انتقام از رئیس جمهور قاتل

شور و هیجان مردم یادآور دوران انقلاب و شهادت مظلومانه شهدای هفت تیر و ریاست جمهوری بود و الحق باید از این مردم حق طلب و حق شناس سپاسگزاری کرد. با آنکه با این همه شور و هیجان و بغض و نفرت ایجاد شده هر کاری را می توان از کشورهای داغدار انتظار داشت، در عین حال توجه به نکات زیر به نظر می رسد قابل مطالعه باشد:

1-ایران کشور اسلامی است و از اسلام تبعیت می کند. انتقام و قصاص را در نظر دارد. اگر چه جان پاک شهدای مظلوم فعلی همانند همه شهدای دیگر از نظر ارزشی با هیچ چیز قابل مقایسه نیست که از نظر ارزشی هر کس فردی را بی جهت بکشد گویی همه عالم را کشته است من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا...(مائده، 32). اما به ناگزیر باید ضوابط شرعی را رعایت کرد.

2- البته در عرصه داخلی در جامعه اسلامی قصاص ایجاب می کند که درست همانگونه که کسی مرتکب جنایتی شده به همان اندازه باید باید با او رفتار شود، اما با دشمن خارجی دستور این است که اگر به شما تعدی شد شما هم به همان اندازه به آنها پاسخ دهید: فان اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل مااعتدی علیکم (بقره، 62). اکنون با توجه به شورو عصبانیتی که در مردم هست و دادخواهی هائی که مردم از روی شعور و نه شعار سر می دهند و از مسئولان طلب می کنند، ممکن است انتقام گیرندگان دست به اقداماتی بزنند که اگر چه از روی احساس ممکن است حق به آنها داده شود اما در دراز مدت به این نتیجه برسند که اگر اقدامی دیگر کرده بودند بهتر بود.  بنابراین اگر چه ملت ایران داغدار است که نه یک فرد که یک جریان موردحمله و هجمه قرار گرفته است اما با توجه به فرصتی که هست سعی شود بهترین تصمیم دربهترین موقعیت به دور از عصبانیت و خشم گرفته شود.

3-اگر به حکم قرآن دستور دهنده و مباشران در درجه اول مورد حمله قرار گیرند بسیار مناسب تر است و اگر به تعدادی که از ما گرفته اند با همان درجه و مقام بسیار مطلوب خواهد بود.

4-اگر مورد 4 میسر نشود ضربه به منافع عظیم اقتصادی و بازدارنده می تواند پاسخگو باشد. هک کردن سیستم اطلاعاتی آنها و یا فراری دادن ناوها و انهدام تجهیزات نظامی یا عاملان منطقه ای آنها و هم پیمانانشان هم می تواند گزینه مناسبی باشد.

5-تصمیم گیرندگان باید به گونه ای عمل کنند که در پیشگاه خدا و وجدان های بیدار مردم دنیا مورد تحسین قرارگیرند و نتوانند ایران را مسبب نا امنی دنیا و آغاز، یا شعله ور کننده جنگ تلقی کنند. ضربه باید آنقدرکاری باشد که اقتدار جمهوری اسلامی ایران را به نمایش بگذارد؛ همانگونه که پهباد بدون مسافر را در خلیج فارس زدند ولی پهباد با سر نشین را نزدند و این اقدام شایسته، عقلانیت جمهوری اسلامی را به رخ جهان کشید که حتی رئیس جمهور نابخرد امریکا را به تحسین واداشت.

6- تبدیل کردن شعار به شعور از وظیفه اصلی جمهوری اسلامی است. مبادا عده ای از مسئولان از این همه شور و هیجان و عصبانیت سوء استفاده و این همه اخلاص مردم را به نام خود مصادره کنند که خوب، پس ما حقیم و رفتارمان درست است و این تظاهرات را که می توان آن را انقلابی دیگر نامید، از آن خود بدانند.

7- باید همگان و به ویژه دولتیان بدانند که سردار سلیمانی همچون سرداران دیگر فردی عادی نبودند بلکه آنها در کار خود دانشمندانی بودند که چه با گذراندن دوره های نظامی و چه با تجربیات میدانی به شاخص ترین و کارآمدترین افراد نظامی تبدیل شده بودند که دوست و دشمن و به ویژه صاحب-منصبان جهان آن را تصدیق و اعتراف کردند. پس در بهره برداری از این همه شور و هیجان مردم (که مثلاً ما 80 میلیون سردار سلیمانی داریم؛ همچنانکه قبلاً می گفتیم ایران پر از بهشتیه) وظیفه آنها باید این باشد که مردمِ خود را در صحنه های گوناگون علمی کارآمد و بهره ور سازند. ایجاد امکانات لازم برای این بهره وری و ثمربخشی وظیفه خطیر قوای سه گانه به ویژه دولتیان است. اهمال و عدم بهره برداری از این اشتیاق عظیم گناه نابخشودنی است. قوه قضائیه و مقننه هم باید همه همّ خود را مصروف این امر مهم نمایند.

8- مردم اگر متأثر از دست دادن سرداری بزرگ هستند باید جبران این تأثر را در عرصة انتخابات بدهند که با حضور گسترده و انتخاب صالحترین، علمی ترین، کارآمدترین و پاک ترین انسانها به مجلس تلاش کنند. این یعنی تبدیل شعار به شعور که می تواند راه شهدا را تداوم بخشد.

9-تبدیل شعار به شعور در عرصه اقتصادی به این است که اگر دولت پس از تجربه ناکام برجام به این نتیجه رسیده است که جنگ، جنگ اقتصادی است باید لباس رزم اقتصادی بپوشد و کمتر از بودن شرائط عادی دم بزند و شاهد نا بسامانی های معیشتی مردم باشد و نشان دهد که عزمی جدی دارد تا شعارهای خود را به عمل تبدیل کند و اگر نمی تواند کنار رود.

10-وزارت خارجه و دستگاه قضائی از نظر حقوق بین الملل این جنایات را تا رسیدن به نقطه مطلوب عالمانه پیگیری کنند. هنرمندان هم با انگیزه این حماسه ها را به تصویر کشند وجاودانه کنند.

11-خبر لغو قرار داد امنیتی بین عراق و امریکا خبری خوش، و برداشتن گام پنجم درعدم پایبندی ایران به مفاد برجام خبر خوش دیگری بود. این کمترین دستاورد حادثه اخیر بود و باید منتظر اقدامات حساب شده دیگر قانونی ملت های ایران و عراق و حتی منطقه بود.

12-در عین حالیکه کید شیطان ضعیف است اما باید مواظب ترفندهای خباثت آمیز کشورهای غربی و امریکا در خبرگزاری ها و نهادهای بین المللی بود و برای خنثی کردن آنها برنامه داشت. نگاه کامل به توانمندی های داخلی و قطع امید از کمک های آنان به ویژه از نظر اقتصادی می تواند نقطه عطفی در اداره کشور باشد و قطعاً و بدون شعار باید نشانه های آن را دید و استمرار آن را پی گیری کرد.