فراخوان دانشجویان علوم اجتماعی برای آزادی مهدی شیرزاد
عدهای از همکلاسیها و دوستان مهدی شیرزاد با راه اندازی وبلاگی و انتشار نامهای خواستار آزادی این دانشجوی علوم اجتماعی شدند. در این وبلاگ از کلیه فارغالتحصیلان و اساتید علوم اجتماعی دعوت شده است که با مراجعه به سایت نامه تهیهشده را برای آزادی مهدی شیرزاد امضا کنند. علاقمندان به امضای نامه مذکور میتوانند به آدرس wwww.freeshirzad.blogfa.com مراجعه و با درج مشخصات خود در بخش نظرات، این نامه را امضا کنند. متن کامل این بیانیه به این شرح است: نزدیک به ده روز است که دانشجو و همکلاسی سابق ما، مهدی شیرزاد، بازداشت شده و هنوز از اتهامات احتمالی او اطلاعی در دست نیست. یکی دیگر از دانشجویان سابق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، علی پیرحسینلو، دانشآموخته سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (دبیرستان علامه حلی تهران) و وبلاگنویس نیز بیش از دو هفته است با وضعیتی مشابه بازداشت شده است. بازداشت چنین افرادی بیش از هر چیز به شکافی دامن میزند که متاسفانه مدتی است میان نخبگان کشور و متولیان امور پدید آمده و تدوام آن میتواند عواقب بسیار تلخی برای کشور به دنبال داشته باشد. برای اهالی علوم اجتماعی بازداشت امثال مهدی شیرزاد این پرسش را بر می انگیزد که چرا در میان متولیان ادره امور نظام کسانی هستند که به محققان، مدرسان و دانشجویان علوم اجتماعی و به دانش آنان به چشم خطری برای خود مینگرند؟ چرا کار به جایی رسیده که در متن کیفرخواستی که در دادگاه متهمان ناآرامیهای پس از انتخابات قرائت میشود، پای شماری از برجسته ترین متفکرین علوم اجتماعی جهان مانند ماکس وبر، یورگن هابرماس و جان کین به عنوان متهم به میان می آید، و از آنان طوری یاد می شود که گویی اینان ماموران سازمان های امنتیتی شرق و غرب بوده و هستند. آیا به راستی کار به جایی رسیده که کسانی در سطوح مختلف نظام باور دارند که در آکادمیهای علوم اجتماعی توطئهای هماهنگ علیه حکومت ایران در حال شکلگیری است؟ صراحتا باید گلایه کنیم که چنین نگاهی به معنای آن است که صدها عالم و دانشجوی علوم اجتماعی خود نمیفهمند در کلاسها و کتابهایشان چه میگذرد اما، فیالمثل، یک کارمند دادگستری استان تهران این موضوع را میفهمد. لازم می بینیم در همین فرصت بکوشیم تا تصویر روشنی از خصلت های نسل نوین علوم انسانی در ایران ارائه دهیم تا شاید بهانه ای باشد برای آشنا کردن متولیان امور با چند و چون و ذغدغه های این نسل. از دهه هفتاد شمسی نسل نوینی پا به دانشگاههای کشور گذاشت. نسلی که مهدی شیرزاد بی تردید یکی از برجستهترینهای آنهاست. جامعهای که تا سالیان سال علوم انسانی در آن رشتهای بود که افراد از بد حادثه آن را انتخاب می کردند و در عرف جامعه مختص کسانی بود که توانایی علمی و درسی اندکی داشتند، به ناگاه با نسلی نو مواجه شد که با ذهنی پرسشگر و خلاق دست به انتخاب رشتههای علوم انسانی زدند. اینان نسلی بودند که پس از انقلاب متولد شده، کودکیشان را در جنگ سپری کرده و تجربه سالهای جوانیشان با حوادثی مانند دوم خرداد مصادف شده بود. خصلت این نسل تنها یک چیز بود: ذهنی سرشار از سوال و دغدغه برای حل مسایل اساسی اجتماع ایران. امثال مهدی شیرزاد وارد علوم انسانی شدند نه برای این که توش و توان علمی اندکی داشتند، درست برعکس، آن ها با هوش و زکاوتی درخشان، ذهنی جستجوگر و دغدغه هایی برای ساختن سرزمینی آبادترعلوم انسانی را انتخاب کردند. اما نکته قابل توجه و شاید راهگشا برای متولیان امور روشن کردن نوع نگاه این نسل به سیاست است. اگرجوانان سال های دهه پنجاه شمسی با وجود همه اختلافات و تضادهای فکری و عقیدتی ـ که پس از انقلاب به شکلی خشونت بار خود را نشان داد ـ در یک ویژگی مشترک بودند و همگی فکر می کردند پاسخی قطعی برای همه مسائل بشری در اختیار دارند، نگاه نسل نوین به سیاست دیگر هیچ شباهتی به خیالاندیشی های ایدئولوژیزده نسل قبل از خود ندارد. ما به خلاف نسل پیش از خود، دیگر تصور نمی کنیم که پاسخ قطعی و نهایی هر چیز را در اختیار داریم. شاید مهمترین ویژگی نسل جدید وجود نوعی نگاه انتقادی در رویکرد آنان به پدیده های سیاسی و دوریشان از هر گونه خود مطلق انگاری بوده است. از چنین چشماندازی است که برای این نسل "اصلاحات" نه نام یک جریان سیاسی خاص، بلکه روشیست عالمانه برای ساختن جهانی به مراتب انسانیتر. از همین روست که اطلاق عنوان "برانداز" به نسل جدید دانشجویان و مدرسان علوم اجتماعی نه تنها ناشی از ناآگاهی، بلکه عنوانی است نامتجانس و باید بگوییم تداوم نگاه امنیتی به ما و نسل مهدی شیرزاد فقط بر ضخامت دیوارهای بیاعتمای می افزاید. برهمین اساس ما دانشآموختگان علوم انسانی و اجتماعی ضمن اعلام حمایت و پشتیبانی از همکار و همکلاس خود، با تکیه بر دانش مشترکمان شهادت میدهیم که او همواره با اعتقادی عمیق نسبت به فرهنگ بومی و روش اصلاحی در عرصه سیاست گام برداشته و مانند همه ما و دیگر همنسلانش هیچ رویایی برای انقلاب مخملی را در سر نداشته است. امروز بازداشت مهدی شیرزاد و دانشجویانی نظیر علی رفاهی، محسن جعفری مقدم، فرید هاشمی و سارا اسمیزاده پیش از آنها بازداشت محمدرضا جلاییپور، و پس از او بازداشت علی پیرحسینلو، بازداشت افراد نیست، مقابله با دانشگاههای علوم انسانی است. امید که با تدبیر در رفتار متولیان امور به زودی شاهد همکاری همه سطوح اجتماعی کشور در ساختن آیندهای بهتر برای ایران اسلامی باشیم. جمعی از اساتید، دانشآموختگان و دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی
منبع خبر: نوروز
اخبار مرتبط: فراخوان دانشجویان علوم اجتماعی برای آزادی مهدی شیرزاد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران