گریزی به آسیبهای اجتماعی قشر محروم جامعه در «گاف»
خودخواهی؛ می خواهم سرم را راحت روی بالشت بگذارم، راحت در قابلمه را باز کنم و بو بکشم، می خواهم عذاب وجدانی که در هر بزنگاهی یقه ام را میگیرد خفه کنم. تکلیف را انجام دهم و گرده ام را سبک و شاید از همه بدترش اینکه می خواهم هر احساس محرومیتی را با دین یک محرومیت دیگر نقره داغ کنم و قدر زندگی خود را بدانم... (ص. ۴۳).
این بخشی از گفتگو با «خود» در کتاب گاف است، کتابی که روایت دردنگاری مردمانی است که صدای بلندی ندارند.
ارغوان و ایمان زن و شوهری جوان هستند که یک زندگی معمولی دارند، هر دو تدریس میکنند. ارغوان در یک مدرسه دخترانه تدریس میکند و با شاگردانش درگیر است، ایمان هم در دانشگاه کار میکند.
"خودخواهی؛ می خواهم سرم را راحت روی بالشت بگذارم، راحت در قابلمه را باز کنم و بو بکشم، می خواهم عذاب وجدانی که در هر بزنگاهی یقه ام را میگیرد خفه کنم"به پیشنهاد یکی از دوستان ایمان برای یک موسسه مردم نهاد قرار میشود به محلههای حاشیهای شهر بروند و از خانوادهها اطلاعات جمع کنند، همین اتفاق دیدن فقر و زندگیهای عجیب زندگی این آدمهای معمولی را تغییر میدهد.
این اثر با پرداختی جسورانه روایتگر زندگی اقشار فرودست جامعه است و به مسائلی از جمله: اعتیاد، آسیبهای جسمی و روانی، کودک همسری و همچنین به پیامدهای شکاف طبقاتی و رنج حاصل از آن که قشر محروم جامعه با آن دست به گریبانند اشاره دارد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
_ خدایی. چون ما اینجا از همه بدبختریم. کمیته یَم آمده، بهزیستی یَم آمده؛ همه گفتن ما از همه بدبختریم. خودِت بیا؛ سقف خانهمان داره مِریزه.
انگار که هر چیزی میتواند در این دنیا یک امتیاز باشد.
حتّی بیشتر بدبختبودن. آنطور که او میگفت انگار قبلاً با اهالی مسابقه داده و برتری بلامنازع خود را در بدبختی به همه اثبات کرده بوده و حالا باید جایگاهش را در جدول ردهبندی حفظ میکرد. من اگر جای او بودم، دنبال خیّر نمیآمدم چون حتّی ذرهای کمک هم میتواند رکورد را از چنگم درآورد.
خیلی دوست داشتم اسمش توی لیست باشد، برویم خانهاش و ببینم این رکورددار، چه جنس بدبختیهایی را دور خودش جمع کرده و از آن بیشتر دوست داشتم بدانم فکر میکند ما کی هستیم و چه کاری از دستمان ساخته است که اینطور التماسکنان میخواهدمان. این القای حس مهمبودن آدم را میگیرد؛ مثل معجون کرهٔ بادامزمینی.
"تکلیف را انجام دهم و گرده ام را سبک و شاید از همه بدترش اینکه می خواهم هر احساس محرومیتی را با دین یک محرومیت دیگر نقره داغ کنم و قدر زندگی خود را بدانم.."هرچه بالاتر باشی فرودستت فرودستیِ بیشتری دارد و این کرنشش آدم را متوهّم میکند.
حدس میزدم پیش خودش گفته یا بخت و یا اقبال، شاید اینها همان درِ مخفی باشند.
همه معتقد به درِ مخفی هستند؛ لااقل در پستوهای ذهنشان، خیلی ناخودآگاه. درهای مخفی مثل همهٔ درهای معمولی است که آدم باز میکند، میرود تو، کاری انجام میدهد؛ چیزی میخورد، چیزی میپوشد و دوباره از همان در برمیگردد بیرون. قیافهاش درست مثل همان درهاست ولی از بین هزاران در که آدمیزاد باز میکند؛ یکی ممکن است درِ مخفی باشد.
اگر بختت بگوید و یکی از این درهای مخفی که در دنیا جاساز شده به رویت باز شود، دیگر تمام است. میتوانی بروی تو و دیگر هرگز برنگردی بیرون. میتوانی صعود کنی به مرحلههای بعد. مرحلههای خیلی بعد. تفاوت اکثر آدمهایی که بالا رفتهاند و کسی هستند و شهرتی بههم زدهاند و مال و مکنتی دارند با آنها که اینطور نیستند، همین است.
"۴۳).این بخشی از گفتگو با «خود» در کتاب گاف است، کتابی که روایت دردنگاری مردمانی است که صدای بلندی ندارند.ارغوان و ایمان زن و شوهری جوان هستند که یک زندگی معمولی دارند، هر دو تدریس میکنند"آنها درِ مخفی را شانسیشانسی پیدا کردهاند. شاید هم خیلی گشتهاند و به آبوآتش زدهاند تا در را پیدا کنند؛ ولی بههرحال پیدا شده و باید سعی کنیم به هرکسی امتیاز احتمال بازشدن درِ مخفی را بدهیم و به کسی هم که درِ مخفی به رویش باز شده؛ «تهدید مردن!»؛ چون اگر از در گذشته باشی فقط مردن است که برایت تهدید محسوب میشود.
مرادی لیست را نگاه کرد. از بین لبهایی که به هم قفل شده بودند پوفی کرد و گفت:
«بریم ببینیم، اشکال نداره.»... (ص ۲۴).
گاف را سارا گریانلو در ۲۱۸ صفحه نوشته است. این کتاب خواننده را با خود برای درک تجربیات متفاوت همراه میکند، تجربیاتی که فرصت ندارید آن را در دنیای حقیقی از سر بگذرانید.
در پشت جلد کتاب می خوانیم:
حال غریبی است جدا.
میخواهی و نمیخواهی که از دنیایت جدا شوی و در عین اینکه روزمرگی تو را مثل نهنگی بلعیده و در کام خویش فرو برده و میرود که فراموش کنی بیرون شکمش دنیای دیگری هست، باز اما گهگداری نهنگ، دهانش را باز میکند و میفهمی همه چیز در بیرون از چهاردیواری تو دارد راه خودش را میرود.
نسخه الکترونیکی کتاب گاف در طاقچه و نسخه کاغذی اثر نیز قابل سفارش در سایت نشر صاد به نشانی Saadpub.ir است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران