ایران و پاکستان اصل 'حسن همجواری' با افغانستان را زیر پا میگذارند؟
در این مطلب که برای صفحه ناظران فرستاده شده، نویسنده با تاکید بر اصل "حسن همجواری" در روابط بینالملل، معتقد است که افغانستان با دولتهایی محاصره شده که "پابندی به اصل حسن همجواری ندارند". نویسنده راهکارهایی را در برابر "تخطیهای" همسایگان به دستگاه دیپلماسی افغانستان پیشنهاد میکند.
حق نشر عکس Social mediaتاریخ دو سده پسین نشانگر آناست که دولتها برای تعیین هدف مشترک صلح، توسعه و رفاه نیاز به هماهنگی بیشتر و بامعناتر در امور بینالمللی دارند. به هر قدری که دولتها بتوانند هماهنگی بهتر در سیاست داخلی خلق کنند به همان پیمانه میتوانند در هماهنگی با جامعه جهانی نقش بارزتری را ایفا کنند و در کنار سایر دولتها اصول روابط بینالمللی و قوانین بینالمللی را ترویج دهند. در این زمینه کنوانسیونها، معاهدات و فیصلههای نهادهای فراگیر بینالدولتی بهویژه سازمان ملل متحد در خور اهمیت فراوان است. هماهنگی دولتها مهمترین هدف سازمانهای جهانی و مهمترین آن سازمان ملل متحد است.
- نگرانی افغانستان از برخورد ایران با مهاجران؛ هیات بلندپایهای به ایران میرود
- وزارت خارجه ایران درباره 'به رودخانه انداختن مهاجران افغان': با افغانستان به توافقاتی دست یافتیم
- پومپئو: از گزارشهای غرق کردن افغانها توسط مرزبانان ایران شوکه شدم
دیپلوماسی را هنر هماهنگی سیاست داخلی با سیاست خارجی مینامند. سیاست خارجی آیینه سیاست داخلی است و گسترش هماهنگی سیاست داخلی از طریق سیاست خارجی با جامعه جهانی سبب تقویت اقتصاد و امنیت ملی دولتها میشود. زیرا منافع ملی دولتها را میزان چرخش اقتصاد ملی آنها در سطح جهانی تعیین میکند. این رابطه دینامیک به معنای دوران اقتصاد ملی دولتها در مراودات جهانی از طریق هماهنگی بهتر شکل میدهد. دانشمندان علوم سیاسی معاصر توسعه اقتصاد ملی را پیشفرض مهم برای دیپلماسی فعال مطرح کرده اند. دیپلماسی امروز بر محور منافع اقتصادی میچرخد.
برخی دولتها تلاش کردهاند که از الحاق به اساسیترین قوانین بینالملل بپرهیزند تا بتوانند در پشت تخطیهای مشهود روابط بینالملل پنهان شوند. این دولتها خود را از ابتداییترین ارزشهای روابط بینالمللی که مکلفیت همه جامعه جهانی است، مبرا میدانند و به خود اجازه میدهند تا موازین حقوق و مناسبات بینالمللی را زیرپا کنند. افغانستان با تاسف توسط چنین دولتهایی محاصره شده است. ایران و پاکستان در رابطهشان با افغانستان با استفاده از ارجحیتبخشی اسلام سیاسی، یکی از شایعترین موازین مناسبات بینالملل را که "حسن همجواری" است، زیرپا میکنند. در واقع این دو دولت با استفاده از سنت کهنه "حکمرانی دولتهای ستمگر بر دولتهای فقیر" هرچه دلشان خواست بر شهروندان افغانستان روا میدارند. چند نمونه اینجا میآورم:
نخست، صدور آشکار هراسافکنی
در چهل سال اخیر، پاکستان هراس افکنی را به نام اسلام و آزادی به افغانستان صادر کرده است. اما در اصل نه اسلام و نه آزادی آماج (اهداف) اصلی پاکستان در افغانستان میباشد. این هردو جوهر تاکتیکی را در افغانستان فراهم ساخته است. حقیقت روشن ایناست که نه اسلام و نه آزادی افغانستان ربطی به پاکستان یا ایران دارد.
دوم، عطف استراتژیکپاکستان توانسته با استفاده از هژمونی اسلام جهادی بر دشمن تاریخی خود یعنی هندوستان فشار آورد. پاکستان با این رویه تلاش کرده تا محل امن برای پرورش هراسافکنی در دفاع از کشمیر در جغرافیای مرزی خود با افغانستان فراهم کند. مرزی که سرنوشتش بحث برانگیز است. این بازی خطرناک افغانستان را به میدان مخوف جنگهای استراتژیک هند و پاکستان تبدیل کرده است. در اصل، دشمنی هند و پاکستان هیچ انگیزهای را بر افغانستان نمیتابد. اما پاکستان نمیگذارد افغانستان در این دشواری ژیوپولیتک و ژیواستراتژیک با هند نقش یک دولت بیطرف را حفظ کند.
حق نشر عکس Argسوم، میدان مساعد برای صدور هراسافکنی جهانی
شواهد نشان داده است که اکثر بازیگران عملیاتهای پیچیده هراسافگنی در جهان در مرز [مناطق قبایلی] غیرقابل کنترل میان پاکستان و افغانستان آموزش دیده اند. این شواهد نشانگر آن نیز است که میدانها و آموزشگاههای تروریستی در دیدرس نهادهای استخبارات پاکستان قرار دارد. نمونه روشن آن زندگی و کار رهبر القاعده که تا آخرین روزهای حیاتش در محله تحت کنترل ارتش و استخبارات پاکستان به سر میبرد. پاکستان با استفاده از این روش جنگهای نیابتی خود را در هند و افغانستان دامن میزند و دکمه فشار بر همپایانان غربی خود را در دست دارد.
چهارم، تخطیهای گسترده حقوق بشریایران در چهل سال اخیر میزبان نزدیک به دومیلیون مهاجر افغان بوده است، بدون درنظرداشت ابتداییترین موازین حقوق بشری دست به تخطیهای سیستماتیک حقوق بشری میزند. حوادث به دریا انداختن مهاجرین کارگر توسط سپاه مرزی ایران و شلیک گلوله بر موتر (خودرو) حامل مهاجران توسط پلیس ایران نمونههایی از "تخطیهای" حقوق بینالملل و حقوق بشر میباشد که همه دولتهای جهان از جمله دولت ایران به آن متعهد و پابند میباشند.
پنجم، انتقام از مشارکت استراتژیک با امریکاایران از مشارکت استراتژیک دولت افغانستان با ایالات متحده امریکا که بزرگترین حامی نظامی، سیاسی و اقتصادی افغانستان است، عصبی است. حضور نظامیان امریکا در افغانستان، این دولت را خشمگین ساخته است. نزدیکی استراتژیک ایران با طالبان خشم دردناک این کشور را نمایان میسازد. این روش که هرچند ماحصل تضاد ایران با امریکا است، به ریشههای دولت افغانستان زهرپاشی میکند و دشمنان دولت افغانستان را مشروعیت میبخشد.
حق نشر عکس MFA IR ششم، استفاده ابزاری از فقرسپاه پاسداران از میان جوانان مهاجر افغانستان برای اهداف استراتژیک خود در خاورمیانه سوءاستفاده میکند. بسیج جوانان برای دفاع از منافع ایران در سوریه و برخی از کشورهای خاورمیانه نمونههای آشکار این روش غیرمعمول است. در این میان مهاجرین فقیر قربانیان جنگهای نیابتی میشوند. قضیه مهاجران که یک فرایند بشردوستانه است به ابزار سیاسی دولت ایران و سپاه پاسداران تبدیل شده است.
اینها نمونههای آشکار تخطیهای فراگیر اصل قبولشده "حسن همجواری" در روابط بینالملل است که همسایگان بر افغانستان روا میدارند. هرچند میتوان این لیست را ادامه داد و دهها نمونه بارز دیگر را نیز بر آن افزود. شاید به آسانی ادعا کرد که یکی از بارزترین عوامل ادامه جنگ و درگیریهای گسترده، زیرپاکردن اصل حسن همجواری همسایگان ناروای افغانستان دانست.
در فرهنگ مناسبات بینالمللی و در قوانین قبولشده بینالمللی، تخطی از اصل حسن همجواری را میتوان مورد پیگرد قوانین بینالمللی قرار داد. اینکه چرا این تخطیها در منطقه ما به ویژه در افغانستان مورد بررسی و پیگرد حقوقی قرار نمیگیرند، میتوان سه نقد را طرح کرد.
نقد نخست، کمظرفیتی دیپلوماسیچنانکه ذکر شد دیپلوماسی به معنای هماهنگی منافع ملی دولتها با سیاست خارجی آنها در صحنه مناسبات بینالمللی است. برای اینکه این تخطیها با استفاده از کارویژههای بینالمللی مورد بازخواست قرار گیرد نیاز به دیپلوماسی، لابیگری و دادخواهی بینالمللی دارد. در این راستا، دولت افغانستان نتوانسته دستاوردهای محسوس را پیشکش کند. دو کارویژه رایج را میتوان نام گرفت.
کارویژه نخست، طرح قطعنامه در شورای امنیت
در صورتی که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد بنا بر فصل هفتم منشور سازمان ملل مطرح و به تصویب برسد، فیصلههای آن شامل دستگاه حقوق بینالمللی میشود. آنگاه این قطعنامه جنبه الزامی دارد و زمینههای بررسی، نظارت و بازخواست از طریق ساختارهای بینالمللی را بدست میآورد. مسایل مربوط به امنیت بینالمللی که از جمله اصل حسن همجواری را در بر میگیرد، از پایههای اصلی و جوهر ذاتی شورای امنیت سازمان ملل و هماهنگی جهانی است. افغانستان نتوانسته این کارویژه را برای بهبود وضعیت خود، به ویژه در مناسبات تنشآلود خود با پاکستان و ایران استفاده کند. ضعف دیپلوماسی افغانستان سبب شده که دولتهای همسایه بدون هراس و مسئولیتپذیری دست به تخطیهای گسترده از اصل حسن همجواری بزنند.
کارویژه دوم، طرح حقوقی و کیفری
اگر افغانستان بتواند برای قطعنامه شورای امنیت در برابر تخطیهای سیستماتیک از اصل حسنهمجواری از سوی پاکستان و ایران مستندسازی کند، زمینه برای طرح حقوقی در دیوان بینالمللی دادگستری سازمان ملل متحد فراهم میشود. هرچند در این زمنیه چند دادگاه معتبر جهانی وجود دارد اما افغانستان به مثابه عضو با قدامت سازمان ملل بهتر است تا از مکانیزمهای حقوقی این نهاد که بنا به منشور سازمان ملل است استفاده کند. در این راستا، ساختارهای حقوقی و دیپلماتیک افغانستان نیاز به همکاری سازنده و نتیجهبخش دارند.
روشهای معمول و تجارب جهانی نشان داده اند که نهادهای تحقیقات حقوقی تخطیهای ناشی از حقوق بینالملل را مورد تحقیق و تدقیق تخصصی قرار داده و آن را مستندسازی میکنند. همه شواهد از این تخطیها باید موجه و دقیق مستندسازی شوند و سپس تفسیر حقوقی تخطیها طرح میگردد. تفسیر حقوقی باید بر بنیاد تحلیلهای حرفهای شکل گرفته و توصیههای دقیق ارایه بدهد. این توصیهها زمینه برای تشکیل پروندههای حقوقی در برابر دولتهای خاطی را فراهم میکند. آنگاه افغانستان میتواند موضوع را به ساختارهای نظارتی حقوق بینالمللی و از جمله دادگاههای بینالمللی به جریان بیاندازد.
نقد سوم، سکوت جامعه جهانی
چشمپوشی جامعه جهانی نیز از تخطیهای گسترده همسایگان افغانستان از اصل حسن همجواری قابل نقد است. همین اکنون بیشتر از چهل دولتی که نظامیهایشان در دو دهه اخیر در کنار نظامیان افغانستان در جبهات جنگی جنگیده اند با افغانستان مناقع مشترک استراتژیک دارند. اما نقش جامعه جهانی در حمایت از افغانستان در برابر دولتهای همسایه بسیار ضعیف ارزیابی میشود. هرچند این نقد به نقد نخست و دوم وابسته است، اما فراموش نباید کرد که مهمترین هدف حضور جامعه جهانی بر بنیاد قطعنامه ۱۳۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد، ظرفیتسازی نظام سیاسی و حقوقی افغانستان بود که در این زمینه جامعه جهانی کم کاری کرده است.
واکنشهای معمول شرکای بین المللی افغانستان در برابر تخطیهای آشکار همسایگان افغانستان بر بنیاد احساسات و عواطف سیاسی بوده و زودگذر و بینتیجه پایان یافته است. رهبران سیاسی افغانستان همیشه از شان، غیرت و نوامیس ملی صحبت میکنند. اما کمتر دیده شده است که با تخطیهای آشکار برخورد حرفهای کرده باشند. به باور من، چنین رویکردی زمینه تخطی همسایگان را در برابر افغانستان فراهم میسازد. دولت افغانستان باید شعار استقلالیت سیاسی را به عنوان عضو با قدامت سازمان ملل متحد به واقعیت سیاسی و برنامههای خود تبدیل کند. در این راستا میتوان از نهادهای معتبر جهانی طلب یاری جست و راه را برای بیحرمتی به شهروندان افغانستان برای همیشه بست.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: ایران و پاکستان اصل 'حسن همجواری' با افغانستان را زیر پا میگذارند؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران