مشایی:احمدی‏نژاد نگران۱۵ میلیون رای آن طرف است + صوت

جهان نوشت : اسفندیار رحیم مشائی اخیرا در میان جمعی از طرفداران خود، اظهاراتی درباره تحلیل آرای انتخاباتی سال ۸۸ داشته است. این اظهارات به صورت فایل صوتی پیوند این خبر است. آنچه در ادامه می خوانید خلاصه ای از سخنان وی درباره علت دغدغه احمدی نژاد برای جذب ۱۵ میلیون رای كاندیداهای طرف مقابل است. ساده اندیشی درباره تحولات منطقه حساسیت ها در این دوره بسیار زیاد شده است. حساسیت ها نسبت به ۱۵ ماه پیش به شدت بیشتر شده و فصل انتخاب های بزرگ است. یكی از مسائل مهم بحث های منطقه است. من فكر می كنم در مورد بحث های منطقه یك ساده اندیشی هایی جدی در جمهوری اسلامی وجود دارد. حداقل احتمالات را باید دید. وقتی خانم كلینتون درباره لیبی سكوت می كند و بعد می گوید آمریكا برنامه هایئ دارد كه به موقع عمل می كند می شود گفت این یك خالی بندی بزرگ است. ایرادی هم ندارد. آمریكائی ها فقط كارهای بزرگ انجام می دهند. خالی بندی شان هم بزرگ است. ما هم می دانیم كه این می تواند درست باشد. ولی خیلی خب بالاخره این وزیر خارجه آمریكا است و دارد یك چیزی را رسما اعلام می كند. ما باید یك كم بررسی كنیم و بحث كنیم ببینیم برنامه های آمریكا چیست. یا حداقل چه می تواند باشد. الان دوره مهمی است. انقدر الان برای فردا مهم است ۱۵ یا ۲۰ سال پیش مهم نبوده است. اشكال كار ما این است كه یك وقت افق هایمان و قله هایمان كوچك می شود. نگاهمان از بالا به پائین می افتد. مهمترین كار شیطان هم همین است كه افق را عوض می كند. تقسیم بندی اصول گرا و اصلاح طلب غیرواقعی است ما اگر جای شیطان بودیم چه تصمیمی می گرفتیم .من راجع به این موضوع زیاد فكر كردم و حرف زیاد دارم. موضوع شیطان عدالت جهانی است. چون شیطان قسم خورده كه انسان ها رشد نكنند. گمراهی، پیمان شیطان با خودش است و شیطان تاكید كرده است كه گمراه كند. می خواهد انسان از مسیر و از قله باز بماند. نگاه به ظواهر نمی كند. نیاز به جهت ندارد. یك نفر نماز شب می خواند، شما فكر می كنید كه شیطان می رود اول سراغ این كه او را از این كار باز بدارد. شما بدانید بسیار نماز شب خوان وجود دارد كه شیطان موقعی كه اینها نماز شب می خواند رفته و خوابیده است. این حرف من نیست حرف آقای حائری شیرازی است. من باید این ها را مستند بگویم تا درست در بیاید حرف من كه درست نمی شود.(خنده حضار) آقای حائری در جلسه دولت كه من هم بودم می گفت چه بسا نماز شب هائی كه نقش و یا اثرش فرو بردن بیشتر در قعر جهنم است. حرف تكان دهنده ای است. خیلی روشن است. هر چیز كه خدا نباشد باز دارنده است زیرا آدمی كه ظاهر گرا است و آدم ها را از روی ظاهر می بیند. ما تقسیم بندی هایمان در جامعه از همین نوع است. از یك شاخه هائی تقسیم بندی ها را شروع كردیم و اختلافات و سطح بندی ها را پذیرفتیم. این سطح بندی ها پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم بندی ما است. اینها پیش خدا هیچ ارزشی ندارند و این تقسیم بندی ها در آسمان وجود ندارد. نمی خواهم بگویم اصولگرائی و اصلاح طلبی یكی است. شما كه اهل فن هستید می فهمید چه می گویم. شیطان این طوری حساب نمی كند كه من باید اصولگراها را منحرف كنم چون اصلاح طلب ها خودشان منحرف هستند. خاكریز اصلی خدا و امام و نه هر عنوان دیگری خدا و انسان كامل، اینها خاكریز ما هستند. پشت آن خاكریزی نداریم، یعنی اگر از این خاكریز آمدی بیرون تمام شده است. حالا به هر دلیلی از دختر همسایه دلیل می شود تا یك عنوان الهی كه گاهی اوقات از عنوان خدا هم سنگین تر می شود. سیاست منهای اخلاق باطل است و اخلاق منهای سیاست هم باطل است. معارف منهای سیاست باطل است و سیاست منهای معارف هم باطل است. هر گامی كه بر می داریم گام بعد به او بستگی دارد و آنجا كه امدی بالا، پله دوم به این مرتبط است. افق نگاه جامعه در حال تغییر است كه خطرناك است. وقتی این افق عوض شد، امام در آن دیده نمی شود. حالا شما می خواهید دفاع كنید، از چه چیزی می خواهید دفاع كنید. افق را باید عوض كنید، اگر افق عوض نشود آدم ها حذف می شوند. كسان دیگری می آیند و خوشگل تر و پاسخگو تر به نظر می رسد، اما افق نگاه عوض شده است. حزب اللهی گری چیست؟ می آیند می گوید آقای احمدی نژاد و آقای فلان. پس این همه مطالعه و این همه كتاب چه زمانی قرار است به آدم كمك كند. حدیث یاد می گیری كمك نمی كند. آیه قران حفظ می كنی ولی كمك نمی كند. برعكس به قول آقای حائری ما را پائین هم می برد. این دعوا هائی كه الان در جامعه وجود دارد اصل نیست. من تجربه دارم. خیلی از اینهائی كه الان در سیاست هستند را می شناسم و می دانم كه اینها از كجا شاخه شان عوض شده است. اتفاقی عوض شده است. مثلا یك آقایی درشت تر بوده و زنگ زده كه شما بیا و مدیر من بشو. بعد هم همینطور به خاطر این شغل بالاتر رفته و بعد هم رویش نشده بگه من با تو نیستم. بسیاری از این تقسیم بندی ها كه الان راه افتاده واقعیت ندارد. بروید و در قلب آدم بنشینی، می بینی این آدم ها چیزی نیستند كه ما فكر می كنیم. ما می خواهیم دفاع كنیم. از حزب اللهی گری، ولی حزب اللهی گری چیست. خواهشا بروید آمار انتخابات ۸۸ را تحلیل كنید. تحلیل آمار انتخابات خیلی درس آموز است. آقای خاتمی ۲۲ میلیون رای داشت. ولی در ایستگاه انتخابات ۸۸، ۱۳ میلیون داشت. ۹ میلیون پرید. حالا نه میلیون نگوئیم، حداقل ۷ میلیون رفته به احمدی نژاد رای داده است. یعنی یك جمعی رفتند پای كار آقای خاتمی و یه جمعی هم رفتند پای كار آقای احمدی نژاد. فاصله ها انطور كا ما فكر می كنیم نیست. ضمن اینكه رای دادن ملاك باورها و ملاك انتخاب حقیقت نیست. طرف گفته ما دفعه قبل به این رای دادیم و الان رای ندهیم ضایع می شود. یكی میگه تا حالا به این رای دادیم امروز هم رای می دهیم. داریم از این جور آدم ها. من می گویم این آدم ها كه مثل هم هستند چی شده كه یكی رفته پای كار احمدی نژاد و یكی رفته پای كار خاتمی. چرا ؟ مزاج و دریافت شان از عالم و خط و خطوط سیاسی شان مثل هم است. خیلی فاصله ندارند. خط كش نمی شود گذاشت. به جامعه بگویئد حزب اللهی یعنی چه؟ تا آدم ها خودشون بفهمند كه حزب اللهی هستند یا نه. تا مردم بفهمند خط ها كجاست. كسی تبیین نمی كند. اما یك نفر می شود مظهر حزب اللهی، حزب اللهی بودن كاری ندارد. میلیون ها نفر آمدند پای كار احمدی نژاد. میلیون ها نفر هم نیامدند. فكر نكنید این آدم ها دو چیز می خواستند. مردم در خواسته ها با هم متفاوت نیستند.۱۰ میلیون كه تا حالا پای كار انتخابات نیامده بودند كه داستانشان خیلی زیباتر است. امام گفت نیامدند، آقا گفت نیامدند، حالا كه آمدند باید می رفتند پای كار آن طرف ولی نرفتند. توجه داشته باشید اینها نتایج مطالعات است. اگر اینها ضدانقلاب و ضد دین بودند كه سراغ احمدی نژاد نمی آمدند. مردم در هر انتخاباتی به خودشان رای می دهند، این را از من داشته باشید. نه به خود فیزیكی شان بلكه به علائق و باورهایشان رای می دهند. ۲۴ میلیون نفر به كسی رای دادند كه اوج حزب اللهی گری بود، یعنی احمدی نژاد. البته الان یه چیزهائی عوض شده ولی آن موقع كه اینطور نبود. حالا اگر هر كس دیگری جای احمدی نژاد بود من اسم نمی برم شما بگویید، نتیجه انتخابات چه می شد؟ اینها كه می گویند ما اصولگرایان بردیم؛ خب یكی دیگر بگذارید جای احمدی نژاد. از این خزانه(خنده حضار) یك نفر بزارید جای احمدی نژاد ببیند چه می شود؟حالا ما چه می كنیم؟ چرا احمدی نژاد دنبال آن ۱۵ میلیون رای است؟ وقتی به احمدی نژاد مراجعه می كنی كه الان ركورد آرا را زده است می بینی همچنان ناراحت است. ناراحت چیست؟ ناراحت آن ۱۵ میلیون رای ان طرف است. از چه نظر؟ از نظر خودخواهی ؟ نه. احمدی نژاد ۲ ناراحتی دارد. یكی اینكه عددی كه آنطرف ایستاده خودش یك ملت است. اینجا خودمانیم. این را اگر بیرون بگویم دوباره برای ما داستان درست می كنند. آقا اندازه یه ملت است. ۱۵ میلیون است. ۵ و یا ۶ كشور را جمع كنیم ۱۵ میلیون نمی شود. اینها قدرت و اثر دارند. ضمن اینكه اینهائی كه رفتند به یك امیدی رفتند با آدم هائی كه رفتند فرقی ندارند. ما هر چی می رویم جلوتر باید آزادی را بیشتر كنیم.ن می توانیم مردم را محدود بین ۲ گزینه كنیم. این نگرانی اول احمدی نژاد است. مساله دوم این است كه احمدی نژاد می گوید من تلاش كردم در كشور مظهر چند چیز باشم، مثل عدالت و خدمت. شعار عدالت و خدمت دادم. تلاش كردم مظهر دین و ضد فساد باشم. علامت اعتماد به ملت باشم. من به مردم اعتماد كردم. من گفتم ملت پای این همه فشار می ایستد. چرا ۱۵ میلیون به احمدی نژاد رای ندادند. چرا علی رغم اینكه چنین مظهری وجود داشته به او رای ندادند، خودش كه كم نگذاشته است، خودش كه تخلف جدی نداشته كه پیش مردم شرمنده باشد. احمدی نژاد می گوید این ۱۵ میلیون را باید جذب كرد. این اسمش انفعال نیست، این اسمش آن نیست كه بخواهیم رای احمدی نژا را بالا ببریم. ۲۴ میلیون رای دارد. این كه افتخار دارد پس رای كسی را نیاز ندارد. ولی وقتی اسم ولایت می آید فرق می كند. ولایت معنی اش محبت است. ولایت فرق می كند. اگر من سنگ ولایت را بر سینه می زنم مسئولیتم سنگین می شود. خیلی بد است كه یك نفر طرفدار ولایت باشد ولی برایش مهم نباشد كه چند نفر زیر علم ولایت سینه نزنند.

منبع خبر: آینده

اخبار مرتبط: اوج حزب اللهی گری، دنبال میلیون ها رای خاتمی