قیمت ۴۷۵ کالا در ایران با سرعت در حال صعود است

قیمت ۴۷۵ کالا در ایران با سرعت در حال صعود است
صدای آلمان
صدای آلمان - ۷ مرداد ۱۳۹۹

ایوب فرامرزی، معاون اقتصادی و محاسبات مرکز آمار ایران روز هفتم مرداد در برنامه "تیتر امشب" شبکه خبر با اشاره به افزایش نرخ تورم ۲۶درصدی در ایران و نحوه محاسبه آن گفت: «برای به دست آوردن این عدد به ۲۳۱ شهر کشور مراجعه می‌کنیم و با جمع‌آوری برخی اطلاعات از خانوار در خصوص قیمت‌ها، هزینه‌ها، میزان مصرف برخی کالاها، با مراجعه به ۲۳۱ شهر و ۶۲۶ آبادی در تمامی نقاط کشور، از قیمت حدود ۴۷۵ قلم کالا مطلع می‌شویم.»

بر اساس این نحوه محاسبه در حال حاضر "قیمت ۴۷۵ کالا با توجه به نرخ تورم، با سرعت متوسط ۲۶ درصد در حال صعود است" و ایران در لیست چهار کشور پرتورم جهان قرار می‌گیرد. 

نرخ تورم به گفته سایر کارشناسانی که در این برنامه بودند، در استان تهران بالاتر است. محمدرضا عبداللهی، کارشناس آمار در برنامه "تیتر امشب"، به تفاوت نرخ تورم در استان‌های مختلف اشاره کرد. اختلافی که در برخی موارد حتی بالغ بر  ۱۰درصد است. به گفته او «تورم استان تهران در خرداد امسال عدد ۲۶ را تجربه کرد و این درحالی است که نرخ تورم کل کشور در همین ماه به‌ روی عدد ۲۱ قرار گرفت.»

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    از جمله تصاویری که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، این تصویر است. نیروهای امنیتی برای برخورد با معترضان "تظاهرات سراسری" در خیابان‌ها صف کشیده‌اند.

    "محمدرضا عبداللهی، کارشناس آمار در برنامه "تیتر امشب"، به تفاوت نرخ تورم در استان‌های مختلف اشاره کرد"آن‌ها بی‌توجه به کودکی که پشت سرشان از سطل زباله مشغول جمع‌آوری آشغال است به خیابان نگاه می‌کند.

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    در روزهای اخیر الهه الله‌کریمی، فعال اجتماعی، در گفت‌وگو با خبرگزاری "ایسنا" با اشاره به افزایش کودکان زباله‌گرد در ایران گفت: «میانگین سنی کودکان زباله‌گرد ۱۲ سال است و در میان آنان حتی کودکان ۴ ساله نیز حضور دارند.»

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    به گفته این فعال اجتماعی، کودکان زباله‌گرد به طور میانگین روزانه بیش از ۱۰ ساعت کار می‌کنند. او می‌گوید "کودکانی بودند که ۲۰ ساعت در روز نیز مشغول کار بودند؛ این یک نوع برده‌داری نوین است".

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    با رکود و تورم در اقتصاد ایران، زباله‌گردی به منبع درآمد اصلی برخی از ایرانیان تبدیل شده است.

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    سال گذشته اینعلی اکبر سیاری معاون وزیر بهداشت ایران گفته بود "۳۰ درصد مردم کشور گرسنه‌اند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تایید می‌کند".

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    پیش‌تر خبرگزاری "ایسنا" در گزارشی درباره زنان زباله‌گرد از قول "زینب" یک زن زباله‌گرد نوشت: «خفت‌گیری و تجاوز، مهم‌ترین مشکل زنان کارگری است که زباله‌جمع‌کن هستند.»

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    در ادامه این گزارش به نقل از "زینب" آمده :«شهرداری میگه آشغال مال ماست شما حق زباله‌جمع‌کردن ندارید.

    زباله جمع نکنیم، دستفروشی نکنیم پس چه‌طور شکم‌مان را سیر کنیم؟».

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    تصویر دیگری درباره زباله‌گردی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. مادر و فرزندی در مشهد مشغول زباله‌گردی.

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    پیش از این الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران درباره کودکان زباله‌گرد به خبرگزاری "ایلنا": «اغلب این کودکان بیماری دارند، اما مسئله بیماری نسبت به سایر مشکلات این کودکان در اولویت نیست، چرا که از اغلب این کودکان سواستفاده‌های جنسی می‌شود.»

  • تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران

    زباله‌گردی در ایران



کارشناسان معتقدند با توجه به چند برابر شدن بهای بسیاری از کالاها و خدمات، تورم واقعی باید بسیار بیشتر از آمار رسمی باشد. چند برابر شدن قیمت‌ها موضوعی است که حسن روحانی هم اخیرا (اول مرداد) به آن اذعان کرد و وعده داد "ستاد تنظیم بازار" با افزایش بی‌رویه قیمت‌ها مقابله کند.

اندکی پیش از آن یعنی در ۳۰ تیر اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی در نشست مشترک با مدیران وزارت ورزش و جوانان، شرایط اقتصادی و معیشتی مردم را بسیار سخت و خطیر خواند و به خاطر آن "ابراز شرمندگی" کرد.

وضعیت گرانی و تورم در ایران به گونه‌ای‌ست که ابتدایی‌ترین نیازهای انسانی توده مردم به سادگی قابل برآورده شدن نیست، از جمله حق بنیادین مسکن.

"آن‌ها بی‌توجه به کودکی که پشت سرشان از سطل زباله مشغول جمع‌آوری آشغال است به خیابان نگاه می‌کند"کانکس یا پشت بام یا ماشین خوابی در بازار مسکن ایران رو به گسترش است. در بافت شهرها هم جا به جایی‌ها در حال انجام است. شمال شهری‌ها به مرکز می‌روند و مرکزی‌ها به جنوب. عناوین بسیاری از روزنامه‌های ایران در ماه گذشته به بازار مسکن از جمله به پدیده‌های نوظهوری شبیه به این اختصاص داشت.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند ژان والژان

    پدر ژان‌والژان هر‌س‌کار بود و هنگامی که ژان‌والژان کوچک بود از درخت افتاد و مرد. مادرش نیز در اثر تب مرد.

    ژان‌والژان را خواهرش که هفت پسر و دختر قد و نیم قد داشت بزرگ کرد. ژان والژان درس نخواند و هرس‌کار شد و وقتی ۲۵ سالش بود شوهر خواهرش نیز مرد و او سرپرست خواهر و بچه‌های او شد. او و خواهرش کار می‌کردند اما مزد کم آن‌ها کفاف زندگی‌شان را نمی‌داد. تا این که او در زمستانی سخت کار پیدا نکرد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند یک قرص نان و ۱۹ سال زندان

    بچه‌های خواهر ژان والژان گرسنه بودند. این بود که یک شب شیشه یک مغازه نانوایی را شکست و قرص نانی برداشت و فرار کرد.

    "او می‌گوید "کودکانی بودند که ۲۰ ساعت در روز نیز مشغول کار بودند؛ این یک نوع برده‌داری نوین است""اما نانوا بیدار شد. او را دید و تعقیب کرد و با دستی خون‌آلود دستگیر کرد. دادگاه ژان والژان را به پنج سال حبس محکوم کرد. ژان والژان سه‌بار تلاش کرد تا از زندان بگریزد ولی هربار دستگیر شد. او بالاخره پس از ۱۹ سال تحمل زندان آزاد شد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند بی‌خانمان

    غمگین بود و احساس خفت می‌کرد.

    خبر ورود او به شهر پخش شده بود و کسی به او جا و غذا نمی‌داد. ژان والژان حتی برای گذران شب به زندان شهر هم مراجعه کرد، اما فایده‌ای نداشت. بالاخره پس از پرسه‌های زیاد از خستگی روی نیمکتی سنگی دراز کشید.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند "برو در آن خانه را بزن"

    پیرزنی که از کلیسا بیرون می‌آمد پرسید: چرا اینجا خوابیدی؟ ژان والژان مشکل‌اش را به او گفت. پیرزن به خانه کوچکی اشاره کرد و گفت:« برو در آن خانه را بزن».

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند دیداری سرنوشت‌ساز

    ژان والژان در زد. اسقف گفت "بفرمایید".

    " تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران با رکود و تورم در اقتصاد ایران، زباله‌گردی به منبع درآمد اصلی برخی از ایرانیان تبدیل شده است"ژان والژان مثل قحطی‌زده‌ها شام خورد. آن شب دو ساعت پس از نیمه شب، ژان والژان با زنگ کلیسا بیدار شد. بعد از یکی ۲ ساعت که با خود کلنجار رفت، بالاخره با احتیاط زیاد بالای سر اسقف رفت و از گنجه بشقاب‌های نقره را که دویست فرانک می‌ارزید – دوبرابر پولی که در مدت نوزده سال در زندان جمع کرده بود − برداشت و به نمازخانه برگشت و از پنجره فرار کرد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند "من روح شما را خریدم"

    قبل از اینکه فرمانده پاسبان‌ها گزارش دزدی را بدهد، اسقف جلو آمد و گفت: "پس چرا یادتان رفت شمعدانی‌ها را ببرید؟" ژان‌والژان بهتش زد و پاسبان‌ها که دیدند انگار خود اسقف ظرف‌های نقره را به ژان‌والژان داده است او را رها کردند و رفتند. سپس اسقف گفت: «یادتان باشد که از این ظروف استفاده کنید و آدم درستکاری شوید. ژان‌والژان، برادرم، شما دیگر به بدی تعلق ندارید.

    من روح شما را خریدم و به خدا هدیه کردم».

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند فانتین

    یک روز تومولیس با فانتین قطع رابطه کرد. فانتین آن روز زار زار گریه کرد چون او همه چیزش را عاشقانه نثار تومولیس کرده بود و از او یک بچه داشت. ده ماه بعد وقتی فانتین دید که دیگر از شدت فقر نمی‌تواند در پاریس بماند و کسی را هم ندارد تا از او کمک بخواهد دختر کوچکش "کوزت" را برداشت تا به شهرش مونتروی سورمر برگردد و کاری پیدا کند. اما ابتدا باید گناهش را می‌پوشاند و بچه‌اش را پنهان می‌کرد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند کودکی از دست رفته کوزت

    تناردیه آدمی بدهکار بود. به همین جهت رفتارش با کوزت عوض شد.

    " تصاویر کودکان، زنان و مردان زباله‌گرد در ایران تصویر دیگری درباره زباله‌گردی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود"لباس‌های کهنه بچه‌هایش را تن او کرد و کوزت مثل سگ و گربه‌ها زیر میز غذا می‌خورد و زن تناردیه دائم کوزت را کتک می‌زد. از شش صبح تا شب باید کارهای مسافرخانه را می‌کرد وشب و روز با دستان لاغرش از چشمه‌ای که یک ربع از مسافرخانه دور بود با سطل آب آشامیدنی می‌آورد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند فروش اعضای بدن

    فانتین ابتدا خجالت می‌کشید با لباس‌هایی که به تن داشت به خیابان برود ولی بعد یاد گرفت فکر کند که کسی او را نمی‌بیند. تناردیه دائم نامه می‌فرستاد و پول می‌خواست. یک بار که نوشته بود برای لباس زمستان کوزت پول می‌خواهد، فانتین به سلمانی رفت و موهایش را فروخت. بار دیگر تناردیه نوشته بود کوزت مریض شده و پول برای خریدن دارو می‌خواهد.

    فانتین دو دندان جلویش را نیز به دندانسازی فروخت و پول را فرستاد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند سیستم قضایی

    در دادگاه جا نبود اما وقتی عنوانش را گفت او را با احترام به جای مخصوص مقامات در پشت سر قاضی راهنمایی کردند. دادگاه داشت شان‌ماتیو را نه فقط به خاطر سیب‌دزدی، بلکه به خاطر سرقت مسلحانه در هشت سال پیش از پسرکی به نام پتی‌ژروه و دزدی از خانه اسقف محاکمه می‌کرد و ممکن بود حتی او را به اعدام محکوم کند. مادلن یا همان ژان‌والژان از دادگاه اجازه گرفت و گفت که او ژان‌والژان واقعی است.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند نیروهای خودسر

    روز بعد ژان‌والژان همراه با کوزت از خانه فرار کرد ولی ژاور که با چند پلیس خانه را زیر نظر داشت او را تعقیب کرد. ژاور نمی‌توانست فوری ژان‌والژان را دستگیر کند. چون به خاطر ظاهر غلط‌‌انداز ژان‌والژان هنوز شک داشت مرد همان ژان‌والژان است.

    "عناوین بسیاری از روزنامه‌های ایران در ماه گذشته به بازار مسکن از جمله به پدیده‌های نوظهوری شبیه به این اختصاص داشت"به علاوه چون بعضی از دستگیری‌های خودسرانه در آن ایام در مجلس و مطبوعات آزاد جنجال به پا کرده بود می‌ترسید که مرد را اشتباهی دستگیر کند.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند ماریوس

    ماریوس کوچک و خوشگل، نوه دختری آقای "ژیونورمان" بود. ژیونورمان از بورژواهای سلطنت طلب و اصیل قرن نوزدهم بود که از ناپلئون، انقلاب کبیر فرانسه، جمهوری و انقلابی‌ها بیزار بود.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند ماریوس و پدری که هرگز ندیده بود

    پدر پنجاه ساله ماریوس یعنی سرهنگ سابق ژرژ پون مرسی که پس از بازگشت سلطنت مغبوض و منتظر خدمت شده بود، در شهر ورنون در گوشه عزلت و تنهایی باغبانی می‌کرد. ماریوس به ورنون رفت تا پدری را که هرگز ندیده بود و احساسی نسبت به او نداشت ببیند. اما هنگامی به خانه پدرش رسید که او مرده بود. پدرش فقط برای او وصیت‌نامه‌ای نوشته بود که در جنگ واترلو گروهبانی به نام تناردیه جانش را نجات داده.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند عشق ماریوس و کوزت

    ماریوس از آن روز به بعد هر روز لباس‌های نویش را می‌پوشید و برای دیدن کوزت به پارک لوگزامبورگ می‌رفت.

