تکفیریها چگونه به سرعت در عراق پیشروی کردند؟!
گروه تکفیری موسوم به داعش پس از مدتها جنگهای پراکنده در عراق، روز گذشته در شرایطی به پیشروی سریع و بیسابقهای دست زد و برخی نقاط استراتژیک عراق را تحت کنترل خود قرار داد. این سرعت عمل، پرسشهایی را پیش کشیده که چگونه این گروهها در سوریه اقدام مشابهی را پیاده سازی کردهاند و حال در عراق، جدال تازه و رحمانهای را از سر گرفتهاند؟
به گزارش «تابناک»، «دولت اسلامی عراق و شام / الدولة الاسلامیة فی العراق والشام» یا داعش از سال ۲۰۰۴ به عنوان گروهی وفادار به القاعده اعلام موجودیت کرد و به عنوان القاعده عراق مشهور شد و طی دو سال به یک سازمان فراگیر برای گروههای شورشی عراق تحت عنوان دولت اسلامی عراق تبدیل شد؛ سازمان تروریستی که علاوه بر نیروهای سلفی و وهابی، بسیاری از نیروهای بعثی نیز جذبش شدند و بدنه نظامیاش را تقویت کردند.
ابو مُصعَب الزرقاوی یا همان أحمد فاضل النزال الخلایله نخستین فرمانده این گروه تروریستی را در ۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر یا ابوایوب المصری مسئولیت فرماندهی شورشیان سنی و تروریستهای خارجی در عراق را برعهده گرفت. ابوحمزه ابتدا از اعضای اخوان المسلمین بود، در سال ۱۹۸۲ به جهاد اسلامی مصر پیوست و از سال ۱۹۹۹ به افغانستان رفت و از متخصصان تهیه مواد منفجره شد.
دومین فرمانده این گروه تروریستی در عراق چندین سال به توسعه داعش و همچنین طراحی حملات به نیروهای آمریکایی پرداخت و سپس در حمله مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی در سال ۲۰۱۰ به همراه ابوعمر البغدادی به قتل رسید. ابوعمر البغدادی را نیز در مقام فرماندهی داعش برشمرده بودند اما بنابر برخی تحلیلها چنین شخصیتی وجود نداشت و ابوعمر البغدادی تنها یک افسر ارتش بعث عراق بوده و در این دوران فرمانده اصلی همان ابوحمزه المهاجر بوده است.
ابوبکر البغدادی یا ابوبکر، محمّد بن احمد بن عثمان از سال 2010 به عنوان سومین فرمانده این گروه تروریستی حاضر شد و رادیکالترین مواضع را در میان گروههای تکفیری در پیش گرفت، چنان که حتی به تروریستهای القاعده نیز در تسویه حسابها رحم نکرد و رعب انگیزترین اعمال ممکن به نام اعضای این گروه متوحش ثبت شده است.
در دوران ابوبکر البغدادی، این گروه وارد جنگ در سوریه شد و سپس در عراق در عوض انجام عملیاتهای تروریستی محدود نظیر بمب گذاری و حملات انتحاری، اقدام به تهاجمهای علنی تر به قصد تصرف برخی مناطق و تشکیل «دولت عراق و شام» کرد. اوج این اقدامات را در روزهای گذشته در عراق شاهد بودیم که شاید بتوان سریعترین پیشروی یک نیروی تروریستی تلقیاش کرد؛ نیرویی که ظاهراً از آموزش نظامی کلاسیک بیبهره بود اما به شدت در جنگ سریع و خشن عمل میکند.
با این حال پرسش اساسی این است که چگونه این شبه نظامیان تکفیری توان پیاده سازی این عملیات نظامی سریع را دارند و پیش از عراق، چگونه در سوریه همین شیوه جنگی را پیش گرفته بودند و به سرعت برخی از مناطق سوریه را در اشغال خود در آوردند، تا آنجا که امروز «رقه» در سوریه را پایتخت خود معرفی کردهاند؟!
برخی از ناظران تحولات سوریه که در عمق میدان به رصد رفتار نظامی گروههای شبه نظامی مخالف دولت سوریه پرداخته بودند، در این باره به خبرنگار «تابناک» جزئیات از شیوه عمل این گروهها گفتند که متفاوت با گفتارهای کلیشهای معمول است. بر اساس اطلاعات واصله، برخلاف تصور عام، بسیاری از نیروهای حاضر در سوریه که عدد آنها تا 440 هزار نفر از 85 کشور نیز برآورد میشد و در ماههای اخیر ده ها هزار نفر از آنها کشته شدهاند، نیروهای آموزش ندیده و نیاز به تعلیمات نظامی نیستند، بلکه اتفاقات متخصص در امور مختلف نظامی هستند که در جنگ با دولتهای سوریه و عراق نیز مشخصاً از تخصص نظامیاش استفاده میشود.
به عنوان نمونه تک تیراندازهای خارجی که برخی از آنها از اروپای شرقی به داعش و جبهه النصره پیوستهاند، بخش قابل توجهی از تلفات انسانی را رقم زدهاند. تجربههای ساخت خمپارههای دست ساز توسط نیروهای تکفیری در سوریه که بسیاری از آنها پیش از برخورد با زمین منفجر میشد و اثرگذاری محدودی داشت به مرور و در طول چند سال اخیر تکمیل شده و برخی از این اشخاص در زمینه تولید موادمنفجره و سلاحهایی نظیر خمپاره به سطحی رسیدهاند که میتوان کارگاه اسلحه ساز قلمدادشان کرد و برای کشور متبوعشان حکم یک بمب ساعتی را دارند.
این سطح آموزش نظامی البته تنها در سوریه و عراق به دست نیامده، بلکه این نیروها و به خصوص تکفیریهایی که از خارج از سوریه و عراق به این منطقه آمدهاند، تجربه جنگ در چچن، لیبی، لبنان، افغانستان و ... با برخی از نیروهای نظامی منسجم دنیا نظیر آمریکا و شوروری سابق را دارند و اتفاقاً در این جنگها تلفات سنگینی را روی دست آمریکاییها و روسها گذاشتند و طبیعتاً با برخورداری از این تجارب جنگی، برای جنگ بسیار آماده تر از نیروهای نظامی عراق هستند، به خصوص آنکه ایدئولوژی نیز با این آموزشها گره میخورد.
در تاکتیک نظامی نیز متاثر از همین تجارب جنگهای چریکی، در سوریه و حال در دمشق به صورت کاملاً سیال عمل کرده و به واسطه عدم موضع گیری مستمر در یک موضع و تغییر موضع سریع این نیروهای تکفیری، شناسایی و انهدام مواضعشان بسیار دشوار است. همین تجارب نظامی منجر به استفاده از تاکتیکهایی شده که در جنگهایی نظیر جنگ ویتنام و البته در افغانستان به طور گسترده استفاده میشد.
از جمله این تجارب، سنگرهای بسیار کوچکی نیم متر یا در نیم متر یا یک چهار متر مربع که این تروریستها برای روزهای متمادی در آنها سنگر میگیرند و عملاً میزان آسیب دیدنشان از بمباران بسیار کاهش مییابد و در هنگام پیشروی قوای نظامی، از این سنگرها خارج شده و وارد عمل میشوند. کانالهای زیرزمینی که میان دهها ساختمان در نقاط مختلف یک شهر متصل میشود نیز از دیگر تاکتیکهایی است که عملاً شناسایی شناسایی مسیر حرکت ستون نظامی این اشخاص را برای هواپیماها و هلی کوپترها بسیار دشوار میسازد و پاکسازی مناطق شهری اشغال شده توسط تکفیریها را نیز پیچیده مینماید.
علاوه بر این، گروههای تکفیری که در سوریه و عراق با دو دولت مستقر درگیرند، به واسطه همین تجارب جنگی با تاکتیکهای نظامی و ضدتاکتیکها که توسط نظامیان روسی و آمریکایی به کار گرفته شده، آشنایی دارند و به عنوان نمونه در قبال هر هجوم گسترده نظامی، در عوض تمرکز تمام توان نظامی برای مقابله مستقیم، اقدام به تقسیم قوا کرده و بخشی از توان نظامی شان را صرف دور زدن نیروهای نظامی ارتشی میکنند که عملاً منجر میشود تا ارتش در عوض عملیات آفندی مجبور به تغییر تاکتیک به پدافندی شود و عملاً سرعت پیشروی نیروی نظامی در عراق و سوریه بسیار کند شده و حتی گاهی روند معکوس اتفاق میافتد.
به این تاکتیکهای نظامی میتوان زمین بازی را نیز به نفع تکفیریها تعریف کرد، چرا که در برخی از بخشهایی که به اشغال تکفیریها در سوریه و عراق درآمده، شاهد مقاومتی از سوی مردم بومی نبودهایم و بعضاً استقبالهایی نیز صورت پذیرفته و جذب نیرو نیز در این مناطق سنی نشین صورت پذیرفته و نظام قبیلهای نیز در این زمینه به تکفیریها کمک کرده، به گونهای که به یک باره قبیلهای چند صدنفره در عرض چند ساعت به این گروهها پیوسته است. با این اوصاف طبیعتاً این پیشروی با نزدیک شدن به مناطق کردنشین و شیعه نشین عراق کند خواهد شد و قواعد بازی تغییر میکند؛ اتفاقی که در سوریه نیز شاهدش بودیم.
به گزارش «تابناک»، «دولت اسلامی عراق و شام / الدولة الاسلامیة فی العراق والشام» یا داعش از سال ۲۰۰۴ به عنوان گروهی وفادار به القاعده اعلام موجودیت کرد و به عنوان القاعده عراق مشهور شد و طی دو سال به یک سازمان فراگیر برای گروههای شورشی عراق تحت عنوان دولت اسلامی عراق تبدیل شد؛ سازمان تروریستی که علاوه بر نیروهای سلفی و وهابی، بسیاری از نیروهای بعثی نیز جذبش شدند و بدنه نظامیاش را تقویت کردند.
ابو مُصعَب الزرقاوی یا همان أحمد فاضل النزال الخلایله نخستین فرمانده این گروه تروریستی را در ۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر یا ابوایوب المصری مسئولیت فرماندهی شورشیان سنی و تروریستهای خارجی در عراق را برعهده گرفت. ابوحمزه ابتدا از اعضای اخوان المسلمین بود، در سال ۱۹۸۲ به جهاد اسلامی مصر پیوست و از سال ۱۹۹۹ به افغانستان رفت و از متخصصان تهیه مواد منفجره شد.
دومین فرمانده این گروه تروریستی در عراق چندین سال به توسعه داعش و همچنین طراحی حملات به نیروهای آمریکایی پرداخت و سپس در حمله مشترک نیروهای عراقی و آمریکایی در سال ۲۰۱۰ به همراه ابوعمر البغدادی به قتل رسید. ابوعمر البغدادی را نیز در مقام فرماندهی داعش برشمرده بودند اما بنابر برخی تحلیلها چنین شخصیتی وجود نداشت و ابوعمر البغدادی تنها یک افسر ارتش بعث عراق بوده و در این دوران فرمانده اصلی همان ابوحمزه المهاجر بوده است.
ابوبکر البغدادی یا ابوبکر، محمّد بن احمد بن عثمان از سال 2010 به عنوان سومین فرمانده این گروه تروریستی حاضر شد و رادیکالترین مواضع را در میان گروههای تکفیری در پیش گرفت، چنان که حتی به تروریستهای القاعده نیز در تسویه حسابها رحم نکرد و رعب انگیزترین اعمال ممکن به نام اعضای این گروه متوحش ثبت شده است.
در دوران ابوبکر البغدادی، این گروه وارد جنگ در سوریه شد و سپس در عراق در عوض انجام عملیاتهای تروریستی محدود نظیر بمب گذاری و حملات انتحاری، اقدام به تهاجمهای علنی تر به قصد تصرف برخی مناطق و تشکیل «دولت عراق و شام» کرد. اوج این اقدامات را در روزهای گذشته در عراق شاهد بودیم که شاید بتوان سریعترین پیشروی یک نیروی تروریستی تلقیاش کرد؛ نیرویی که ظاهراً از آموزش نظامی کلاسیک بیبهره بود اما به شدت در جنگ سریع و خشن عمل میکند.
با این حال پرسش اساسی این است که چگونه این شبه نظامیان تکفیری توان پیاده سازی این عملیات نظامی سریع را دارند و پیش از عراق، چگونه در سوریه همین شیوه جنگی را پیش گرفته بودند و به سرعت برخی از مناطق سوریه را در اشغال خود در آوردند، تا آنجا که امروز «رقه» در سوریه را پایتخت خود معرفی کردهاند؟!
برخی از ناظران تحولات سوریه که در عمق میدان به رصد رفتار نظامی گروههای شبه نظامی مخالف دولت سوریه پرداخته بودند، در این باره به خبرنگار «تابناک» جزئیات از شیوه عمل این گروهها گفتند که متفاوت با گفتارهای کلیشهای معمول است. بر اساس اطلاعات واصله، برخلاف تصور عام، بسیاری از نیروهای حاضر در سوریه که عدد آنها تا 440 هزار نفر از 85 کشور نیز برآورد میشد و در ماههای اخیر ده ها هزار نفر از آنها کشته شدهاند، نیروهای آموزش ندیده و نیاز به تعلیمات نظامی نیستند، بلکه اتفاقات متخصص در امور مختلف نظامی هستند که در جنگ با دولتهای سوریه و عراق نیز مشخصاً از تخصص نظامیاش استفاده میشود.
به عنوان نمونه تک تیراندازهای خارجی که برخی از آنها از اروپای شرقی به داعش و جبهه النصره پیوستهاند، بخش قابل توجهی از تلفات انسانی را رقم زدهاند. تجربههای ساخت خمپارههای دست ساز توسط نیروهای تکفیری در سوریه که بسیاری از آنها پیش از برخورد با زمین منفجر میشد و اثرگذاری محدودی داشت به مرور و در طول چند سال اخیر تکمیل شده و برخی از این اشخاص در زمینه تولید موادمنفجره و سلاحهایی نظیر خمپاره به سطحی رسیدهاند که میتوان کارگاه اسلحه ساز قلمدادشان کرد و برای کشور متبوعشان حکم یک بمب ساعتی را دارند.
این سطح آموزش نظامی البته تنها در سوریه و عراق به دست نیامده، بلکه این نیروها و به خصوص تکفیریهایی که از خارج از سوریه و عراق به این منطقه آمدهاند، تجربه جنگ در چچن، لیبی، لبنان، افغانستان و ... با برخی از نیروهای نظامی منسجم دنیا نظیر آمریکا و شوروری سابق را دارند و اتفاقاً در این جنگها تلفات سنگینی را روی دست آمریکاییها و روسها گذاشتند و طبیعتاً با برخورداری از این تجارب جنگی، برای جنگ بسیار آماده تر از نیروهای نظامی عراق هستند، به خصوص آنکه ایدئولوژی نیز با این آموزشها گره میخورد.
در تاکتیک نظامی نیز متاثر از همین تجارب جنگهای چریکی، در سوریه و حال در دمشق به صورت کاملاً سیال عمل کرده و به واسطه عدم موضع گیری مستمر در یک موضع و تغییر موضع سریع این نیروهای تکفیری، شناسایی و انهدام مواضعشان بسیار دشوار است. همین تجارب نظامی منجر به استفاده از تاکتیکهایی شده که در جنگهایی نظیر جنگ ویتنام و البته در افغانستان به طور گسترده استفاده میشد.
از جمله این تجارب، سنگرهای بسیار کوچکی نیم متر یا در نیم متر یا یک چهار متر مربع که این تروریستها برای روزهای متمادی در آنها سنگر میگیرند و عملاً میزان آسیب دیدنشان از بمباران بسیار کاهش مییابد و در هنگام پیشروی قوای نظامی، از این سنگرها خارج شده و وارد عمل میشوند. کانالهای زیرزمینی که میان دهها ساختمان در نقاط مختلف یک شهر متصل میشود نیز از دیگر تاکتیکهایی است که عملاً شناسایی شناسایی مسیر حرکت ستون نظامی این اشخاص را برای هواپیماها و هلی کوپترها بسیار دشوار میسازد و پاکسازی مناطق شهری اشغال شده توسط تکفیریها را نیز پیچیده مینماید.
علاوه بر این، گروههای تکفیری که در سوریه و عراق با دو دولت مستقر درگیرند، به واسطه همین تجارب جنگی با تاکتیکهای نظامی و ضدتاکتیکها که توسط نظامیان روسی و آمریکایی به کار گرفته شده، آشنایی دارند و به عنوان نمونه در قبال هر هجوم گسترده نظامی، در عوض تمرکز تمام توان نظامی برای مقابله مستقیم، اقدام به تقسیم قوا کرده و بخشی از توان نظامی شان را صرف دور زدن نیروهای نظامی ارتشی میکنند که عملاً منجر میشود تا ارتش در عوض عملیات آفندی مجبور به تغییر تاکتیک به پدافندی شود و عملاً سرعت پیشروی نیروی نظامی در عراق و سوریه بسیار کند شده و حتی گاهی روند معکوس اتفاق میافتد.
به این تاکتیکهای نظامی میتوان زمین بازی را نیز به نفع تکفیریها تعریف کرد، چرا که در برخی از بخشهایی که به اشغال تکفیریها در سوریه و عراق درآمده، شاهد مقاومتی از سوی مردم بومی نبودهایم و بعضاً استقبالهایی نیز صورت پذیرفته و جذب نیرو نیز در این مناطق سنی نشین صورت پذیرفته و نظام قبیلهای نیز در این زمینه به تکفیریها کمک کرده، به گونهای که به یک باره قبیلهای چند صدنفره در عرض چند ساعت به این گروهها پیوسته است. با این اوصاف طبیعتاً این پیشروی با نزدیک شدن به مناطق کردنشین و شیعه نشین عراق کند خواهد شد و قواعد بازی تغییر میکند؛ اتفاقی که در سوریه نیز شاهدش بودیم.
منبع خبر: تابناک
اخبار مرتبط: واکنش آمریکا به پیشروی های داعش در عراق
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران