شعرخوانی شاعران در وصف سردار دل‌ها و کریم اهل بیت(ع)

شعرخوانی شاعران در وصف سردار دل‌ها و کریم اهل بیت(ع)
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، شب شعر «دیدار ماه» شامل شعرخوانی جمعی از شاعرانی ایرانی و غیرایرانی در شب میلاد امام حسن مجتبی در حوزه هنری برگزار شد. این شب شعر به یاد مراسم سالانه دیدار شاعران با مقام معظم رهبری که به دلیل رعایت مسائل خاص بهداشتی درباره شیوع کرونا در سال جاری برگزار نشد، با ابتکار حوزه هنری در دست اجرا قرار گرفت.

محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری و حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در این برنامه که با اجرای مرتضی امیری اسفندقه برگزار شد، حضور داشتند.

در این برنامه جمعی از شاعران به شعرخوانی پرداخته و بخشی از برنامه نیز به بازپخش بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با شعرا طی سال گذشته اختصاص داشت.

سعید بیابانکی از شاعران نام‌آشنای کشور در این برنامه شعری به این شرح خواند:

باغ سپید پوش که بسیاری و کمی

بر برگ برگ خاطر من لطف شبنمی

با هر نفس، بهار مرا تازه می‌کنی

تقویم سبزِ خاطره در شادی و غمی

سال جدید را به تو تحویل می‌دهیم

ای یارِ مهربان که بهارِ مُجَسّمی

تا در بهشت خانه خود زندگی کنم

خاموش و بردبار، میان جهنّمی

دادی به جان میهن من خون تازه‌ای

سبز سپید پوشی و همرنگ پرچمی

از پا نمی‌نشینی و قد خَم نمی‌کنی

چون سرو، استواری و چون کوه، محکمی

ما خانه مانده‌ایم و تو شمشیر می‌زنی

یعنی شهید زنده خطّ مقدّمی

بعد از خدا سلامت ایران به دست توست

آه ای دمی که همدم عیسی ابن مریمی...

همچنین علی‌محمد مؤدب شاعر و مدیر مؤسسه فرهنگی شهرستان ادب نیز در این برنامه شعری به این شرح خواند:

آدما همیشه بین شادی و غم می‌مونن

شادی و غم تنها جفتین، که با هم می‌مونن

اونا که بین و غم و شادی باشن بهشتین

اونا که غرق یکی شن تو جهنم می‌مونن

بعضی دردا رو با گریه میگی و خلاص می‌شی

بعضی از غُصه ها هستن که به آدم می‌مونن

یه چیزایی هست که باید با نگفتن بگیشون

مثل بی گناهیه حضرت مریم می‌مونن

آدما همیشه بین شادی و غم می‌مونن

شادی و غم تنها جفتین، که با هم می‌مونن

اونا که بین غم و شادی باشن بهشتین

اونا که غرق یکی شن توو جهنم میمونن

دلشون هزار تای، چشمه و دریاست آدما

پشت شیشه‌های دنیا قدِ شبنم می‌مونن

دلاشون تنگه برای جاهای دور آدما

مرغای دریا کنارِ برکه‌ها کم می‌مونن

مرغای دریا کنارِ برکه‌ها کم می‌مونن

مرغای دریا کنارِ برکه‌ها کم می‌مونن

آدما همیشه بین شادی و غم می‌مونن

شادی و غم تنها جفتین، که با هم می‌مونن

اونا که بین غم و شادی باشن بهشتین

اونا که غرق یکی شن توو جهنم می‌مونن

نفیسه سادات موسوی از بانوان شاعر نام‌آشنای کشور نیز در این برنامه شعری به این شرح خواند:

مگو که راه دعا از همیشه بسته‌تر است

که استجابت آن در دل شکسته‌تر است

زمانه خسته از این های و هوی تکراریست

دل شکسته ما از زمانه خسته‌تر است

اگر به عشق رسیدی مدد مخواه از عقل

که از تمام جهان عقل دست بسته‌تر است

عجب نبرد غریبی درون ما بر پاست

که از مواجهه خیر و شر دودسته‌تر است

نظر به ظاهر دنیا مکن، دل از دستش

ز لاله‌های پریشان به خون نشسته‌تر است

همچنین علیرضا قزوه شاعر و مدیر مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی در هندوستان نیز که در ایران به سر نمی‌برد، شعری به این شرح را در قالب ویدئویی قرائت کرد:

باد جادو می‌وزد، این سحر را باطل کنیم!

بانگ «یا قدّوس» را امشب چراغ دل کنیم

از صراط المستقیم او به دور افتاده‌ایم

قبله‌ی دل را کمی سمت خدا مایل کنیم

کشتی دل را به «مجراها و مرساها» دهیم

هم از این طوفان بیا اندیشه‌ی ساحل کنیم

تا «ولی الله اعظم» دستگیر ما شود

دست شیطان خبیث خیره‌سر را ول کنیم

در سماوات خدا هم گاه‌گاهی پر کشیم

چند روزی ترک این دنیای آب و گل کنیم

خانه‌هامان مسجد حق، سینه‌مان محراب اوست

یک دو روزی در خرابات خدا منزل کنیم

فرصت خوبی است این منزل نشینی‌ها بیا

لااقل فکری برای این دل غافل کنیم

هادی جانفدا از شاعران آئینی کشور نیز در این مراسم شعری را به امام حسن مجتبی (ع) تقدیم کرد:

لم چو کوه دماوند سخت و سنگین بار

ورق کبوتر آتش گرفته‌ای تب دار

زمان از تو نوشتن ورق کند پرواز

برای از تو سرودن قلم شود الوار

زبان به مدح تو واکردن آنچنان سخت است

که بین جمع کند یل به ضعف خود اقرار

کرامت تو به هر بیت، بیت خواهد داد

مراست در پی هریک هزار استغفار

بهل که شاهد عادل ملامتم نکند

که عاقلان نکنند از سفیر استسفار

همچنین ناصر فیض شاعر و طنزپرداز نیز در این برنامه شعر خوانی کرد و پس از آن نیز نغمه مستشار نطامی شعری را به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی (ع) به این شرح خواند:

بر زنده دلان، خنده خورشید مبارک

ماه شب من! هر که تو را دید مبارک

گلبانگ دعای سحر ای خوب‌ترین نام

بر گلشن و گلدسته توحید مبارک

باغ نظرت بر همه گل ریخت پیاپی

آن باغ گلستان شد و این عید مبارک

در نیمه ماه رمضان‌چشم گشودی

هر ماه تمامی ز تو گردید مبارک

آن دم که رخ ماه به چشمان تو افتاد

وآن لحظه که خورشید تو خندید، مبارک

بعد از غم و بیماری و بعد از شب هجران

بر جان جهان، بارش امید مبارک

ای اهل نظر دست خدا یار شما باد

هر جا نظری هست و شمایید مبارک

خندید جهان، نیمه ماه رمضان شد

میلاد حسن (ع)، خنده خورشید مبارک

محمد رضا طهماسبی دیگر شاعری بود که در این برنامه شعرخوانی کرد. وی قطعه شعری را که در وصف سردار شهید قاسم سلیمانی سروده بود در این مراسم قرائت کرد:

گرچه شکسته شاخساریم، گرچه ترک‌خورده اناریم

گرچه ز داغ مهربانان آتش‌گرفته لاله‌زاریم

گرچه شبیه آبشاران چون هق‌هق یک‌ریز باران

یک‌چند در اندوه یاران چون گریۀ بی‌اختیاریم

گرچه چو آتش داغداریم، گرچه سیه‌پوش نگاریم

بر سینه گرچه می‌نگاریم ما از شهیدان شرمساریم

باشیم آیا یا نباشیم؟ وقتش شده هم‌شانه باشیم

پنهان چرا در خانه باشیم؟ ما تیغ تیز آبداریم

آمادۀ خون و قیامیم از پای تا سر انتقامیم

ما جان‌نثاران امامیم جنگاوران کارزاریم

این عاشقی گر نیست پس چیست؟ عاشق‌تر از ما خود بگو کیست؟

در ما نشان خستگی نیست ما عاشقان کهنه‌کاریم

دنبال اقیانوس گشتیم از سنگ از صخره گذشتیم

دریادلان کوه و دشتیم، باری چو جوی و جویباریم

برگو به ابن سعد و حجاج ما را نمی‌یابید محتاج

چون چون خلیج فارس مواج چون چون دماوند استواریم

ایرانیان بانجابت فرهنگمان عشق و شهادت

ما فرش خوش‌نقش صلابت با تاروپود اقتداریم

مرد و زن از هر سو رسیدیم ایرانیان روسفیدیم

ما رستم و گردآفریدیم الحق کز این ایل و تباریم

تو عمروعاصی حرف مفتی لات و مناتی و می‌افتی

این‌بار کج‌بین! راست گفتی، ما انحنای ذوالفقاریم

قاسم سلیمانی منم من، قاسم سلیمانی تویی تو

او ما شد و دنیا بداند پیوسته ما در انتشاریم

بخش دیگر این رماسم به شعر خوانی حسین اسرافیلی به زبان آذری اختصاص داشت و در ادامه قادر طراوت پور شعری به این شرح خواند:

نی می‌نوازد شاعری آتش زبان در من

شاید که باشد این سرآغاز خزان در من

چون دره‌ای دلگیر در پاییز یک کوهم

انگار زوزه می‌کشد گرگی جوان در من

اینجا برای زندگی کردن مناسب نیست

شاعر برو! شاعر برو! شاعرنمان در من

از شرق تا غرب وجودم آسمان ابری ست

سرگرم آشوبند ذرات جهان در من

من سال‌ها کوهی مگو بودم که می‌پیچید

آوازهای کودکی آوازخوان در من

اما از آن ساعت که بوسیدی مرا درخواب

روشن شدند آتشفشان‌های نهان در من

حالا شب و روزم پر است از گریه و اندوه

نه پوست مانده برمن و نه استخوان در من

این شعر را گفتم که در تاریکی شب‌ها

روشن شود فانوس یاد رفتگان در من

علی داوودی مدیر دفتر شعر حوزه هنری نیز در این برنامه غزلی به این شرح خواند:

یک نفر افتاده مثل سنگ در جان و تنم

این غریبه آشنایم نیست، می‌گوید منم

چشم می‌مالم کجا از خویش دور افتاده‌ام

باز می‌پرسم کجا، دنبال دل دل کردنم

من اگر گمگشته کنعانی خود نیستم

بوی یوسف پس چرا می‌آید از پیراهنم

من نه در مصرم، نه در کنعان، نه در این و نه آن

تا بیابم خویش را، هر روز چاهی می‌کنم

آه معلومم نشد آئینه دار کیستم

محو در خویشم که آیا بشکنم یا نشکنم

بارها خود را شکستم تا نروید جز خودآ

یک تبر باقی است، اما همچنان بر گردنم

روز و شب را سوختم، خاکسترم را باد برد

کی گلستان می‌شود این شعله‌هایی که منم!؟

همچنین محمود حبیبی کسبی نیز شعری به این شرح به حاضران تقدیم کرد:

حسود حسن تو برگ گل است، شبنم هم

اسیر عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم

ز هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی

که با رسول خدا همسری و همدم هم

تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد

چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم

همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست

فدای دختر تو عالم است و آدم هم

قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری

گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم

دمید در برهوت حجاز یاس از تو

بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم

تویی تو سنگ صبور رسول آینه‌ها

برای درد دلش محرمی و مرهم هم

تو لایق لقب ام مؤمنین هستی

رکاب دین نبی را نگین خاتم هم

کلید قلب نبی دست توست، با این گنج

دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم

فقط نه گرد بیابان ستردی از رخ یار

که پاک کرده‌ای از روی مصطفی غم هم

به روی خصم تو شمشیر مصطفی بودی

که در دفاع از او گشت پشت تو خم هم

برای یاری دین مال دادی و جان نیز

به محضر کرم تو گداست حاتم هم

به شرح حال رسول و بتول بعد از تو

فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم

پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب

فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم

شعرخوانی شاعری از هند با نام «سرویش پارتی» از استادان زبان سانسکریت که در وصف سردار شهید سلیمانی سروده شده بود نیز بخشی دیگر از این مراسم بود.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: شعرخوانی شاعران در وصف سردار دل‌ها و کریم اهل بیت(ع)