در واقع جنگ علیه حکومت وقت افغانستان به سومین موج سلفی گری دامن زد. تا اینجا ما با دو برآمد اسلامی در خاورمیانه روبرو هستیم. برآمد اول که علیه اسراییل و امپریالیسم است و برآمد دوم که علیه چپ و ملی گرایی در کشورهای منطقه عمل می کند. با سقوط اتحاد جماهیر شوروی برآمد اول بسیار محدود می شود و برآمد دوم گسترش می یابد

با سلام خدمت حاضرین در این نشست *، پیش از شروع سخنرانی اجازه می خواهم تا خلاصه ای از مهمترین وقایع جهان از زمان حفر نخستین چاه نفت در جهان را برایتان بازگو کنم:

۱٨۵٣ - مته های حفاری سرهنگ دریک به نخستین منبع نفت می رسد
۶۵-۱٨۶۱ – جنگ داخلی آمریکا
۱٨۷۰ - راکفلر کمپانی نفت استاندارد را تشکیل می دهد
۱٨۷٣ – زمینه برای توسعه نفت باکو فراهم می شود .خانواده نوبل وارد صنعت نفت با کو می شود
۱٨٨۲ ادیسون الکتریسته را نمایش می دهد. - تراست استاندارد اویل تشکیل می شود.
۱٨٨۹۲ - مارکوس ساموئل کشتی موره را از طریق کانال سوئز روانه می کند. - مقدمه تشکیل کمپانی شل
۱٨۹۶ هنری فورد اولین اتوموبیل خود را می سازد.
۱۹۰۱ – ویلیام دارسی از دولت ایران امتیاز نفت را را می گیرد .– جهش عظیم نفتی در "اسپیندل تاپ"تگزاس .آغاز تشکیل کمپانی های نفتی سان، تکزاکو و گلف
۱۹۰٣ - اولین پرواز هوایی برادران رایت
۵-۱۹۰۴ – ژاپن روسیه را شکست می دهد
۱۹۰۵ – آغاز انقلاب در روسیه - چاه های نفت در باکو به آتش کشیده می شوند - کشف حوزه گلن پول در اوکلاهما
۱۹۰۷ شل ورویال داچ زیر نظر دیتر دینگ متحد می شوند – افتتاح نخستین پمپ بنزین در سنت لوییس
۱۹۰٨ - کشف نفت در ایران – تشکیل شرکت نفت ایران –انگلیس (بعدا بریتیش پترولیوم)
۱۹۱۰ - کشف گلدن لاین در مکزیک
۱۹۱۴- دولت انگلیس ۵۱درصد از سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را می خرد
۱٨-۱۹۱۴- آغاز جنگ جهانی اول
۱۹۱۷ – انقلاب در روسیه وتشکیل اتحاد جماهیر شوروی
۱۹۲۲ – مذاکرات کمپانی نفت ترکیه (عراق) به قرارداد خط سرخ می انجامد - کشف نفت در ونزوئلا
۱۹۲۹ سقوط بورس نیویورک "خبر از بحران بزرک "می دهد
۱۹٣۰ – کشف عظیم نفت در شرق تگزاس
۱۹٣۱ – ژاپن به منچوری حمله می کند
۱۹٣۲ - کشف نفت در بحرین
۱۹٣٣ – رضا شاه امتیاز کمپانی ایران وانگلیس را لغو می کند. قرار داد جانشین به مراتب از قرارداد قبلی بدتر است.
۱۹٣٣ – آدولف هیتلر صدراعظم آلمان می شود – فرانکلین روزولت رییس جمهور آمریکا می شود
۱۹٣٣ – استاندار اف کالیفرنیا در عربستان سعودی امتیاز به دست می آورد. – دولت پادشاهی آل سعود به کمک و همراهی انگلستان بر عربستان پایه گذاری و حکومت آن پادشاهی مطلقه گردید.

۱۹٣۴- کمپانی ها ی گلف و ایران وانگلیس مشترکا در کویت امتیاز به دست می آورند
۱۹٣۵ – موسولینی به حبشه حمله می کند جامعه ملل نمی تواند ایتالیا را تحریم نفتی کند
۱۹٣۶ – هیتلر به نظامی کردن آلمان می پردازد. یکی از برنامه های او تولید نفت مصنوعی از زغال سنگ است.
۱۹٣۷ ژاپن به چین حمله می کند. ۱۹٣۷ مکزیک کمپانی های نفت خارجی را ملی می کند.
۱۹٣٨ کشف نفت در کویت و عربستان
۱۹٣۹ - حمله آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم
۱۹۴۰- اروپای غربی به اشغال آلمان در می آید
۱۹۴۱ آلمان به شوروی حمله می کند
۱۹۴۲ – نبرد استالینگراد
۱۹۴٣ - اولین قرارداد ۵۰-۵۰ در ونزوئلا
۱۹۴۴ – پیاده شدن نیروهای متفقین در نورماندی
۱۹۴۵ جنگ جهانی با شکست آلمان پایان می پذیرد
۱۹۴۷ – طرح مارشال برای اروپای غربی
۱۹۴۷ - ساختمان لوله نفت "نپ لاین "در عربستان سعودی آغاز می شود
۱۹۴٨ – در شرکت جدید "آرامکو" استاندارد اف نیو جرسی (اکسان ). (سونیواکیوم) (موبیل ) به استاندارد کالیفرنیا (شورن) وتکز کو می پیوندد – اعلام موجودیت اسراییل
۴۹ – ۱٣۴٨ – اعطای امتیازات منطقه بیطرف سعودی به امین اویل وپل گتی
۱۹۵۰ - قرار داد ۵۰-۵۰ میان آرامکو وعربستان
۵٣-۱۹۵۰ - جنگ کره
۱۹۵۱ - ملی شدن نفت در ایران
۱۹۵٣ - کودتای ۲٨ مرداد وبازگشت شاه به ایران
۱۹۵۴ – تاسیس کنسرسیوم نفت ایران
۱۹۵۶ ملی شدن کانال سوئز - در الجزایر و نیجریه نفت کشف شد
۱۹۵۷ – تشکیل جامعه اقتصادی اروپا
۱۹۵٨ انقلاب عراق - کنگره نفت اعراب در قاهره - منابع گاز طبیعی در هلند کشف شد
۱۹۵۹ - کشف منابغ نفتی در زلتن لیبی
۱۹۶۰- اپک در بغداد بنیان گذاشته شد
۱۹۶۱ – انگلستان جلوی ضمیمه کردن کویت به عراق را گرفت
۱۹۶۵ –اولین تحرکات آمریکا در رابطه با جنگ با ویتنام
۱۹۶۷ – جنگ شش روزه اعراب و اسراییل وبسته شدن کانال سوئز
۱۹۶٨ - کشف نفت در شمال آلاسکا - قدرت گرفتن حزب بعث در عراق
۱۹۶۹ قدرت گرفتن قذافی در لیبی– کشف نفت در دریای شمال
۱۹۷۰ - لیبی کمپانی های نفتی را زیر فشار قرار داد
۱۹۷۱ – انگلیس نیروهای خود را از خلیج فارس خارج می کند
۱۹۷٣ - جنگ رمضان و جلو گیری از صدور نفت توسط اعراب که منجر به چهارمین بحران نفتی پس از جنگ جهانی دوم شد
۱۹۷٣ - قیمت نفت از ۹/۲ دلار در بشکه به ۶۵/۱۱ دلار ترقی کرد - نقشه لوله نفت آلاسکا تصویب شد ۱۹۷۴ پایان تحریم نفتی اعراب
۱۹۷۵ – در ایالات متحده برای تعیین درجه کارایی سوخت اتوموبیل ها استاندارد تهیه می شود – اولین محموله نفت شمال به بازار عرضه می شود.
۱۹۷۵ - شکست آمریکا در ویتنام – امتیازات نفت در کشورهای عربستان، ونزوئلا و کویت به پایان می رسد
۱۹۷۷ – نفت آلاسکا وارد بازار می شود
۱۹۷٨ - آغاز تظاهرات علیه شاه واعتصاب کارگران نفت - انقلاب ایران
۱۹۷۹ – حادثه در مرکز اتمی تری مایلز آمریکا
٨۱-۱۹۷۱ - افزایش قیمت های نفت از بشکه ای ۱٣ دلار به ٣۴ دلار (پنجمین بحران نفتی پس از جنگ جهانی دوم)
۱۹٨۰ - جنگ عراق علیه ایران ۱۹٨۲ نخستین سهمیه بندی از طرف اوپک
۱۹٨۵ - میخاییل گارباچف رییس جمهور شوروی می شود
۱۹٨۶ – سقوط قیمت های نفت
۱۹٨۶ - حادثه چرنوبیل
۱۹٨٨ – پذیرش قطعنامه سازمان ملل از سوی ایران
۱۹۹۰ – حادثه نفتکش آکسان والدز در نزدیکی آلاسکا ۱۹۹۰ حمله عراق به کویت
۱۹۹۱ - جنگ خلیج فارس - عراق چاه های نفت را به آتش می کشد - فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
۲۰۰۱ – حمله به برج های دوقلو – حمله آمریکا به افغانستان
۲۰۰٣ – حمله آمریکا به عراق
در سال ۱۹۱۱ ناگهان در دیدگاه چرچیل که تا آن زمان وزیر کشور بود تغییراتی رخ داد. تا آن هنگام چرچیل بر عکس کسانی که معتقد بودن انگلستان باید در مسابقه برای تسلط بر دریاها از آلمان پیشی بگیرد معتقد بود که جنگ با آلمان اجتناب ناپذیر نیست ونیات آلمان را نباید الزاما تجاوز طلبانه قلمداد کرد و بهتر است پولی را که می خواهیم صرف ساختن رزم ناوهای بیشتر کنیم ،به مصرف برنامه های رفاه اجتماعی خود کنیم. با تغییر برنامه و نگاه در لندن مهمترین مساله برای انگلستان این بود که آیا سوخت نیروی دریایی این کشور که تا آنزمان زغال سنگ بود، به همان شکل باقی بماند و یا به نفت تغییر یابد؟ در صورت تغییر، آنگاه نیروی دریایی انگلستان به جای زغال سنگ داخلی به منابع نفت کشورهای دور دست مانند ایران متکی می شد. با وجود مشکلات بر سر راه، به تغییر آرایش قدرت در نتیجه این تغییر، چرچیل لحظه ای در اتخاذ این تصمیم درنگ نکرد.
این تصمیم هم سرنوشت نفت وهم سرنوشت خاورمیانه را دچار تغییراتی عمیق کرد.
دومین مساله که خاورمیانه را دچار تغییرات عمیق و بنیادین کرد فروپاشی امپراتوری عثمانی و سر برآوردن کشورهای مستقلی چون سوریه، عراق وبه خصوص تشکیل کشور عربستان بر مبنای برداشت سلفی گری از اسلام بود.
اولین تئوریسین سلفی گری ابن تیمیه بود که در قرن هفتم همزمان با پیروزی های مغول ها ودستیابی آنان به سرزمین های اسلامی سر برآورد. او که خود لباس جهاد علیه مغول ها را به تن کرده بود برای نجات مسلمانان؛ بازگشت به صدر اسلام را در دستور کار قرار داد. او برای رسیدن به اسلام واقعی الگوگیری از سلف صالح (پیشینیان درستکار) مبنای رفتار مسلمانان می دانست که درصدر این پیشینان خلفای راشدین قرار داشتند. از نظر او هرگونه عملی که بعدها باب شده است، مانند ساختن برقعه و بارگاه و آرامگاه و زیارتگاه شرک و بازگشت به بت پرستی بود. نظرات او در زمان خودش با مخالفت های شدید حکام و روحانیون وقت روبرو شد و توجه چندانی را جلب نکرد. اما ابن عبدالوهاب و محمدبن سعود در اواسط قرن هجدهم میلادی اتحادی را میان طوایف عرب منطقه ای که امروز به نام عربستان شناخته می شود به وجود آوردند که در طی آن روحانیون و علمای مذهبی به حکومت آل سعود مشروعیت می بخشیدند و محمد بن سعود نیز هویت اسلامی (بر مبنای سلفی گری) دولت را تضمین می نمود. با این توافق و اتحاد در اصل محمدبن عبدالوهاب رهبر مذهبی عربستان و محمدبن سعود رهبر سیاسی می شد و دو طرف خود را ملزم به حمایت از یکدیگر می دیدند.
پیرو آن بعد از سال ها نیز رهبران مذهبی عربستان که عمدتا حنبلی وهابی بودند، الزام مذکور را هنوز بر خود می دیدند و همین موجب شد که برخی رهبران مذهبی عربستان و جنگجویان صحرایی به حمایت و مساعدت عبدالعزیز بشتابند و البته در ادامه شاهدیم که عبدالعزیز نیز مکتب مذهبی عربستان را حنبلی وهابی قرار داد و حتی پرچم کشور عربستان سعودی نیز از پرچم این گروه (اخوان) اتّخاذ شده است.
در خلال جنگ جهانی اول، امپراتوری انگلستان با ابن سعود روابط دیپلماتیک برقرار کرد و متعهد شد که از سعودی ها در جهت مقابله با آل رشید- که متحد امپراتوری عثمانی بودند- حمایت نماید. بین سال های ۱۹۱۲ تا ۱۹۳۲ میلادی، عبد العزیز (که پس ازسال ۱۹۱۶ میلادی از مساعدت انگلستان نیز برخوردار شده بود) توانست آرام آرام بر نقاط و مناطق تحت نفوذش بیفزاید و سرانجام در سال ۱۹۲۵میلادی موفق به سیطره بر شهر مکه شد و در سال ۱۹۲۶ میلادی شهر مدینه و جده را نیز تصرف کرد و کنترل خود را بر سرتاسر حجاز تثبیت نمود و شروع به برپایی مقدمات حکومت سلطنتی (پادشاهی) آل سعود نمود. البته پرواضح است یکی ساختن و یکپارچه کردن چند منطقه و تسلط برهمه آن لزوما وحدت را به دنبال نمی آورد و در آن مقطع در واقع شبه جزیره عربستان مأمن جوامعی متفرق با عقاید مذهبی و سیاسی متعدد و سنن و پیشینه قبیلگی متعدد گردید.
ملک عبد العزیز برای شکست دادن رهبران محلی که به نوعی اقتدار وی را با چالش روبرو می ساختند بر قدرت نظامی و آیین و مکتب وهابیسم متکی بود اما وقوع جنگ ها و تلاش های مابعد وی برای تأسیس یک دولت نیز تحت پرچم توحید بود (نامی که در عربستان به عقاید احیاگر مذهبی محمد بن عبد الوهاب- بنیانگذار وهابیت- داده شد). ابن سعود همچنین در همان اوایل شکل گیری قدرتش در جهت کنترل بر قبایل متعدد بادیه نشین سیاستی را اتخاذ نمود که این قبایل و اعراب را وادار به یکجانشینی می نمود که این سیاست به سیاست ارضی(agrarian policy) معروف است.
به هرصورت پادشاهی آل سعود بر عربستان در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۲ میلادی پایه گذاری و حکومت آن پادشاهی مطلقه گردید.
سومین مساله تشکیل کشور اسراییل در سال ۱۹۴۷ وجنگ های ناشی از این واقعه در سال های ۱۹۴٨ و۱۹۶۷ و۱۹۷۲ بود . این سلسه جنگ ها ومبارزات مردم فلسطین در این سال ها به گسترش اندیشه های ضد امپریالیستی در میان مردم منطقه منجر شد .
جنبش ملی کردن نفت در ایران به موجی از ملی کردن ها، از ملی کردن کانال سوئز تا ملی کردن های صنایع نقتی در خاورمیانه وروی کارآمدن دولت های ملی ونیمه مدرن در کشورهای عربی منجر شد و این همه به گسترش مبارزات ضد امپریالیستی در خاور میانه انجامید .
انقلاب ایران تکانه دیگری بر ارکان این منطقه انداخت. این انقلاب باعث شد تا برای اولین بار ایده ورویای به دست گرفتن قدرت برمبنای ایدئولوژی مذهبی برای مسلمانان منطقه نمودی عینی بیابد.وسرانجام آخرین لرزه بر اندام این منطقه حیاتی از جهان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد . این تحول موازنه قدرت در منطقه را به کلی به نفع اسراییل وکشورهای مرتجع منطقه همچون عربستان واردن و..تغییر داد وزمان انتقام این نیروها از مقاومت فلسطین ونیروهای مترقی منطقه فرا رسید .
یکی دیگر از وقایعی که سرآغاز تحولات جدید در خاورمیانه شد انقلاب افغانستان وبه قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق در این کشور وهمداستانی کشورهای اسلامی منطقه وکشورهای غربی برای سر نگونی ان بود . در این دوران بسیج بزرگی در تمام کشورهای اسلامی برای جذب نیروهای جهادی علیه حکومت وقت افغانستان واتحاد شوروی به کمک کشورهای مرتجع منطقه وکشورهای عضو ناتو انجام گرفت .که از دل آن القاعده سر برآورد .
در واقع جنگ علیه حکومت وقت افغانستان به سومین موج سلفی گری دامن زد. تا اینجا ما با دو برآمد اسلامی در خاورمیانه روبرو هستیم . برآمد اول که علیه اسراییل وامپریالیسم است وبرآمد دوم که علیه چپ وملی گرایی در کشورهای منطقه عمل می کند . با سقوط اتحاد جماهیر برآمد اول بسیار محدود می شود وبرآمد دوم گسترش می یابد .
با رویداد ۱۱ سپتامبر آمریکا وارد جنگ با بخشی از اسلام گرایانی می شود که به نام القاعده وطالبان شناخته می شدند . اما این نبرد از دو سوی رنجور بود . از یک سو بزرگترین حامیان این اندیشه در عربستان وکشورهای خلیج فارس وپاکستان ریشه داشتند که متحدان نزدیک آمریکا بودند وآمریکا به نفت آنان ونقش آنان در مبارزه با کشورها ونیروهای ضد امپریالیست نیاز داشت واز سوی دیگر جنگ آمریکا با اینان به محبوبیت بیشتر آنان وجذب نیروی بیشتر برای آنان می انجامید . به این ترتیب آمریکا در مخمصمه سختی گرفتار آمده بود . آمریکا کوشید تا با استفاده از رخداد های موسوم به بهار عربی از این مخمصمه نجات یابد . حمایت آمریکا از به اصطلاح بهار عربی وتلاش برای سوق دادن این جریان به سوریه آن چراغ جادویی بود که می بایست ناجی آمریکا بشود. هدف این مرحله از سیاست های آمریکا آشتی مجدد با مجموعه سلفی گری وشاخه های گوناگون اسلام سنی همچون اخوان المسلمین وقرار دادن ان در مقابل اسلام شیعی به منظور مهار ایران ودرهم کوفتن سوریه ودر نتیجه شکل دهی خاورمیانه جدید بود . حمایت از اخوان المسلمین در مصر نیز بخشی دیگر از این سیاست هماهنگ بود .
در این دوران نیروهای القاعده ودیگر سازمان های سلفی حامل نوستالوژی دوران قدرت وشوکت اسلامی در دوران خلافت ونیز دوران امپراتوری عثمانی نیز بودند .همان نوستالوژی ای که در زمانی پیشتر دولت های نیمه مدرن ودیکتاتوری عبداناصر ، قذافی ،حافظ اسد و...آن را تحت شعار وحدت عربی دنبال می کردند .
شکست آمریکا در عراق وروی کار آمدن دولت مالکی که به شدت زیر نفوذ ایران قرار داشت ،بر پیچیده گی ماجرا افزود . از سوی دیگر آمریکا در افغانستان هر چند ضرباتی جدی بر القاعده وطالبان زد ،ولی موفق به نابودی آنان نشد .
از این رو نیاز به هم گرایی مجدد با نیروهای اسلام گرایی که توان ایستادگی وشاید براندازی حکومت های مستقل همچون سوریه ولیبی وهم چنین تضعیف اسلام شیعی چون ایران وحزب الله ونیزحکومت مالکی در عراق را داشتند احساس شد . زمان تدارک سیاست جدید ، همان زمانی است که اخبار جسته وگریخته فراوانی از مذاکرات آمریکاییان وانگلیسیان در افغانستان به گوش می رسید .
به این ترتیب نیروهای اسلام گرا باید به جنگ با کشورهای مستقل منطقه ترغیب می شدند ودر بهترین حالت دوران طلایی دوستی جنگ علیه حکومت چپ گرای افغانستان احیا می شد .
اما مشکل بزرگ سیاست های آمریکا در منطقه آنجاست که این کشور ناچار به سرمایه گذاری روی نیروهایی است که غیر قابل محاسبه واعمالشان غیر پیش بینی است .
با وجود تدارک هم جانبه ای که برای در هم کوفتن کشور سوریه انجام گرفته بود ،مقاومت در این کشور به شکل حیرت انگیزی پر قدرت ظاهر شد . ورود داعش به عراق تغییرات دیگری را رقم زد .
امکان خارج شدن تحولات منطقه از چهارچوب های تعیین شده وفرو رفتن تمامی منطقه در شرایطی غیر قابل پیش بینی ورشد تمایلات ضد غربی در میان نیروهای پایینی داعش زنگ خطر را برای کشورهای غربی به صدا درآورد .آنان ناگهان کشف کردند که شمار زیادی از اتباعشان در میان پیکار جویان داعش در حال نبرد هستند . ظاهرا تا این زمان دستگاه های متعدد جاسوسی وضد جاسوسی این کشورها از کشف چنین واقعه ای ناتوان بودند .خطر بازگشت این نیروها به کشورهایشان می توانست امنیت وثباتاین کشورها را تهدید کند . امری که سرمایه داری به هیچ وجه نمی توانست تحمل کند .
به این ترتیب بار دیگر سیا ست ها در منطقه خاورمیانه تغییر کرد. مبارزه با داعش در دستور کار قرار گرفت. اما این مبارزه از دیدگاه آمریکا ومتحدانش نباید به شکلی انجام گیرد که دولت هایی چون سوریه وایران (تا پیش از رام شدنش) از آن سود ببرند. در عین حال از این موقعیت می بایست در جهت نرم کردن سیاست های ایران استفاده می شد. حربه تحریم که پیشتر صدماتی جدی به اقتصاد ایران وارد کرده بود، نیز چماق دیگری در دستان آمریکا بود. ضمنا آمریکا در این مرحله می بایست کمترین هزینه را می پرداخت.
به این ترتیب استراتژی جنگ دراز مدت با داعش تهیه وبه مرحله اجرا درآمد.
وقایع غزه وحوادث پس از آن که هم اکنون در بیت المقدس ودیگر سرزمین های اشغالی می گذرد، شگست نسبی نیروهای سلفی در سوریه و تغییر روند جنگ در عراق، و نیز جنگ کوبانی بار دیگر
به تفویت نسبی نیروهای ضد امپریالیست در منطقه کمک کرده است، هرچند که این روندی میان مدت خواهد بود. 

* متن زیر سخنرانی آقای سیامک طاهری در چهارمین نشست از سلسله گفتارهای پشت پرده های مخلمین است که تحت عنوان «خاورمیانه و نفت» انجام شده است. نشست های پیشین با عنوان های: دکترین شوک – اروپای شرقی و اوکراین – امپراتوری های خبری برگزار شد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: در واقع جنگ علیه حکومت وقت افغانستان به سومین موج سلفی گری دامن زد. تا اینجا ما با دو برآمد اسلامی در خاورمیانه روبرو هستیم. برآمد اول که علیه اسراییل و امپریالیسم است و برآمد دوم که علیه چپ و ملی گرایی در کشورهای منطقه عمل می کند. با سقوط اتحاد جماهیر شوروی برآمد اول بسیار محدود می شود و برآمد دوم گسترش می یابد