بیانیه شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت بمناسبت هفته معلم و روز زن

بیانیه شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت: مدیریت نظام آموزشی به عنوان بخشی از سیستم امنیتی عمل میکند
نوروز
جنبش راه سبز - ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۲

جرس: شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت، به مناسبت روز معلم و هفته بزرگداشت مقام زن و روز مادر با صدور بیانیه ای به گرامیداشت این ایام پرداخته و به تبیین مواضع خود را پیرامون وضعیت جاری آموزش و پرورش و جایگاه معلمان در منظومه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور پرداخته است.

به گزارش نوروز، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :

بسم الله الرحمن الرحیم
لقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ آل عمران آیه ۱۶۴
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و فضایل ، صدیقه کبری ، حضرت زهرا (س) و هفته بزرگداشت مقام زن و روز مادر به همه مادران معلم و همه زنان فرهیخته و آزاده تبریک و تهنیت باد.
در روزهائی بسر می بریم که سالگرد شهادت اندیشمند فرزانه و معلم فرهیخته ای است که آزادی ، آگاهی و انتخاب گری را والاترین موهبت الهی به انسان می دانست و انتظار و التفاتش به ارتقاء فرهنگ ، جامعه و مردمانی بود که امیدوارانه انقلابی مردمی و بی بدلیل را برای تحقق استقلال ، آزادی و پیشرفت رقم زده بودند و اکنون غمگنانه به وضوح شاهد افول آن آرمانها و رکود در تحقق آن مقاصد و اهداف والا هستیم.
دریای اعتمادی که قرار بود به برکت انقلاب اسلامی و نهضت ضد استبدادی و با بهره جوئی از سرمایه های انسانی فرهیخته و اقشار دانشور از جمله معلمان و استادان، سرمایه عظیمی برای پیشرفت و توسعه کشور باشد، با سوء تدبیرها و ناکارآمدیها ، بدل به برکه ای شده است که چشم اندازی جز باتلاق بی اعتمادی را ترسیم نمی کند ،و بی گمان نامگذاریهای صرف و تجلیل های بی محتوا ی موضعی و مقطعی نخواهد توانست افول اعتماد و نزول اطمینان، را ارتقائی درخور بخشد.
هفته بزرگداشت مقام معلم گرچه فرصت مغتنمی برای یادکرد آموزه های معلم شهید مرتضی مطهری (ره) و تجلیل تعلیم و تعلم و تقدیر از معلمان و استادان با فضیلت و نجیب این مرز و بوم است ، اما بدون زنگار زدائی از لایه های شعارهای کلیشه ای و تعمق و تأنی در دل نگرانی ها و دغدغه های معیشتی فرهنگیان و فروپاشی هویت حرفه ای و منزلت آنان در دور باطل ناکارآمدیها ، سخت گیریها وتنگ نظریهای امنیتی ، راه به بیراهه سپردن است.
معلمان ، دبیران و استادان این دیار و همه دست اندرکاران کریم عرصه تعلیم و تربیت سالها وعده ها شنیده و چشم اندازهای زیبا دیده اند . اما دریغ ودرد از گامهائی جدی و اساسی برای تحقق حداقل آن وعده ها و وصول آن چشم اندازها.
شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت ایران اسلامی به عنوان بخشی از خیل عظیم معلمان فرهیخته ایران عزیز با اغتنام این مجال و دریچه ای که هنوز در حد شعار بازمانده است لازم می داند نکاتی را به مثابه "امر به معروف و نهی از منکر"بازگو نماید.
۱) دریغ که امسال نیزهفته بزرگداشت مقام معلم ، تجسم حزن و اندوهگینی یک نقصان است : جای خالی معلمانی که این روزها در حصرند ، استادان فرهیخته و آزاده ، سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و جناب اقای مهندس میرحسین موسوی و همچنین سایر معلمان و مربیانی که به جرم آزاداندیشی و دفاع از حقوق صنفی در بند و اسارتند و شوربختانه مدیریت نظام آموزشی کشور علاوه بر این که هیچ حرمت و منزلتی بر صداقت و اندیشه آنان قائل نشده، خود به مثابه بخشی از سیستم امنیتی و فارغ از منافع راهبردی نظام آموزشی کشور عمل می کند .
۲) اهتمام به تدوین سندی جامع و برنامه ای خدشه ناپذیر با همفکری صاحب نظران و دلسوزان به عنوان میثاقی مقاوم و التزام به اجرای بدون تنازل آن یکی از مهمترین رسالت های آموزش و پرورش است ، و بر این اساس مبانی نظری این تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشوردر دوران اصلاحات به تصویب رسید، اما متاسفانه این مهم در هنگام تدوین برنامه راهبردی دستخوش تغییرات موسمی و اعمال سلایق بخشی نگرانه ، با افق دید محدود ، به معجونی عجیب بدل گشته است که آفرینشگران نخستین آن را به شگفتی واداشته واز اتقان و استحکام آن به شدت کاسته شده و به کالبدی بی روح و مغایر با تحولات شتابنده معاصر بدل شده است ،که البته این مکتوب پریشان نیز در مقام اجرا و برنامه ریزی به بوته فراموشی سپرده شده است .سندی با فقدان انسجام درونی وعدم ارتباط منطقی میان فلسفه و راهبرد!.
۳) پژوهش و تحقیق همزاد آموزش و پرورش است و تعلیم و تربیت بدون کنکاش و کاوشگری رودی منجمد شده و تالابی هدر رفته است که نه روح احیاگری خواهد داشت و نه جرعه ای عطش نشان .
متاسفانه علی رغم زحمات و تلاش های بی وقفه متخصصان و مدیران در دولت های پیشین ، اکنون شاهدیم که از یک سو ، بواسطه بی تدبیری ، ناکارامدی و سوء مدیریت، نهادهای تحقیقاتی وزارت آموزش و پرورش تعطیل و ساختارهای پژوهشی آن از میان رفته اند وسرمایه های انسانی پژوهشگر، تعدیل ،منتقل و یا منزوی شده اند . و از سوی دیگر، می توان اذعان کرد در نظام تعلیم و تربیتی که آموزگاران ، دبیران و متولیان آن به واسطه تنگناهای معیشتی ، فراغت برای تحقیق و پژوهش نداشته و به چند پیشگی مبتلا شده باشند نمی توان امید چندانی به دانش پروری و معرفت گستری و پژوهش محوری آن داشت و باید به تماشای دگردیسی در دور باطل تغییر پی در پی سیستم آموزشی(مثل ۳.۳.۶) و ساختارآفرینی های کاذب و بی خاصیت نشست و ناباورانه و دریغ مندانه چنین خرده کاریهای پر هزینه را با تشویق ها و تجلیل های اصحاب قدرت کاری شگفت پنداشت . بی آنکه از افت تحصیلی کاسته به اشتیاق یادگیری افزوده شود و در قبال حبس دوازده ساله عمر عزیز نونهالان و نهالان این مرز پرگوهر ، ثمراتی درخور و بهره هائی پر بهاء در جامعه داشته باشد.
۴) آزادی عقیده و بیان گوهری شریف برای جوامع است که می تواند زمینه ظهور و بروز استعدادها و توانمندیهای آفرینش گرانه و نوآورانه را فراهم و راههای توسعه و تعالی را هموار سازد .

"معلمان ، دبیران و استادان این دیار و همه دست اندرکاران کریم عرصه تعلیم و تربیت سالها وعده ها شنیده و چشم اندازهای زیبا دیده اند "اما امنیت ستانی و توسعه فضای امنیتی و گزینشی و تحدید آزادی، حبس ها و حصرها به بهانه های واهی امکان متعالی شدن انسان و گسترش اندیشه ها را می ستاند و بهت و توهم را توسعه می دهد. تربیت زمینه ساز ظهور مدنیت و توسعه مردم سالاری حقیقی است ،آشکار است که شکل گیری مردم سالاری در جامعه به صورت اتفاقی، بی وقفه و ناگهانی امکان پذیر نیست و طرح آن نیز در بسیاری از موارد از جانب تشنگان قدرت به منظور بهره برداری سیاسی صورت می پذیرد.برای رسیدن به مردم سالاری ضرورتا باید تغییراتی اساسی در ذهنیت و عینیت جامعه به وجود آید.تربیت آزاد منشانه برای ادامه حیات خود نیاز به معلمانی آزاده ، شجاع و فرهیخته دارد.آموزش و پرورش عهده دار برآوردن این نیاز مهم است و باید زمینه های لازم را برای ایجاد چنین جامعه ای فراهم سازد.به وسیله ی آموزش وپرورش و با تاکید بر اختیارات انسان و توسعه فرهنگ مشارکت و بسط فضای آزادانه نقد و نقادی و گفتگو، بستر لازم برای بقا و گسترش مردم سالاری فراهم می آید.مردم سالاری و ترویج ساز وکارهای آن، موجب تقویت نهادهای مدنی و شکل گیری تعلیم و تربیت مردم سالار می شود که نهایتا منجر به استقرار مردم سالاری پایداردر جامعه میشود.
۵) وضعیت آشفته معیشتی و نابسامانی های ویرانگراقتصادی کنونی کشور، یکی از جدی ترین دل نگرانی های زندگی روزمره ی قشرهای گسترده ای از مردم است. واقعیتی که روز به روز بر تاثیر ویرانگرش افزوده می گردد و ابعاد وخیم گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان تری به خود می گیرد. بی گمان نظام آموزش و پرورش نیز، یکی از حوزه هایی است که از چنین شرایط نابسا ما ن وآشفته ایی آسیب ها دیده و می بیند.
یکی از وظایف اساسی مسولان آموزش و پرورش نیز،همانگونه که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده،رسیدگی به شرایط اقتصادی، رفاهی وانگیزشی فرهنگیان ورفع تنگاهای اقتصادی و دغدغه های معیشتی آنان است : "ایجاد ساز و کارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان،با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان"(راهکار۳ / ۱۲ )،اما، براستی می توان گفت که در میان هیاهوهای بسیار و سخنرانی های فراوان مسئولان آموزش و پرورش، به ویژه شخص وزیر ، کوچکترین آثاری از توجه به وضعیت بد معیشتی ،رفاهی و اقتصادی فرهنگیان بازنشسته و شاغل دیده نمی شود.
لازم است نرخ میانگین تورم هشت ساله دولت اصولگرا با میانگین افزایش حقوق سالیانه فرهنگیان مقایسه شود تا مفهوم عدالت ورزی! نمایان تر شود و این مهم با بند۱۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری که افزایش حقوق سالیانه کارمندان دولت رادست کم برابر با نرخ افزایش تورم سالیانه نموده است تطبیق نمایند تا محک دیگری بر شعار قانون گرایی ! مسولان ذیربط باشد.
۶) معلمان از زمره مفاخر و سرمایه های ارزشمند یک جامعه هستند. آنان به واسطه تلاش ها و خدمات بی‌دریغ و بی منت در راه تعلیم و تربیت، باید قدر ببینند و بر صدر نشینند، به خاطر ایثارگری‌ها، استقامت، قناعت، شخصیت اخلاقی و علاقه‌مندی و عشق به کودکان و جوانان شایسته صمیمانه‌ترین احترام‌ها هستند.اما اگر در جامعه از جایگاه و اعتبار بالایی برخوردار نباشند ومنزلت و ارزش های واقعی آنهامورد توجه قرار نگیرد نمی‌توانند در انتقال ونهادینه سازی ارزش‌ها و کمک به رشد وتوسعه همه جانبه دانش‌آموزان به‌طور موثری عمل کنند.سال ها ست این سرمایه عظیم اجتماعی مورد بی حرمتی و غفلت قرار گرفته و گسست میان آنها و حاکمیت روز افزون شده است .
تجربه کشورهای مختلف جهان به‌ویژه نظام‌های آموزشی موفق، بیانگر این حقیقت است که اتحادیه‌ها و انجمن‌های علمی وتشکل های صنفی می‌توانند مهم‌ترین عامل در حرفه‌ای شدن شغل معلمی و فرایند تعالی و همچنین افرایش سطح دانش، توانایی‌ و مهارت‌های علمی و آموزشی وافزایش سرمایه اجتماعی معلمان باشند؛ در آن صورت است که معلمان به‌عنوان هدایتگران و قشر مرجع جامعه تلقی خواهند شد.و به عنوان یک سرمایه‌ی اجتماعی موجب افزایش کارآمدی ، اعتماد سیاسی، توسعه مشارکت مدنی و کاهش شکاف میان حکومت و مردم عمل خواهند کرد.
کلام آخر اینکه:به امید آن روزهائی که هویت ، منزلت و جایگاه حقیقی و حرفه ایی معلمان پاس داشته شود و بجای سرکوب و حرمت شکنی و بیگانه انگاشتن معلمان نجیب و دانشور این دیار، امنیت شغلی، فرهنگی و صنفی آنان تأمین شود و به جای ارعاب، تهدید و تحجر ، سنت روشنگری و روشن اندیشی آنان بسط و توسعه یابد و با مشارکت گسترده معلمان فرهیخته در فرآیندهای تعلیم و تربیت و نظام مدیریتی آموزشی کشور، وضعیت فعلی، صورتی مطللوب و قابل دفاع به خود گیرد و بزرگداشت مقام و منزلت معلم آغاز گر تأسیس و تقویت نهادهای صنفی و تشکل های مدنی برای باز ستانی حقوق از میان رفته ی این قشر فهیم و نجیب و شریف باشد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت ایران اسلامی
۱۲/۲/۱۳۹۲

.

منابع خبر

اخبار مرتبط