علی مطهری: روحانی در رفع حصر کوتاهی کرده است

علی مطهری، نماینده تهران در مجلس در مصاحبه‌ای مفصل با روزنامه «مردم امروز» گفته است: آقای روحانی در زمینه رفع حصر کوتاهی کرده است. بخشهای از این گفتگو را در زیر بخوانید :

علی مطهری پیش از آنکه در دنیای سیاست مطرح شود با نام فرزند شهید آیت الله مطهری نزد اذهان عمومی شناخته شده بود. اکنون و در گذر این سال‌ها علی مطهری چقدر توانسته است مثل پدرش در دنیای سیاست به ویژه در موضوع برخورد با انحرافات سیاسی و اعتقادی رفتار کند؟
فکر می‌کنم به طور نسبی موفق بوده‌ام. تلاش من این است که از فرصت نمایندگی برای مطرح کردن اندیشه‌های شهید مطهری و نیز سیره و روش ایشان در برخورد با انحرافات استفاده کنم. اهمیتی که شهید مطهری برای آزادی تفکر و بیان قائل بود، نوع نگاهی که به اصل ولایت‌فقیه داشت، ارزشی که برای عقل و تعقل قائل بود و توجهی که به متمرکز نشدن قدرت در یک نقطه داشت، هشدارهایی که درباره مسئله عدالت و مسئله استقلال فرهنگی می‌داد، همین طور حساسیت ایشان به رخنه فرصت‌طلبان در انقلاب و نگاه درست به مسئله حفظ نظام، اینها مسائلی است که من همواره پیگیری کرده‌ام و فکر می‌کنم شبحی از رفتار آن شهید را در جامعه ایجاد کرده است گرچه قابل قیاس با تأثیرگذاری ایشان نیست.

 

شما در زمان انتخابات مجالس قبل یک چهره نافذ بین اصولگرایان و مورد حمایت جدی آنان بودید. اما رفته رفته و در گذر زمان از این حمایتها کاسته و در ازای آن پایگاه اجتماعی شما نزد جریانهای اعتدالی و حتی اصلاح طلب تقویت شد. چه عاملی موجب این تغییر و دگرگونی بود؟ شما تغییر کردید یا اصولگرایان تغییر کردند یا شاید عملکرد شما به عنوان یک نماینده مجلس برای حامیان گذشته‌تان غیر مترقبه بود؟
من بعد از ورود به مجلس در دوره هشتم احساس کردم که رفتار اصولگرایان براساس اصول و مبانی فکری اعلام شده نیست، گاهی تعصب گروهی دارند و پا روی حق می‌گذارند، گاهی عقل خود را تعطیل کرده‌اند و گوش به منابع نزدیک به رهبری سپرده‌اند که از آنجا چه ندایی می‌رسد در حالی که قانون اساسی و آیین‌نامه داخلی مجلس تکلیف آنها را مشخص کرده است، گاهی به بهانه حفظ نظام از کنار پایمال شدن حقوق مردم می‌گذرند و یا برای حفظ قدرت از هر وسیله و ابزاری استفاده می‌کنند. در مقابل تخلفات آشکار آقای احمدی‌نژاد سکوت می‌کردند با این توجیه که اگر انتقاد کنیم به نفع اصلاح‌طلبان تمام می‌شود که بعدها کلمه فتنه‌گران هم اضافه شد، یا می‌گفتند چون رهبری از این دولت حمایت کرده است باید سکوت کنیم. دیدم این اصول‌گرایی نیست و اصول‌گرایی تبدیل به تملق و چاپلوسی و توجیه وضع موجود شده است و اساساً برداشت اکثر آنها از اصولی مانند ولایت‌فقیه و‌ آزادی بیان و حفظ نظام، درست نیست. لذا من حرف خودم را می‌زدم که گاهی موجب آزردگی آنها و رضایت طرف مقابل می‌شد. امروز هم وضع به همین صورت است و اصول‌گرایان عبرت کاملی از آن دوره هشت ساله نگرفته‌اند مگر چند تن از افراد با ذکاوت و عاقلتر آنها.

 

نظرتان درباره موضع گیری‌هایی که اخیرا علیه شما صورت می‌گیرد چیست؟ این موضع‌گیریها قبلتر به ندرت صورت می‌گرفت ولی اکنون به نظر می رسد که حداقل طیف تندرو مجلس و جریانهای سیاسی افراطی خارج از مجلس شما را به لیست سیاه خود اضافه کرده‌اند. مخالفت با سخنرانی شما در دانشگاه گیلان و فریادهای اعتراض‌آمیز در صحن علنی به نطق‌های شما تنها نمونه‌هایی از این مساله است.
من چون نظراتم درباره حوادث سال ۸۸ و مسئله حصر خانگی را به صراحت بیان می‌کنم خوشایند آنها نیست و فکر می‌کنند خلاف نظر مقام رهبری است و نباید گفته شود،‌در حالی که خود رهبر انقلاب تأکید کرده‌اند که هرکس نظر خود را بگوید و این طور نباشد که همه نظرات من را تکرار کنند. در نطق اخیر من در مجلس چون منطق دوگانه اصول‌گرایان را در موضوع رأی اعتماد به وزیر علوم زیر سؤال بردم و در واقع سیاسی بودن کار آنها را برملا کردم چند نفر سروصدا کردند گرچه بسیاری از آنها نیز حرف مرا قبول داشتند و می‌گفتند اگر می‌خواستیم با همان ملاک فتنه رأی بدهیم، به آقای فرهادی هم نباید رأی می‌دادیم.
مسئله دانشگاه گیلان جالب بود. من برای بزرگداشت میرزاکوچک‌خان دعوت شدم و چون برنامه دانشگاه یزد را داشتم و از طرفی فرصت مطالعه ویژه درباره میرزا را نداشتم دعوت را نپذیرفتم و عذرخواهی کردم اما دو روز بعد دیدم در سایتها چند انجمن دانشجویی گیلان و بعد امام جمعه رشت و بعد نماینده نهاد رهبری در دانشگاه گیلان حملات زیادی به من کرده بودند که علت آن را نفهمیدم. ظاهراً فکر می‌کردند در دانشگاه گیلان برنامه دارم و ترسیده بودند.

شما نمایندگی مجلس را چگونه ارزیابی می‌کنید و اگر روزی بنا باشد که در یک سمت دیگری به فعالیت سیاسی یا فرهنگی خود ادامه بدهید، آن سمت چه خواهد بود؟

در سمت نمایندگی مجلس به خوبی می‌توان از حقوق مردم دفاع کرد به شرط آنکه خط قرمزهای مصنوعی کنار برود. مثلا من درباره مسئله حصر خانگی و حادثه بند ۳۵۰ زندان اوین از وزیر دادگستری سؤال کرده‌ام و سؤال به صحن آمده است اما آن را در دستور قرار نمی‌دهند. شاید این که دو برادر رئیس دو قوه هستند نیز در این موضوع دخالت دارد. من بیشتر به کارهای علمی و همان تدوین آثار پدرم علاقه‌ دارم و کاری که در دانشگاه دارم، ولی به حسب نیاز انقلاب وارد هر صحنه‌ای خواهم شد.

  موضع‌گیری شما درباره حوادث سال ۸۸ و درخواست‌تان برای پایان حصر تا کجا ادامه خواهد داشت؟ شما بر برگزاری یک دادگاه صالح در این مساله تاکید دارید اما به نظر می‌رسد که قرار نیست موافقتی با پایان حصر و‌ برگزاری دادگاه صالح جهت بررسی اتهامات صورت بگیرد.
من به وظیفه خودم عمل می‌کنم و مأمور به نتیجه نیستم گرچه تلاش می‌کنم که کار به نتیجه برسد. بالاخره فشار افکار عمومی باعث خواهد شد که مسئولان از راه غلط خود بازگردند و به عدالت تن بدهند.

 در شرایطی که مقامات دولتی بارها تاکید داشته‌اند که دولت به تنهایی نمی‌تواند در حل پرونده حصر کارآمد باشد، پیشنهاد شما به عنوان یکی از افرادی که پیگیری پرونده را بر عهده گرفته است برای حل این مساله چیست؟
درست است که دولت به تنهایی نمی‌تواند در حل این پرونده کارآمد باشد ولی بخش زیادی از مسئولیت این پرونده بر دوش دولت است و دولت اختیارات زیادی دارد. اولاً رئیس جمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که این شورا دستور حصر داده و البته دستور آن فقط تا پایان آشوبهای خیابانی نافذ بوده است و ادامه حصر نیاز به حکم قضایی داشته است. ثانیاً رئیس جمهور طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی مسئول اجرای قانون اساسی است و این حصر اصول متعدد قانون اساسی را نقض کرده است. در واقع در این زمینه آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور کوتاهی کرده است. به نظر من رئیس‌جمهور و قوه قضائیه با هم می‌توانند این موضوع را حل کنند و نباید مسئله را به رهبری حواله داد. ورود ولی‌فقیه باید فقط در مسائل حیاتی برای اسلام باشد.

 دولت روحانی بارها بر رفع فضای امنیتی از جامعه تاکید داشته است. در مقابل نیز محافظه‌کاران، آزادی در جامعه را در کنار همین محدودیتها تعبیر کرده‌اند. این اختلاف نظر را شما چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا در فضای عمومی جامعه در مباحث مختلف به ویژه موضوعاتی مثل مطبوعات، دانشگاه‌ها و احزاب، ما آزادی عمل داریم؟
عده‌ای برای خود خطوط قرمزی فرض کرده‌اند مانند اظهارنظر برخلاف نظر رایج نظام درباره مسئله آیت‌الله منتظری یا نهضت آزادی و یا حوادث سال ۸۸ ، در حالی که اینها نباید خط قرمز باشد و هرکسی باید آزاد باشد که نظر خود را بیان کند. همین طور است اظهارنظر برخلاف نظر مقام رهبری در یک موضوع، که عده‌ای آن را خط قرمز می‌دانند در حالی که باید یک امر عادی باشد و نظر رهبری هم همین است. اختلاف نگاه به مسئله آزادی، به اختلاف نگاه به اصل ولایت فقیه و مسئله حفظ نظام برمی‌گردد. مثلاً حادثه‌ای مانند قتل ستار بهشتی پیش می‌آید، امثال من می‌گوییم باید این مسئله گفته و پیگیری شود تا تکرار نشود و یک نوع اصلاح در نظام صورت گیرد. در حالی که به قول شما «محافظه‌کاران» معتقدند که این گونه مسائل باید به خاطر حفظ نظام کتمان شود و حفظ نظام مهمتر از این حرفهاست. یا این که مسئله اعتراض مدنی هنوز در کشور ما حل نشده. عده‌ای هر معترضی را ضد نظام و برانداز تلقی می‌کنند در حالی که ما می‌گوییم این مسئله باید به رسمیت شناخته شود و قانون اساسی ما هم به رسمیت شناخته است. بخش عمده مشکلات سال ۸۸ از همین نگاه ناشی می‌شد. اگر اعتراض مدنی را به رسمیت می‌شناختند حوادث به آن شکل در نمی‌آمد.

در حوزه مطبوعات هم این خط قرمزها وجود دارد و خصوصاً قوه قضائیه با دادسرای فرهنگ و رسانه مانع آزادی بیان شده و گاهی هیئت نظارت بر مطبوعات را در مقابل عمل انجام شده قرار می‌دهد. دانشگاه‌ها هم هنوز فضای آزاد اظهارنظر را پیدا نکرده‌اند اگرچه بهتر شده است ولی هنوز رعب آن دوره هشت ساله در دل دانشجو و استاد وجود دارد. احزاب قوی هم هنوز شکل نگرفته‌اند و همین خطوط قرمز مصنوعی و فضای امنیتی مانع کار آنهاست. خط قرمز ما باید فقط آشوب و تخریب و اقدام مسلحانه باشد نه انتقاد و اعتراض. ما هیچ براندازی غیر از مجاهدین خلق و گروه فرقان و پژاک و مانند اینها نداریم. روش برخورد ما با منتقدان و مخالفان باید مانند برخورد علی ‌علیه‌السلام با منتقدان خود باشد که تا قبل از دست بردن به سلاح، نهایت آزادی را به آنها داده بود ولی ما یک منتقد را از هستی ساقط می‌کنیم.

 


منبع خبر: پیک ایران

اخبار مرتبط: مطهری: ادامه حصر نیاز به حکم قضایی داشت