توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام محمد صادق حیدری، کارشناس مسائل دینی است که در خصوص مناجات شعبانیه نگاشته است؛
چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر میکردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات شعبانیه را میگویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بینظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی میشود و ترجمه این فراز را به چنین چیزی تبدیل میکند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود، اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار میکند و چه معنایی دارد؟
کمکم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاقهای ما به یاد خدا و «ذکر الله»، به خاطر این است که دنیا و لذتهایش را از دست میدهیم و دلمان میگیرد و یاد خدا میافتیم و … یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرفزدن با خدا و یاد او و کمکخواهی از دستگاهش میکشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین… و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به رویمان نمیآورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمهای که داریم، با ما راه میآید.
اما در کلاسهای بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصتهایی که در رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان قرار دادهاند، نرمافزاری برای عبور از این بچهبازیها و حرفهای شدن ِ امّت پیامبر اکرم در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید به خاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکهای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دستدادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمیخواهم «نرسیدن به حاجتهای دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلاً شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟
نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفند و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا میکند و میفهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا» ی دومی، همان یاد ائمه معصومین است که میتواند جای غمهای دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود.
اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی چطور میتوانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضهها هم فقط وقتی خوب گریه میکردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهل بیت هم…. اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر میکرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نامهایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابیطالب میگوئیم، اضافه کردم و گفتم: اسماً خدا همان اهلبیت هستند. پس معنای فراز دوم این میشود: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهلبیت قرار بده.
کسی که زندگی اش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار» ش چگونه حیله شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض» ش چه تاریکخانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله» شأن را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماً الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلاء قرار میگیرد که واقعاً «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلاً چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسله عشّاق مناجات شعبانیه؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسهمحور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی خامنهای.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران