چه کسانی بن لادن و القاعده را مهره آمریکا می دانستند
خبرگزاري فارس: مشاور عالي فرانسوا ميتران، ويليام كيسي رئيس سابق سيا، برژنسكي و برخي ديگر از شخصيت هاي سرشناس غربي در بيان مواضع خود بصورت علني و تلويحي القاعده را ساخته و پرداخته آمريكا مي دانستند. به گزارش فارس، امروز صبح خبري توسط رسانههاي مختلف جهان منتشر شد كه از كشته شدن "اسامه بن لادن " در پاكستان و بهدست آمريكا حكايت داشت، اگرچه بسياري از كشورها و شخصيتهاي سياسي و منابع خبري در صحت اين خبر ترديد دارند، اما بهانهاي دست داد تا نگاهي به شخصيتي داشته باشيم كه از جمله خبرسازترين شخصيتهاي جهان بوده و همواره خبرهاي منتشره از او در صدر خبرگزاريهاي جهان قرار دارد و تمام نگاهها را به خود جلب ميكند. * اسامه بن لادن كيست؟ اسامه بن محمد بن عواد بن لادن، در سال 1957 در نزديكي رياض ديده به جهان گشود. اسامه هفدهمين پسر از 54 فرزند شيخ محمد بن لادن است. پدرش اهل حَضَر موت يمن و مادرش اهل سوريه بود و اسامه تنها پسر اين مادر، كوچكترين پسر خاندان بن لادن است. دوران كودكي اسامه در مدينه سپري شد، اما پس از مدتي خانوادهاش به جده رفتند و تحصيلاتش را در آن شهر ادامه داد تا اين كه توانست در سال 1979 در رشته اقتصاد و مديريت دولتي، از دانشگاه ملك عبدالعزيز فارغالتحصيل شود. اولين پيوند اسامه با گروههاي اصولگراي اسلامي به سال 1973 برميگردد. اين گروهها را هم كلاسيها و هم دانشگاههاي وابسته به سازمان "اخوان المسلمين " تشكيل ميدادند. او در همين دوران است كه با "جماعت اسلامي " آشنا ميشود. اسامه مورد اعتماد ويژه مقامهاي عربستان و محرم شاهزاده تركي فيصل، رئيس سازمان اطلاعات بود. در سالهاي نخست دهه 1990 پيوندهاي او با اين شاهزاده سعودي چنان محكم بود كه سازمانهاي اطلاعاتي خارجي، بهويژه سازمانهاي جاسوسي اسراييلي، او را از مأموران سعودي و حتي از مديران سازمان اطلاعات سعودي ميانگاشتند. وفاداري خانواده بن لادن به پادشاهي آل سعود، ايجاب ميكرد كه اسامه در پيشبرد برنامهها و اهداف پنهان دولت سعودي، نقش بسزايي داشته باشد و در اين ميان محمد قطب و عبد الله عزام از استاتيد وي تاثير بسزايي بر روح و عملكرد اسامه گذاشتند. از ديگر عوامل مؤثر در شكلگيري افكار و انديشههاي اسامه، مهمانان مختلفي بودند كه در ايام حج به خانه وي دعوت ميشدند. اين ديد و بازديدها بستر مناسبي را براي آشنايي با افكار و عقايد شخصيتهاي سرشناس پديد آورد. در 27 دسامبر سال 1979 نيروهاي شوروي به افغانستان حمله كردند. اين امر موجب مهاجرت تعداد زيادي از اعضاي گروههاي مسلح افغاني به پاكستان شد. دولت پاكستان اجازه ادامه فعاليت را به آنان داد و همين امر باعث گرديد، اعراب بسياري بر مبناي اين عقيده كه جنگ با روسيه به مثابه جهاد با كمونيسم است، جذب اين حركت شوند. اسامه بنلادن دو هفته پس از اشغال افغانستان به پاكستان رفت. او در اين سفر ميهمان دو تن از رهبران افغاني به نامهاي "برهانالدين رباني " و "سياف " بود كه در همان ميهمانيهاي ايام حج، با يكديگر دوست و آشنا شده بودند. برخورد دوباره اسامه با عبدالله عزام، او را به عضويت يكي از گروههاي مسلح افغاني درآورد. دوستي آنها بعدها پايههاي اصلي القاعده را بوجود آورد و اين دو از بنيانگذاران اصلي "بريگارد عرب در افغانستان " شدند. بن لادن در سال 1982 وارد خاك افغانستان گرديد و با تجهيزات عظيم ساختماني و راهسازي كه سفير عربستان در پاكستان در اختيارش گذاشته بود، مشغول راهسازي، سنگرسازي، احداث تونل و بيمارستانهاي صحرايي در افغانستان شد. سفر اسامه و دوستي او با رئيس سازمان اطلاعات عربستان، راه را براي سرازير شدن پولهاي هنگفت عربستان به روي جهاد افغانستان باز كرد. امريكا كه از مدتها قبل به وسيله سازمان سيا با گروههاي مسلح افغاني، رابطه داشت، مسئوليت تدارك سلاحهاي مورد نياز آنها را بر عهده گرفت. سازمان اطلاعات پاكستان، تمام كارهاي ارتباطي سيا با افغانستان را انجام ميداد و اسلحه و مهمات در اختيار مجاهدان افغاني ميگذاشت. اگرچه در اوايل، اسامه وارد جنگ نشد، اما بعدها توسط عبدالله عزام به افغانستان رفت و در آنجا به يك مبارز و فرمانده جسور مبدل گرديد. در سال 1984 "بيتالانصار " را به عنوان نخستين قرارگاه مجاهدان عرب در پيشاور تأسيس كرد و تا سال 1986 توانست قرارگاه ديگري را هم بسازد. * بن لادن ساخته و پرداخته غرب و آمريكا " ژاك اتالي " مشاور عالي "فرانسوا ميتران " رئيس جمهور سابق فرانسه، دو هفته قبل از حمله نظامي امريكا به افغانستان در نشريه اكسپرس نوشت: گروههاي تروريستي كه امريكا در افغانستان با آنها درگير است، همان گروههايي هستند كه خود غرب، بويژه امريكا آنها را بوجود آورد. اتالي ميافزادي: رهبران اين گروهها از جمله بن لادن شاگردان سابق سازمان (سيا) هستند، منابع مالي آنها را امريكا و متحدان نزديكش فراهم نمودهاند و پيامهاي مرگبارشان را شركتهاي بزرگ غربي به سراسر جهان مخابره ميكردند. در يك كلام، اين امكانات سياسي، فني و مالي غرب بوده كه امروز عليه خودش بكار رفته است. سخنان اتالي زماني اهميت مييابد كه بدانيم، وي در زمان حضورش در مركز سياسي فرانسه با گروهي از عاليترين مقامات امنيتي امريكا، مراوده داشته و از آنچه امريكاييها طراحي مينمودند، اطلاع داشته است. در سال 1987 "ويليام كيسي " رئيس سابق "سيا " هنگامي كه آخرين روزهاي عمرش را در بيمارستان دانشگاه جورج تاون ميگذارند، اطلاعات مهمي را از دخالت هاي اين سازمان در مناطق مختلف جهان در اختيار "وود وارد " نويسنده مشهور امريكايي قرار ميدهد كه يكي از اين مناطق افغانستان بود. كيسي براي وود وارد گفته بود كه سيا چگونه از آغاز دهه هشتاد كوشيده، گروههايي را در افغانستان به عنوان مامورين خود استخدام كند. وود وارد كه پيش از آن بخاطر انتشار كتاب جنجالي "روزهاي اخير رئيس جمهور " بخاطر پرده برداشتن از ماجراي "واترگيت " كه سبب رسوايي "نيكسون " رئيس جمهور امريكا شهرت يافته بود، با انتشار كتاب "نقاب جنگ هاي مخفي سيا " 1987-1981 بار ديگر دست به افشاگري عليه سياستهاي امريكا زد. دراين كتاب وود وارد برملا ميكند، كيسي روابط خاصي با مامورين امنيتي عربستان و پاكستان داشته تا بدين وسيله در ميان برخي از گروههاي افغاني نفوذ و از نزديكي گروههاي جهادي به ايران جلوگيري و از طريق افغانها، به داخل خاك اتحاد شوروي نفوذ كند. چنانچه "برژنسكي " رئيس سابق امنيت ملي امريكا به خبرنگار فرانسوي نشريه "ابسرواتور " گفته بود، در مبارزه عليه سربازان روس در افغانستان، سازمان استخبارات پاكستان و سعودي رفيق راه ما بود. در واقع امريكاييها بر اين تصور بودند كه مبارزه استقلال طلبانه مردم افغانستان عليه تهاجم اتحادشوروي، بهترين موقعيت را براي آنان فراهم خواهند كرد، تا به قدرت و عظمت شوروي ضربه بزنند. به اين ترتيب سازمان "سيا " خواست تا ضمن حمايت خاص از برخي گروههاي جهادي افغاني، يك تير دو هدف را نشانهگيري كند، يعني هم براي ضربه زدن به اتحاد شوروي و هم به جمهوري اسلامي ايران از گروههاي خاص افغاني و عربي كار گرفته، در ضمن جاي پايي براي آينده خود در افغانستان باز كند. در سال 1999 نشريه امريكايي "نيشين " بخشي از اين سياستهاي امريكا را روشن ساخته مينويسد: در فوريه 1989 تلاشهاي هماهنگ واشنگتن- رياض و اسلام آباد براي خروج روسها درپي مقاومت مردم افغانستان به نتيجه رسيد. در آغاز واشنگتن موافقت كرد، براي حمايت از گروههاي افغان، گروههاي غير افغاني نيز به پاكستان بيايند. يكي از اين افراد مورد موافقت از كشور سعودي و اسامه بن لادن نام داشت. در دهه هشتاد ميلادي چهار هزار دواطلب از كشورهاي عربي به گروه بن لادن پيوسته و با تندروترين گروههاي افغاني تحت حمايت امريكا و پاكستان رابطه برقرار كردند كه يكي ازاين تندروان حزب اسلامي "حكمتيار " بود. اين گروههاي غيرافغاني و تازه وارد در اجراي اعمالشان در افغانستان تابع هيچ نوع قيد و بند قانوني و اخلاقي نبود و همين آزادي عمل تا زمان حاكميت طالبان ادامه داشت. دو روز پس از انفجارهاي عظيم نيويورك و واشنگتن، هنگامي كه مقامات امنيتي امريكا، بنلادن را مسؤول اين عمليات دانستند و طالبان (تحت حمايت خويش) را به خاطر حمايت از بن لادن مقصر شمردند، "وينس گارون " مدير ارشد جنگ مخفي امريكا عليه اتحاد شوروي در افغانستان و يكي از مقامات پيشين سيا در مصاحبه با بي بي سي درباره بن لادن گفت: اين كه ميگويند بن لادن مامور سازمان سيا بود و يا ما به وي پول و آموزش داديم يك افسانه است. او در جنگ مستقيم با شوروي شركت نداشت، نقش وي عمدتاً گردآوري پول و امكانات در افغانستان بود. در پاكستان سازمان سيا با كساني سرو كار داشت كه ابزار اصلي آموزش و تامين تداركات گروه هاي افغاني را مي نمود. در اين عمليات عربستان سعودي و پاكستان نيز شركت داشتند. آقاي وينسن گارون هرچند خواسته، رابطه مستقيم با بن لادن را تكذيب كند، اما محتواي سخنانش تائيد تلويحي همين مطلب است. روزنامه فرانسوي "فيگارو " در سال 1995 مقالهاي را منتشر كرد كه از روابط مستقيم ميان سازمان "سيا " و طالبان همكاران و حاميان شان پرده برميداشت. گرچه درآن زمان بن لادن در افغانستان نبود، اما از مقرخود در سودان با طالبان در تماس بود. مقاله فيگارو تحت عنوان "افغانستان، انتقام سازمان سيا " نوشته "پاتريك درسن اگزوپري " برآن بود كه سيا در وهله اول براي مقابله با نفوذ شوروي وقت در خاور ميانه به تقويت، تسليح و سازماندهي برخي گروههاي افغاني اقدام كرد. اما پس از خروج شوروي از افغانستان و فروپاشي امپراتوري آن سيا از فعاليت خويش دست نكشيد. نشريه امريكايي "يو اس نيوز " در سال 1996 گزارش داد كه گروه طالبان از اواسط سال 1994 در پاكستان شكل گرفت وسپس به حمايت عربستان و امريكا در افغانستان پيشروي كرد. اين نشريه اضافه مي كند كه بسياري از تحليل گران سياسي از اين اقدام امريكا تعجب نمودند؛ اما مقامات امريكايي منافع خود را دراين امر ميديدند. چنانچه "آدولف هتلر " با مسيحيت مخالف بود، اما وقتي لهستان را در جنگ دوم جهاني اشغال كرد، دستور داد با كشيشان برخورد نيك شود؛ اين دستور ژنرالهاي نازي را متعجب ساخت، وي در توضيح اين اقدامش گفت: ما اين چنين ميخواهيم، چون اين امري به نفع ماست. حمايت امريكا از بن لادن و طالبان هم همين مفهوم را ميرساند. انتهاي پيام/
منبع خبر: خبرگزاری فارس
اخبار مرتبط: گزینه اصلی جانشینی بن لادن را بشناسید / "الظواهری" ؛ رهبر جدید القاعده
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران