هر نوع کنش سیاسی فعالین و جریانات سیاسی در شرایط جهانی و داخلی کنونی بدون فهم اقتصاد توسعه پایدار بعنوان کف نقطه عزیمت برای گفتکو و مخاطب قراردادن جامعه و نیز در برخورد با حاکمیت مستقر در ایران، موجب سیاست زدگی در سطح روبنای سیاسی و جنگ رودررو، بجای جنگ مواضع (وام گرفته شده از گرامشی) میگردد

هر نوع کنش سیاسی فعالین و جریانات سیاسی در شرایط جهانی و داخلی کنونی بدون فهم اقتصاد توسعه پایدار بعنوان کف نقطه عزیمت برای گفتکو و مخاطب قراردادن جامعه و نیز در برخورد با حاکمیت مستقر در ایران، موجب سیاست زدگی در سطح روبنای سیاسی و جنگ رودررو، بجای جنگ مواضع (وام گرفته شده از گرامشی) میگردد
اخبار روز
دوست عزیز و دانشمندجوان پژوهشگر دکتر محمد مالجو در متن سخنرانی منتشر شده ایشان در نشست مشروطه، ما و اکنون؛ سخنان پرمغزی را بیان و مطرح کرده اندکه بی گمان حاوی نکاتی راهبردی درحوزه اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است. در این نوشتار سعی دارم غوری کوتاه در بحث ایشان با طرح پرسش های نقدگونه داشته باشم و انگیزه این رویکرد به قصد هم افزایی و دامن زدن به پژوهشی راهبردی برای برون رفت از اوضاع اسفبار اجتماعی_اقتصادی ایران است.

قبل از ورود به بحث به نکته ای میخواهم اشاره کنم و آن این است که هر نوع کنش سیاسی فعالین و جریانات سیاسی در شرایط جهانی و داخلی کنونی بدون فهم اقتصاد توسعه پایدار بعنوان کف نقطه عزیمت برای گفتکو و مخاطب قراردادن جامعه و نیز در برخورد با حاکمیت مستقر در ایران، موجب سیاست زدگی در سطح روبنای سیاسی و جنگ رودررو، بجای جنگ مواضع (وام گرفته شده از گرامشی) میگردد و در ادامه بحث به این گزاره برمیکردم. دکتر مالجو در آغاز سخنان خود از نقش آفرینی بسیار پررزنگ نیروهای سیاسی که نوع خاص الگوی توزیع قدرت سیاسی در برابر مشروطه خواهی و جمهوری مردم ایران سدهایی سکندر بوجود آورده اند اشاره و تملک مالکیت منابع اقتصادی در دست جناح ها و فراکسیون های بورژوازی ایران به اجمال دسته بندی میکند، ایشان در سخنرانی ها و نوشته های پسین خود این بحث را مبسوط تر باز نموده است. دکتر مالجو فراکسیون های سرمایه داری ایران را در سه بخش خصوصی، دولتی و شبه دولتی دسته بندی میکند که در کلان خود درست میباشد اما همه این صور سرمایه داری را به قیمت سلب مالکیت از توده های مردم در پروسه نزدیک به چهل ساله حاکمیت جمهوری اسلامی میداند. پرسش اولی که در ذهن هر فردی که ابتداعیات اصول اقتصادی را خوانده باشد و نیز حتی ناظر بیطرف حوادث سیاسی چهل ساله اخیر خطور می کند این است که آیا بخش خصوصی از قبل از انقلاب وجود نداشته؟ و در دوران انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی بخش خصوصی چه میزان از جایگاه و مالکیت خود را به متولیان جدید واگذار نموده و چه میزان سهم خود را توانسته حفظ کند؟ در بحث جدید ایشان و بحث های پسین دکتر مالجو وارد دقایق آماری مالکیت های بخش خصوصی دو دوران رژیم پهلوی و حاکمیت کنونی نشده است و جای یک پژوهش با دقایق آن در نظریه ایشان خالی است و این پژوهش در توان آقای مالجو هست اما تاکنون وارد این مدار نشده چون خواننده در همان ابتدای خواندن نظریه ایشان در میبابد که ایشان بعنوان یک اقتصاددان چپ از همان اول تکلیف خود را با اصل مالکیت خصوصی بعنوان یک نفرین و دزدی و استثمار که از سپیده دم تاریخ بشر بوجود آمده، روشن و مرزبندی نموده و سایر صور دولتی و شبه دولتی در نظام کنونی را نیز بدلیل سلب حق مالکیت از توده ها در ادامه همان دیدگاه ضدمالکیت خود از ابتدا کنار می گذارد. ایشان در ادامه نظریه خود در آسیب شناسی علل عدم رشد سرمایه دارانه در ایران و خلق ارزش افزوده توضیحی درست و روشن میدهند ولی بعنوان یک دکتر که بیمار خود را قادر به ادامه زندگی نمیداند هیچ نسخه ای برای این بیمار تجویز نمیکند و در این وضعیت بیمار فقط علل بیماری و نشانه های قطعی مرگ خود را از زبان پزشک معالج میشنود و هیچگونه راه درمانی جلوی خود نمی یابد. با شناختی که از دوست عزیز و فرهیخته ام محمد مالجو دارم ایشان در منش و خصائل از تواضع بالایی برخوردارند روحیه حواری طلبی نداشته و ندارند اما به نظر میرسد از بدنه چپ و حواری ها میترسد! یا ملاحظه آنان را میکند در غیر اینصورت ایشان بعنوان یک اقتصاددان و سرمایه علمی و چپ عدالت طلب میداند که با روحیه و روش سیاست زدگی و با ایدئولوژی اولیه ضدسرمایه داری و با اعلام جنگ رودررو آن تکامل تاریخی _اجتماعی و مرحله گذار و گذارهای تکاملی در آینده ایران رخ نمیدهد. چه در مقام علمی و چه در مقام یک معترض نظم و نظام سرمایه داری، ایشان علارغم آسیب شناسی زیبای خود از فراکسیون های سرمایه داری ایران تا کنون قائل به اهم فی الاهم و دوربندی گذار تاریخی در ایران نیست و با نفی کلیه صور سرمایه داری، هیچ راه حلی که سبب کاهش درد و رنج مردم شود تاکنون ارایه نداده است و خواننده نظرات خود را با یک بغض و کین نسبت به کلیه اشکال مالکیت و صور سرمایه داری رها میکند. نظام ایده آل دکتر مالجو در دوردست های تاریخ آینده است اما راه رسیدن به آن در حال و اکنون است و آن نظام، ایجابی است و توصیف صرف بدون پراکسیس، ایجاب و ایجاد نمیشود. دکتر مالجو به خوبی از بخش سرمایه برداری ایران نام میبرد که خود واژگان جدیدی به ادبیات اقتصاد سیاسی ایران وارد نموده است و نیز از بخش نامولد و واردت محور بورژوازی تجاری ایران سخن میگوید و نیز بخش تولیدی که بدلیل شرایط بدخیم عملکرد سایر جناح های نامولد بورژوازی ایران برای آن بوجود آورده سخن میگوید اما بالاخره خواننده در نمی یابدکه با این بیماری و بحران فراگیری که مالجو عزیز اعتقاد دارد به مرزهای هشدارآمیزی رسیده است چه باید کرد... نگاه منفعلانه به این بیمار و صدور فتوای مرگ؟ تقویت بخش مولد در برابر سایر بخش های نامولد؟

دکتر مالجو سه بحران کلیدی اقتصاد ایران را اشاره میکند، بحران تولید ارزش یا تولید کالا وخدمات، بحران دوم در قلمرو تحقق ارزش، یعنی بازار فروش تولید کالاهای صنایع ایران بدلیل نبود تقاضای موثر در بازارهای داخلی و خارجی مانع تحقق و خلق ارزش شده است که این بحران دوم همان امتداد و نتیجه بحران اول است که در ادامه بحث به آن میپردازیم و بحران سوم در قلمرو عدم انباشت مجدد و این سه بحران سبب تضعیف مستمر تولید سرمایه دارانه در ایران شده است. همانگونه که قبلا گفته شد مالجو آسیب شناسی درستی دارد اما با آنالیز نکردن دقیق علل این سه بحران به عمق ورود نمیکند چرا که بینش ضدسرمایه داری و نفی کامل آن، مانع از پرداختن به ریشه های و علل و موجبات آن بحران هاست و آدمی را در انتظار فرارسیدن و فروپاشی مرگ نظام سرمایه داری ایران رها میکند! بله تولید وخلق ارزش در صنایع ایران به مرز هشدارآمیز رسیده است چرا که بنابر گذارش مرکز آمار ایران قیمت تولید در بخش صنعت ۸/۸درصد نسبت به سال قبل گرانتر شده است و این از مهم ترین دلایلی است که قدرت رقابت کالاهای صنایع ایران در عرصه داخلی و منطقه ای و بین المللی کاهش پیدا کرده است. به دلیل کیفیت نازل کالای ایرانی با مشابه خارجی خود تنها ابزار عرض اندام و حضور در بازارهای داخلی و خارجی مزیت قیمت تمام شده کالاهاست که این مزیت با گران شدن ۸/۸درصد قیمت هزینه تولید نسبت به سال قبل ازدست رفته است. در همین بخش اول اگر عمقی تربررسی کنیم به علل دو بحران دیگر و نیز حیات انگلی بخش نامولد را میتوانیم دریابیم و در این آسیب شناسی عوارضی چون تراز منفی بازرگانی، عدم اشتغال، و کاهش شدید ارزش ریال را میتوان دید و این مشکلات ریشه در نبود یا کمبود استانداردسازی، صرفه جویی و دانش بنیان شدن فرایند تولید کالا و خدمات دارد. در اینجا باید خدمت دکتر مالجو عرض کرد که فارق از نظام سرمایه داری یا سوسیالیستی امر تولید و خلق ارزش افزوده در یک کشور پیش نیازهای خود را دارد و این پیش نیازها برخی در بالا اشاره شد ولی از همه مهمتر یکی از شرایط رشد پایدار اقتصاد ایران صادراتی شدن اقتصاد ایران است که علاوه بر درآمدافزایی و ارزآوری در فرایند رقابت سبب شکست چرخه مبادله نابرابر با اقتصاد جهانی که خود یک جنگ جهانی است! میگردد (بخوان بخشی از مبارزه ملی با سرمایه داری جهانی). این حضور صادراتی و رقابتی در بازار جهانی صنایع ایران موجب ارتقای کیفیت مدیریت و انباشت تجربه در سازمان تولید میشود و این خود بزرگترین مانع و سد در برابر فراکسیون سرمایه برداری ایران و بخش قاچاقچی و واردت محور به زیان بخش مواد اقتصاد ایران است و در این مسیر با تولید انبوه ،ارتقای کیفیت کالا و خدمات و کاهش قیمت تمام شده آنها، مصرف کننده داخلی که همان توده ها هستند منتفع و سبب گاهش درد و رنج آنان در زندگی خود میشوند. اما به دلیل بهره وری پایین در استفاده از منابع و نبود نوع آوری سبب درونگرایی و وارداتی شدن اقتصاد ایران و در کنار ناکارآمدی مدیریت و سازمان کار، صنایع ایران کمتر از ظرفیت اسمی خودشان فعال هستند و این خود به افزایش قیمت تمام شده کالا و خدمات می انجامد و فضای رشد و تحکیم بورژوازی واردات محور و جناح سرمایه برداری ایران را موجب میشود. دکتر مالجو بر مشروطه ستیزی و جمهوری ستیزی ساختار سیاسی انگشت میگذارید که در جای خوددرست است ولی تقلیل سطح منازعه به امر سیاسی بدون طرح یک دستگاه منسجم ذهنی ضدبحران و هژمون اقتصادی مرحله کنونی شرایط ایران، آفت سیاست زدگی را تولید میکند. آیا دکتر مالجو بعنوان یک اقتصاددان چپ حاضر به تجویز این داروی تلخ در همین شیوه سرمایه دارانه اقتصاد ایران برای نجات این بیمار هست و از فشار حواری و بدنه چپ میتواند خود را خلاص نماید؟ یا همان فرمول انتزاع مرگ محتوم و برآمد آن سیستم ایده آل در دستور کار است؟ بدترین شعار این است: که چون ویرانی از حد بگذرد آباد میگردد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: هر نوع کنش سیاسی فعالین و جریانات سیاسی در شرایط جهانی و داخلی کنونی بدون فهم اقتصاد توسعه پایدار بعنوان کف نقطه عزیمت برای گفتکو و مخاطب قراردادن جامعه و نیز در برخورد با حاکمیت مستقر در ایران، موجب سیاست زدگی در سطح روبنای سیاسی و جنگ رودررو، بجای جنگ مواضع (وام گرفته شده از گرامشی) میگردد