد، با روشنگری، کلاس درس را به محیطی برای پرورش مبارزان آینده بدل کردند.

این نوشتار کوتاه، به بررسی شیوه‌های مبارزاتی معلمان با رژیم پهلوی می‌پردازد.

۱- روشنگری در کلاس درس

معلمان به دلیل ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با قشر نوجوان، که به اقتضای سن‌شان بسیار مستعد نیز بودند، می‌توانستند بیشترین تأثیر را بر روی آنها بگذارند. کلاس درس نیز از آن جهت که کمتر تحت کنترل مأموران امنیتی رژیم بود، محلی مناسب برای روشنگری به حساب می‌آمد و معلمان انقلابی قادر بودند سکوی تدریس را به منبری فعال و پرخروش تبدیل کنند.

فریدون سیامک‌نژاد یکی از همین معلمان بود که به تعبیر خودش «اولین فرصت برای مبارزه با رژیم» را سرِ کلاس درس به دست آورد.

"این قشر ضمن حضور در تظاهرات و راهپیمایی‌های ضدرژیم، با اعتصابات عمومی، اعتراض خود را علیه سلطه پهلوی به نمایش می‌گذاشتند"او که در دبیرستان مروی انشاء تدریس می‌کرد می‌گوید: «... سال دوم دانشکده بودم که برای من تدریس گذاشتند و قرار شد در دبیرستان مروی تدریس نمایم. اولین فرصت برای مبارزه با رژیم در همین دبیرستان پیش آمد... درس انشاء یک ویژگی داشت که چون کتاب خاصی هم برایش تعریف نشده بود به معلم آزادی عمل می‌داد و مجبور نبود طبق چارچوب خاصی تدریس کند. من از فرصت استفاده کرده و برای روشن‌کردن دانش‌آموزان مطالبی راجع به حکومت و برخوردها و مسائلی که مربوط به رژیم شاه بود بیان کردم.»

معلمان انقلابی در سایر مدارس نیز این شیوه روشنگری را پیش می‌گرفتند؛ مثلاً در مدرسه رفاه که از همان بدو تأسیس به مرکز مبارزه بدل شد، معلم‌ها که به تعبیر مرحوم خانم بهجت افراز «دارای افکار مترقی و انقلابی بودند...

در کلاس درس و در کنار درس‌هایی مانند علوم، فیزیک، شیمی و ریاضی، مسائل سیاسی را هم به دانش‌آموزان آموزش می‌دادند.»

البته طبیعی بود که گاهی برخی از معلمین با گسترش فعالیت‌های مبارزاتی خود سر کلاس درس، سوءظن مأموران امنیتی رژیم یا جاسوسان را برانگیزند. در محیطی چون مدرسه با صدها دانش‌آموز و ده‌ها معلم و مستخدم، گاه احتمال برملا شدن فعالیت‌های پنهانی معلمان انقلابی نیز وجود داشت؛ مانند نمونه‌ای که برای فریدون سیامک‌نژاد پیش آمد. او به یاد می‌آورد در یکی از جلسات تدریس وقتی در حال بیان مسائل انتقادی علیه رژیم برای دانش‌آموزان بود ناگهان «درب کلاس را زدند. در را باز کردم و دیدم ناظم مدرسه است. معروف بود که این ناظم خبرچین ساواک است.

"سال دوم دانشکده بودم که برای من تدریس گذاشتند و قرار شد در دبیرستان مروی تدریس نمایم"به من گفت: اگر می‌خواهی اینجا درس بدهی باید مواظب باشی که از این حرف‌ها نزنی. گفتم: کدام حرف‌ها؟ مگر شما پشت در گوش ایستاده بودید!؟ گفت: به هرحال خودت بهتر می‌دانی... خلاصه مرا تهدید کرد که اگر به این حرف‌ها ادامه دهم اخراجم می‌کنند. من هم به کلاس رفتم و مسئله را با بچه‌ها - البته به صورت سربسته - در میان گذاشتم و دیگر برای تدریس به آن مدرسه نرفتم.»

۲- مبارزات فرهنگی

یکی دیگر از شیوه‌های مبارزاتی معلمان با رژیم پهلوی «مبارزه فرهنگی» بود. آنها در مدارس برای ترسیم شرایط روز برای دانش‌آموزان از راه‌های فرهنگی مثل برگزاری نمایش، شعرخوانی، نمایشنامه‌خوانی، داستان و ...

بهره می‌بردند. این اقدام دو ویژگی و مزیت بسیار مهم داشت: اول اینکه به خاطر جذابیت آن برای دانش‌آموزان قابل فهم‌تر بود و دوم اینکه معلمان در پوشش این قبیل کارهای فرهنگی می‌توانستند یک مبارزه پنهان با رژیم شاه داشته باشند.

طاهره سجادی (غیوران) از فعالان مدرسه رفاه در دوران استبداد پهلوی در این رابطه می گوید: «در مدرسه رفاه فیلم‌های خوبی برای بچه‌ها و خانواده‌ها به نمایش می‌گذاشتند. در آن زمان اکثر خانواده‌های مذهبی از جمله ما به علت برنامه‌های مبتذل و ضد اخلاقی از تلویزیون استفاده نمی‌کردیم و از رادیو هم فقط اخبار آن را گوش می‌کردیم. این بود که خانواده‌ها از این برنامه‌های تربیتی خوب استقبال می‌کردند.»

براساس خاطرات خانم بهجت افراز که مدتی در مدرسه رفاه تدریس می‌کرد، معلمان این مدرسه علاوه بر برنامه‌های آموزشی، برنامه‌های متفرقه فرهنگی دیگری هم ترتیب می‌دادند و از فرصت شب‌های قدر و مناسبت‌های مذهبی هم کمال بهره را می‌بردند. به گفته او سرودهای انقلابی که در صف خوانده می‌شد هم بخشی از مبارزات فرهنگی معلمان آن مدرسه بود.

مبارزات فرهنگی معلمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی پررنگ‌تر شد.

"درس انشاء یک ویژگی داشت که چون کتاب خاصی هم برایش تعریف نشده بود به معلم آزادی عمل می‌داد و مجبور نبود طبق چارچوب خاصی تدریس کند"مثلا در یک نمونه، فرهنگیان گنبدکاووس ضمن اختصاص بخشی از حقوق خود برای کمک به بازماندگان شهدای انقلاب، یکی از مدارس آنجا را نیز به نام «مدرسه شهدا» نامگذاری کردند. یا در موردی دیگر، شهربانی نیشابور در آذر ۵۷ خبر داد: «طبق اطلاع رسیده معلمین مخالف که فعالیت‌های ضد دولتی دارند در این شهرستان تصمیم دارند تمام اسامی و عناوین خاندان پهلوی که در سطح کلیه مدارس نیشابور است عوض نمایند. من‌جمله دبستان‌های پهلوی و رضاشاه را به نام [امام] خمینی و شریعتی نامگذاری نمایند.»

معلم‌ها با ذوق فراوان که با جرات بسیار عجین شده بود، اقدامات دیگری نیز ترتیب می‌دادند؛ مثلا در اوج خفقان شاهنشاهی، از دیوار کلاس، تصاویر محمدرضاشاه را پایین می‌آوردند. این حرکت نمادین بر روی دانش‌آموزان هم تاثیر می‌گذاشت و به جسارت آنها که شاهد به زیر کشیدن قاب عکس شاه بودند می‌افزود. مرحوم خانم افراز در این رابطه خاطره‌ای خواندنی دارد.

او می‌گوید: «یادم می‌آید یکبار از اداره آموزش و پرورش بازرس به مدرسه رفاه آمده بود و سرکلاس رفته و دیده بود که عکس شاه در کلاس نصب نشده است. از مدیر مدرسه پرسیده بود: چرا عکس شاه در مدرسه شما نیست؟ یکی از شاگردان پیش‌دستی کرده بود که: "آقا اجازه! برای اینکه اعلیحضرت نامحرم هستند و ما دوست نداریم چشممان به روی نامحرم باز شود. "»

۳- تهیه و توزیع اعلامیه‌های انقلابی

مشارکت در تهیه و تنظیم بیانیه‌های ضد رژیم و یا توزیع اعلامیه‌های انقلابی از دیگر شیوه‌های مبارزاتی معلمان در دوران نهضت اسلامی محسوب می‌شد. معلمان از جمله اقشاری بودند که نقش بسزایی در تشریح و گسترش پیام‌های امام خمینی در بین نوجوانان و جوانان داشتند. آنها با تلاش و مجاهدت بسیار، آخرین رهنمودهای امام را به گوش مشتاقان به ویژه نسل جوان می‌رساندند.

"در محیطی چون مدرسه با صدها دانش‌آموز و ده‌ها معلم و مستخدم، گاه احتمال برملا شدن فعالیت‌های پنهانی معلمان انقلابی نیز وجود داشت؛ مانند نمونه‌ای که برای فریدون سیامک‌نژاد پیش آمد"توزیع مخفیانه عکس‌ها، پوسترها، نوارهای کاست و رساله‌های امام خمینی اغلب در محیط مدارس توسط این قشر انجام می‌گرفت.

در دوره تبعید امام خمینی در عراق و سپس فرانسه، فرهنگیان به عنوان یکی از اقشار مبارز جامعه، شبکه‌ای تشکیل داده بودند و با کمک دانش‌آموزان مورد اعتماد خود، پیام‌ها و اعلامیه‌های امام را در سطح شهر توزیع می‌کردند. این نکته نیز شایان توجه است که چه بسا آموزگارانی که به جرم توزیع اعلامیه یا نوارهای سخنرانی امام خمینی از ادامه فعالیت در مدرسه منع شده شده و یا بازداشت، شکنجه و شهید می‌شدند و یا مدت‌های مدیدی را در حبس می‌گذراندند. در این شرایط زندان را به کلاس درسی برای تربیت زندانیان و مهمتر از آن مقابله با آموزه‌های انحرافی جریان‌های چپ تبدیل می‌کردند.

معلمان علاوه بر اینکه در توزیع اعلامیه‌های امام ایفای نقش می‌کردند، خود نیز در مناسبت‌های مختلف اقدام به صدور بیانیه و اعلامیه می‌نمودند. مثلا در ۲۶ دیماه ۵۷ همزمان با فرار شاه از کشور، جامعه فرهنگیان قم با صدور اعلامیه‌ای از اقشار مردم درخواست کرد تا در تظاهرات علیه دولت غیرقانونی بختیار حضور به هم رسانند. جامعه معلمان هم در اطلاعیه‌ای از همه معلمان خواست، تا وصول پیروزی نهایی به مبارزه خود ادامه دهند.

۴- اعتصاب

اعتصاب شیوه‌ای دیگر برای مبارزه با رژیم خودکامه پهلوی محسوب می‌شد.

در بهار سال ۱۳۴۰ معلم‌ها با یک اعتصاب بزرگ در تهران، دولت را مجبور به کناره‌گیری کردند. روز ۱۲ اردیبهشت آن سال فرهنگیان تهران در اعتراض به شرایط نامساعد کار و کمی حقوق، دست به اعتصاب زدند و برای نشان دادن اعتراضشان در میدان بهارستان گرد آمدند. با افزایش تعداد معترضین، فضا متشنج شد و ماموران انتظامی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان به روی جمعیت آتش گشودند. در این میان آموزگاری به نام ابوالحسن خانعلی بر اثر اصابت گلوله جان سپرد.

چند روز بعد، در مراسم تشییع جنازه او مدارس تعطیل شد و عده کثیری از مردم تهران همپای دبیران و معلمان شرکت کردند. جبهه ملی هم اعلامیه‌ای با عنوان «دولت معلم‌کش» صادر کرد.

"او به یاد می‌آورد در یکی از جلسات تدریس وقتی در حال بیان مسائل انتقادی علیه رژیم برای دانش‌آموزان بود ناگهان «درب کلاس را زدند"طی روزهای بعد تظاهرات با قوت ادامه پیدا کرد. شعار معلمان که همچنان در اعتصاب به سر می‌بردند بعد از این اتفاق کاملا سیاسی شد. آنها به چیزی کمتر از تغییر دولت قانع نبودند و سرانجام به خواسته خود رسیدند. روز ۱۶ اردیبهشت جعفر شریف‌امامی کناره‌گیری کرد و روز بعد علی امینی به جای او روی کار آمد.

این شیوه در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی از جمله مهم‌ترین حربه‌هایی بود که رژیم را فلج کرد. طی سال‌های بعد و به ویژه از سال ۱۳۵۷ اعتصاب معلمان بیشتر رنگ و بوی ضدیت با شخص اول مملکت و همراهی با نهضت اسلامی گرفت و اغلب سیاسی بود تا صنفی.

بعد از تاکید امام خمینی در پیام مورخ ۲۳ شهریور مبنی بر لزوم ادامه اعتصاب‌ها، معلمان نیز همگام با اقشار دیگر جامعه دست به اعتصاب زدند. از همین سال جامعه معلمان ایران که بیشتر با عنوان «باشگاه مهرگان» شناخته می‌شد دوباره تحرکات سیاسی خود را شروع کرد و با برپایی اعتصابات در سراسر کشور به فعالیت پرداخت.

۵- شرکت در تظاهرات

اسناد و شواهد موجود دلالت دارد که معلمانِ آگاه با حضور در تظاهرات ضد پهلوی به طور علنی به مبارزه با رژیم شاهنشاهی می‌پرداختند. حضور این قشر در تظاهرات از مهر ۵۷ پررنگ‌تر شد.

همچنین چنانچه از اسناد برمی‌آید معلمان، دانش‌آموزان را نیز به حضور در تظاهرات ضدشاهی فرامی‌خواندند. حتی در برخی از روستاها، این قشر به دلیل ارتباط با مردم، در تحریک عمومی نیز موثر بودند. در همین رابطه گزارشگر ساواک در ۱۸ مهر ۵۷ اطلاع می‌دهد: «خبر واصله حاکی است که کلیه دانش‌آموزان که در تظاهرات شرکت می‌نمایند در اثر تلقینات دبیران و آموزگاران می‌باشد.»

در سند دیگری با اشاره به نقش معلمان آمده است: «خبر واصله حاکیست یکی از عوامل اخلال نظم در کشور برخی از فرهنگیان مملکت بوده‌اند.

"گفتم: کدام حرف‌ها؟ مگر شما پشت در گوش ایستاده بودید!؟ گفت: به هرحال خودت بهتر می‌دانی.."آنان با عنوان کردن مطالب تحریک‌آمیز در کلاس‌های درس اذهان پاک دانش‌آموزان را مشوش و جوانان و نوجوانان تحریک شده را به منظور انجام تظاهرات... به خیابان‌ها روانه می‌کنند...»

این نکته بسیار مهم نیز قابل ذکر است که افزایش حضور دانش‌آموزان در تظاهرات و اعتراضات مردمی بستر لازم برای توجه و شرکت خانواده‌های آنان در جریان مبارزه را نیز مهیا می‌کرد. بدین ترتیب به همت معلمان انقلابی، مدارس کشور به کانون مبارزه تبدیل شد،  به‌گونه‌ای که مامور آمریکایی در دیماه ۵۷ شرایط مدارس را اینگونه توصیف کرد: «وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر تحت فرمان مخالفین رژیم است و در تهران تمام مدارس به حالت تعطیل درآمده است.»

علاوه بر آنچه گفته شد، معلمین با تشکیل گروه‌های مبارز، راه‌اندازی جلسات هفتگی، ارتباط با مردم و ارائه آموزش‌های سیاسی به آنها و پیوند با روحانیون مبارز نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند. این قشر به عنوان سردمدار خط مقدم مبارزه فرهنگی، سهمی اساسی در طرح و بیان شعارهای انقلابی داشتند. آنان علاوه بر تزریق عصاره آگاهی و دانش به روح دانش‌آموزان و نوجوانان، نقش بی‌بدیلی در بیداری و تحرک این نسل ایفا کردند.

جامعه فرهنگیان همچنین با تقدیم خون خود نهال انقلاب را آبیاری کرد.

گرچه رقم دقیقی از شمار معلمان شهید در تاریخ انقلاب اسلامی وجود ندارد اما بر مبنای یک آمار تقریبی حدود ۸۱۴ نفر از معلمان در راه پیروزی انقلاب اسلامی به شهادت رسیده‌اند که در میان آنها نام ۱۷ نفر از دبیران خانم هم دیده می‌شود.

همان‌طور که ذکر شد، مجموعه اقدامات و مبارزات آن قشر با تمامی اضلاع و جوانب آن در سنگر مدرسه شکل گرفت؛ فعالیت‌هایی که اساس آن فرهنگ و رویکردهای فرهنگی بود و در راستای آرمان‌های نهضت اسلامی وارد سایر شقوق مختلف مبارزه شد و یک خیزش جامع را شکل داد. معلمان از تاکتیک آموزش و فرصت حضور در کلاس برای روشنگری استفاده کردند و در عین حال از حضور عملیاتی در صفوف مبارزه نیز غافل نشدند.

اهمیت و جایگاه رفیع و اثربخش حوزه آموزش و پرورش که اساس آن معلمان عزیز هستند، همچنان استمرار دارد و هیچ ملتی به پیروزی نمی‌رسد و قدرتمند نمی‌شود مگر اینکه آموزش و پرورشی قوی و پیشرو و معلمانی متعهد و فاضل داشته باشد. این نقش را هیچ عاملی نمی‌تواند کمرنگ یا حذف کند. آینده کشورها را نیروی انسانی رقم می‌زند و نیروی انسانی را مدارس و معلمان تربیت می‌کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط