۵ اتهامی که مصباحیون باید به آن پاسخ دهند/ جوابیه تاجزاده به روزنامه رسالت

۵ اتهامی که مصباحیون باید به آن پاسخ دهند/ جوابیه تاجزاده به روزنامه رسالت
کلمه
چکیده : رهبر نیز این نتیجه رسیده است که سرانجام پس از ۱۸ سال اعلام کند ضرورتی به فعالیت سیاسی سپاه نیست. دور نمی بینم روزی را که ایشان برای دوری از مسائلی که به کرامت سپاه لطمه می زند، اعلام کند که رسانه داری نیز کار آن نهاد نیست و میلیاردها تومان بودجه دفاعی کشور نباید صرف امری شود که سپاه را ناگزیر وارد منازعات سیاسی می کند، موجب چند دستگی آن می شود و به حیثیتش نیز آسیب می رساند....


سیدمصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی سبز محبوس در زندان اوین، در نامه ای به مدیرمسئول روزنامه رسالت می نویسد: رهبر نیز این نتیجه رسیده است که سرانجام پس از ۱۸ سال اعلام کند ضرورتی به فعالیت سیاسی سپاه نیست. دور نمی بینم روزی را که ایشان برای دوری از مسائلی که به کرامت سپاه لطمه می زند، اعلام کند که رسانه داری نیز کار آن نهاد نیست و میلیاردها تومان بودجه دفاعی کشور نباید صرف امری شود که سپاه را ناگزیر وارد منازعات سیاسی می کند، موجب چند دستگی آن می شود و به حیثیتش نیز آسیب می رساند.

به گزارش کلمه، معاون وزیر کشور دولت اصلاحات در این نامه که جوابیه ای است به گزارش روزنامه رسالت درباره ی نامه نویسی های تاج زاده در انفرادی سپاه، نوشته است: کوشیده ام مصالح ملی را تحت الشعاع ظلمی که بر شخص من رفته است قرار ندهم، کینه توزی و نفرت پراکنی نکنم و هرگز از موضع طلبکاری با مردم سخن نگویم. همه سعی من دفاع از آرمان های ملت (استقلال و آزادی، عدالت و پیشرفت، معنویت و اخلاقیات) بوده است.

عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت معتقد است تنها راهی که می تواند رانت خواران زیاده خواه را مجبور کند که از عادت زشت دروغ پردازی و اتهام زنی دست بردارند آن است که در جواب هر افترای آنان به افشاگری علیه طرح ها و اقدام های کانون قدرت و ثروت و رسانه پرداخت.

۲۷ مرداد ماه سال جاری، زمانی که تاج‌زاده، معاون وزیر کشور دولت اصلاحات در مرخصی به سر می برد، سایت مشرق، وابسته به سپاه در گزارشی، ادعاهایی طرح کرد که حتی بدون بررسی سوابق اخبار می شد به تناقضات اصولی آن پی برد. رییس دربند ستاد انتخابات کشور در جوابیه ی خود با ذکر استنادهای متقن ادعاهای متناقض مشرق را تکذیب کرد که سایت مشرق حاضر نشد جوابیه ی تاج‌زاده را منتشر کند.

جوابیه ای که به گفته ی تاجزاده موجب نارضایتی روزنامه رسالت شده است. این زندانی سیاسی سبز در نامه ی خود به سایت مشرق تأکید کرده بود دخالت نظامیان در عرصه سیاست تجربه ای شکست خورده است و اقدامی فتنه خیز به حساب می آید.

به گزارش کلمه، متن جوابیه ی سیدمصطفی تاج‌زاده به روزنامه رسالت که تا امروز از انتشار آن سرباز زده اند را با هم می خوانیم:

به نام خدا

مدیر مسئول محترم رسالت

با سلام

در صفحه اول مورخ ۲۱ شهریورماه آن روزنامه آورده اید که «تاجزاده معتقد است در بند انفرادی اوین نگه داری می شود. اما هر از چندی نامه از زندان بیرون می فرستد، از آدم و عالم حرف می زند. این انفرادی نویسی هم خود نعمتی است که همه نامه های او از سایت کلمه ارگان ضد انقلابی موسوی سر در می آورد. حالا که انفرادی نویسی او گل کرده لازم است راجع به ارتباط خود با کیان تاج بخش در فتنه ۷۸و۸۸ توضیحی به افکار عمومی بدهد و بگوید؛ پیوند این دو «تاج» که یکی در دادگاه صاف و ساده ماموریت خود را در مورد براندازی بازگو کرده و یکی همچنان مقاومت می کند و به سیاه نویسی روی آورده چیست؟این هم یک معما شده رفقای تاج زاده در بند آزاد نامه پراکنی نمی کنند، اما تاج زاده از بند انفرادی نامه پراکنی اش قطع نمی شود!؟»

موجب تشکر است نسبت به درج پاسخ اینجانب طبق قانون مطبوعات اقدام فرمایید:

نامه ای که موجب نارضایتی آن روزنامه محترم شده پاسخم به تارنمای شرق وابسته به امپراتوری رسانه ای سپاه است که در آن تأکید کرده ام دخالت نظامیان در عرصه سیاست تجربه ای شکست خورده است و اقدامی فتنه خیز به حساب می آید. به نظر می رسد رهبر نیز به همین نتیجه رسیده است که سرانجام پس از ۱۸ سال اعلام کرد ضرورتی به فعالیت سیاسی سپاه نیست. دور نمی بینم روزی را که ایشان برای دوری از مسائلی که به کرامت سپاه لطمه می زند، اعلام کند که رسانه داری نیز کار آن نهاد نیست و میلیاردها تومان بودجه دفاعی کشور نباید صرف امری شود که سپاه را ناگزیر وارد منازعات سیاسی می کند، موجب چند دستگی آن می شود و به حیثیتش نیز آسیب می رساند. در نامه مزبور هم چنین نظارت استصوابی را تفسیر و اقدامی علیه آزادی انتخابات خواندم که هدف غایی آن مهندسی انتخابات و رد صلاحیت نامزدهای منتقد و مستقل است و اگر اصلاح و مهار نشود میزان بودن رأی ملت به ملاک بودن رأی یک نفر فروکاسته شده جمهوریت نظام به محاق می رود.

در ابتدای بازداشتم دو مسئله را برای آمران و مباشران بگیر و ببندها روشن کردم. اول آن که طرفدار گفتگو، تعامل و بازی دوسربرد هستم زیرا این روش را به سود میهن و مردم می دانم. در عین حال در مقابل تلاش برای تحقیر خود یا برچیدن بساط اصلاحات به یاری خداوند تا به آخر ایستادگی خواهم کرد. دوم این که به دلیل شرایط خاص کشور، من ابتدا به ساکن پرونده ای را باز نخواهم کرد اما متناسب هر پرونده ای که برایم بسازند، عکس العمل نشان خواهم داد که به سود آنان نخواهد بود.

پس از صدور رأی محکومیت ۶ ساله ام بازجوهایم گفتند که می توانم این مدت را خارج از زندان بگذرانم به شرط آن که سخنرانی و مصاحبه نکنم و چیزی ننویسم تا متعرض دیگر فعالیت هایم نشوند. پاسخ دادم که من نمی توانم سکوت کنم البته در زندان محدودتر خواهم بود اما برد مطالبم بیشتر می شود و در بیرون زندان آزادترم اما تأثیر سخنانم کم می شود و انتخاب را به آنان سپردم. آن ها فکر می کردند بلوف می زنم در عین حال برای احتیاط تنها نگاهم داشتند تا نتوانم با دیگران ارتباط برقرار سازم. اکنون پس از گذشت ۶ سال می توانند ارزیابی واقع بینانه ای از پیشنهاد من و انتخاب خود به عمل آورند.

منکر تأثیر اسارت چندین ساله بر نوشته های خود نیستم با وجود این کوشیده ام مصالح ملی را تحت الشعاع ظلمی که بر شخص من رفته است قرار ندهم، کینه توزی و نفرت پراکنی نکنم و هرگز از موضع طلبکاری با مردم سخن نگویم. همه سعی من دفاع از آرمان های ملت (استقلال و آزادی، عدالت و پیشرفت، معنویت و اخلاقیات) بوده است. من نه نقد تفسیرهای تک ساحتی و استبدادی را که به منظور استحاله جمهوری اسلامی به حکومت مطلقه فردی می شود سیاه نویسی می دانم و نه پاسخ دادن به اتهامات کذب و تکراری انسدادطلبان را. به عکس معتقدم تنها راهی که می تواند رانت خواران زیاده خواه را مجبور کند که از عادت زشت دروغ پردازی و اتهام زنی دست بردارند آن است که در جواب هر افترای آنان به افشاگری علیه طرح ها و اقدام های کانون قدرت و ثروت و رسانه پرداخت.

من هیچگاه فعالیت مشترک سیاسی با دکتر تاجبخش نداشته ام ولی با توجه به این که خودم به جرم انتقاد به رهبر شش سال و اندی است که در بند انفرادی به سر می برم بسیار بعید می دانم که دادگاه عدل جمهوری اسلامی مجازات یک برانداز را تنها چند ماه بازداشت بداند.

تلاش رسالت برای مشابه سازی حوادث سال ۸۸ با تیر ۷۸ به ضرر جناح اصول گراست چرا که خاطره هجوم ناجوانمردانه یگان ویژه پلیس و لباس شخصی های سازمان یافته را به خوابگاه دانشجویان در ۱۸ تیر زنده می کند. به خصوص که گزارش شورای عالی امنیت ملی وقت در این زمینه ابعاد مهمی از این فاجعه را روشن کرده است. به علاوه در یکسان سازی مزبور شما غیرمستقیم می پذیرید که سرکوب های سال ۸۸ نیز مانند ده سال پیش با برنامه ریزی قبلی انجام شده است. به هر رو صرف فتنه خواندن وقایع ۷۸ و ۸۸ دوبار حمله وحشیانه به کوی دانشگاه را هرگز توجیه نمی کند. افکار عمومی صرفا با محاکمه و مجازات متجاوزان به حریم دانشگاه اقناع می شود. نخستین گام نیز قرائت گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس درباره ضرب و شتم دانشجویان بی پناه و بی گناه در ۲۸ خرداد ۸۸ در صحن علنی است.

مصباحیون در حال حاضر با اتهاماتی به شرح زیر مواجهند:

الف) ترویج اسلام آمرانه و تحمیلی یا اسلام حقوق گریز و آزادی ستیز و ترسیم چهره ای خشونت محور و قرون وسطایی از اسلام و تشیع در جهان

ب) دادن بهانه و ایجاد فرصت برای ۱+۵ به منظور تحریم ما، مخالفت با توافق جامع هسته ای و کارشکنی در راه گسترش روابط جمهوری اسلامی با کشورهای پیشرفته صنعتی.

پ) توسعه بی سابقه فساد در تمام حوزه ها با یک دست کردن حکومت به کمک مهندسی انتخابات از یک طرف و نقض آزادی مطبوعات و سرکوب صدای منتقدان از طرف دیگر. به گونه ای که امروز نه تنها زمین و کوه و جنگل خواری که حتی بورسیه خواری و دکل خواری و دریاخواری نیز تعجب کمتر کسی را برمی انگیزد.

ت) به باد دادن درآمد افسانه ای ۷۰۰ میلیارددلاری نفت و تحویل دولت در بدترین شرایط اقتصادی به مردم در سال ۹۲

ث) به کارگیری روش های طالبانی و داعشی در مبارزه با ناهنجاری های فرهنگی و اخلاقی.

به شما توصیه می کنم که حساب خود را از این جریان خوارج مسلک جدا کنید و نگذارید بدنامی تکفیری گری، جنگ طلبی، حرام خواری، فسادپروری، بی کفایتی و افراط گرایی فرقه مصباح دامن همه اصول گراها را بگیرد. توجه کنید که شکست انتخاباتی طبیعی و قابل جبران است اما ورشکستگی عقیدتی و اخلاقی به دشواری ترمیم پذیر است.

با احترام سیدمصطفی تاجزاده

بند انفرادی اوین

۲۹/۶/۱۳۹۴

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: احمد شاملو، شاعری بزرگ، زبان آوری بی همتا، روزنامه نگاری شتاب زده و جنجالی، پژوهشگری نابلد و اندیشمندی شفاهی بود. او همچنین روشنفکر زمانه خود بود و مانند دیگر روشنفکرانِ آن روزگار، می دانست چه نمی خواهد، اما نمی دانست چه می خواهد و یا آن که خواستار چگونه جامعه ای باید باشد. (از: ۳۱۳ احمد شاملو)