    اما ژان والژان کم‌کم از تغییر سر و وضع او، نگاه‌ه‌های معنی‌دارش و اینکه هربار ژان والژان والژان و کوزت می‌رفتند او نیز پارک را ترک می‌کرد، متوجه نگاه‌های خاص ماریوس به کوزت شد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند شورش در پاریس

    در سال ۱۸۳۲ پاریس مدت‌ها بود که ملتهب و آماده شورش علیه پادشاه لویی فیلیپ بود. مرگ زنرال لامارک و تشییع جنازه او که هم در میدان نبرد شجاع بود و هم در مجلس وطن پرستی خوش سخن، بهانه‌ای به کارگران و دانشجویان داد تا تشییع جنازه او را بدل به شورش بزرگ شهری کنند. ارتش نیز با حمله به مردم به این شورش دامن زد و به زودی مردم در کوچه‌های و خیابان‌های پاریس با شعار زنده باد جمهوری سنگر درست کردند.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند نجات ماریوس

    سنگر سقوط کرد و تقریبا همه انقلابی‌ها کشته شدند. ژان والژان که مراقب ماریوس بود وقتی دید او زخمی شد و به زمین افتاد، او را به دوش کشید و دنبال راه نجاتی گشت. ناگهان چشمش به دریچه آهنی فاضلاب افتاد و قبل از آمدن نظامی‌ها وارد آن شد و ماریوس خون‌آلود را از راه فاضلاب از میدان نبرد دور کرد.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند سرانجام ژاور

    ژاور که سال‌ها تلاش کرده بود ژان والژان را به‌خاطر گذشته‌اش دستگیر کند "انقلابی در وجودش رخ داده بود از آنجا به کنار رودخانه سن رفت.

    " این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند ژان والژان پدر ژان‌والژان هر‌س‌کار بود و هنگامی که ژان‌والژان کوچک بود از درخت افتاد و مرد"ساعت‌ها با خود کلنجار می‌رفت اما چون نمی‌توانست بین وظیفه فانونی و آزاد گذاشتن ژان‌والژان که جانش را نجات داده بود یکی را انتخاب کند بالاخره خود را در سن انداخت و خودکشی کرد".

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند ازدواج ماریوس و کوزت

    به زودی مقدمات ازدواج ماریوس و کوزت فراهم شد. ژان والژان نیز به آنها اطلاع داد که کوزت ۵۸۴ هزار فرانک پول دارد و خانواده ماریوس که فکر می‌کردند او فقیر است تعجب کردند.

  • این بینوایان ایرانی اثر ویکتور هوگو نیستند مرگ ژان والژان

    شبی که ژان‌والژان به بستر بیماری افتاد، بالاخره ماریوس بخشی از حقایق در مورد ژان والژان را از تناردیه شنید. او وقتی با کوزت به کنار بسترژان والژان رسید دائم می‌گفت: "مرا عفو کنید پدر‌جان، مرا عفو کنید". اما کمی بعد حال ژان والژان رو به وخامت گذاشت. کوزت و ماریوس کریه می‌کردند.

    ژان‌والژان در حالی که دستانش را به زحمت روی سر آن‌ها گذاشته بود با دنیا وداع گفت.

    نویسنده: MA



بر اساس آخرین آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، خط فقر متوسط کشوری در ایران از ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان برای یک خانواده چهارنفره در سال ۱۳۹۰ به دو میلیون تومان در سال ۹۸ رسیده است. خط فقر در تهران نیز از یک میلیون تومان در سال ۹۰ به چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است.

همین گزارش می‌گوید «نرخ فقر کشوری از کمی بیشتر از ۱۵درصد در سال ۹۰ به ۱۸،۴درصد در سال ۹۷ رسیده» و این «بالاترین نرخ فقر کشوری از سال ۹۰ تا ۹۷ است».

درآمد سرانه در ایران نیز از سال ۹۰ تا ۹۸، ۳۴ درصد کاهش و قدرت خرید هر ایرانی نسبت به سال ۹۰ حدود یک سوم کاهش داشته است. در چنین شرایطی است که معاون اقتصادی و محاسبات مرکز آمار ایران از گران‌تر شدن نزدیک به ۵۰۰ قلم کالا خبر می‌دهد.

منابع خبر

اخبار مرتبط