جنسیتزدگی؛ زندگی زنان افغانستان روی 'ریتم صفر'
نویسنده در این مطلب که برای صفحه ناظران فرستاده میگوید جنسیتزدگی چنان بر ابعاد شخصی و اجتماعی زنان افغانستان سایه افکنده است که به باور او زندگی زنان در افغانستان شبیه زنده ماندن روی "ریتم صفر" شده است.
حق نشر عکس Getty Imagesتصورات قالب جنسیتی و شیانگاری زنان در افغانستان معضلی است که حیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان را متاثر ساخته است. موجودیت فرهنگ، زبان، افکار کنش و واکنشهای جنسیتزده ناهنجاریهایی را دامن زده که هر روز زنان در گوشه و کنار افغانستان قربانی میگیرد. دایره رفتار جنسیتزده به قدری گسترده است که تمام ابعاد زندگی شخصی و کاری زنان را تحت شعاع قرار داده است.
مارینا آبرامویچ در سال ۱۹۷۴ نمایشی را به نام "ریتم صفر" اجرا کرد. نمایشی که انسان از شنیدن آن شگفتزده، حیران و در نهایت سرخورده میشود. در این نمایش شش ساعته، مارینا آبرامویچ، خود را به عنوان یک شی بدون حرکت و بدون اعتراض روبروی اشتراک کنندگان قرار داد. او هفتاد و دو وسیله از جمله چاقو، گیلاس آب، شاخه گل، تیغ، پارچه ابریشمی و تفنگ را در دسترس اشتراک کنندگان قرار داد و به آنها اجازه داد که اگر خواستند استفاده کنند.
اتفاقی که در جریان این نمایش رخ یکی از دردناکترین انواع برخورد انسانها در برابر یک انسان بیدفاع است. اشتراککنندگان در شش ساعت نمایش از برخورد ملایم آغاز کردند، تا جایی پیش رفتند که از هیچ آزاری بر مارینا فرو نگذاشتند. یکی به زور آب به حلقش ریخت، یکی لباسش را پاره کرد، دیگری خار با بر پوستش فرو کرد، یکی به اندامش دست برد و دیگری تیغ را بر گلویش کشید و خونش را مکید. در نهایت یکی تفنگ را بر شقیقهاش گذاشت!
نمایش ریتم صفر ثابت کرد که انسانها بیدلیل هم به هم نوع خود آسیب میرسانند، به ویژه اگر کسی قدرت دفاع از خود را نداشته باشد و یا این قدرت به دلایلی از او سلب شده باشد. شیانگاری زنان در افغانستان از دیرباز تا به امروز ادامه دارد و با گذشت زمان شکلهای متفاوتی به خود گرفته است.
- زنان افغانستان و توافق صلح آمریکا و طالبان؛ من پرده نشین نیستم
- پرونده آزار و اذیت جنسی زنان در ادارههای دولتی افغانستان مستند شده است
"ملای لنگ"؛ تفکر کور همیشه زنده در افغانستان
همچنان که تاریخ افغانستان فراز و نشیبهای زیادی دارد، سیر تاریخی زندگی زنان در درازنای تاریخ نیز هولناک و پرمخاطره بوده است. افغانستان معاصر طی سالهای متمادی جنگ، خشونت، کودتا، هجوم خارجی، پیروزی و آمد و رفت نظامهای متعدد را تجربه کرده است. نظام شاهی، جمهوری، سوسیالیزم، دوره مجاهدین، امارت طالبانی و در نهایت دموکراسی نوپای امروزی که به یاری جامعه جهانی به دست آمده است.
دوره طلایی تاریخ معاصرافغانستان از نظر رشد و شکوفایی دوره شاه امان الله (۱۹۱۹-۱۹۲۸) است. رشد مطبوعات، تاسیس مکاتب جدید، آزادی زنان، تجدد خواهی و حرکت به سمت زندگی مدرن از جمله ماندگارترین اتفاقات دوره امانی است. اما همه این کارنامه طلایی با غلط انگاری، تفکر محجرانه و نابخردانه تعویض شد. چرا که آزادی و برابری زنان در افغانستان همواره با بیدینی و غربزدگی مغالطه شده است.
از آن زمان تا امروز هر دوره که در آن بحث آزادی، حقوق و جایگاه انسانی زنان مطرح شده، هر بار که جامعه به سمت ترقی و پیشرفت قدم بر میدارد ملای لنگ و تفکر کور عدهایی زنده شده است. تفکری کور و حربههای دین مدارانه که افغانستان را به عقب رانده و تبعات جبران ناپذیر فراوان داشته است.
حاکمیت تفکر جنسیتزده، مریض و کج مدارانه آزادی زن را خلاف دین پنداشته و پاسخ به هر نوع پیشرفت، تکفیر و تحجر بوده است، به گونهای که میتوان گفت در بسیاری از موارد دینداری را برای کنترل و سمت و سو دادن زنان در مسیر خدمت، خواست و پیش فرضهای کلیشهای مردانه قرار داده است. این تفکر تا حدی گسترده است که نوعیت حضور زن در اجتماع و چگونگی پوشش زن با هر رژیم و دوره سیاسی تغییر اساسی نکرده، بلکه یکی از عوامل تغییر حاکمیتها در افغانستان بوده است.
"دین به مثابه ابزار کنترل زن است؟"
تکفیر، توهین، افترا، هجمه غربزدگی و هتک حرمت آسیبهایی است که اکثر زنان روشنفکر، مستقل و آگاه با آن مواجه بودهاند. سلسله سلطهگرایی مردانه که اکثرا با جهل و بیخردی گره خورده، چنان دامنه وسیع دارد که نمیتوان پیشبینی کرد که کدام زن، کجا و چی وقت بلعیده خواهد شد. تفکر حاکم به خود این اجازه را میدهد که همواره رشد، ترقی، پیشرفت و آزادی زنان در گرو افرادی باشد که از دین فقط به عنوان ابزار برای کنترل زن استفاده میکنند. این مردان که همیشه زنان را متهم به غرب زدگی، بیدینی و فاحشگی میکنند نه تنها باور و برداشت درست از دین ندارند؛ بلکه در امور زندگی خود نیز به اصول دینی و اخلاقی کمتر پایبند هستند.
حق نشر عکس Social media Image caption کابل، فبروری/فوریه ۲۰۱۵، کبرا خادمی، هنرمند افغان، اعتراضش به اذیت و آزار زنان در اماکن عمومی را به شکلی متفاوت به نمایش گذاشت. او با اجرای یک نوع هنر مفهومی درخیابان به نام "زره"، یک نیمتنه آهنی به قالب بدنش روی لباسهایش پوشید و به خیابان رفت. اجرای هنری خانم خادمی با واکنشهای بسیاری رو به رو شد.اکثریت همین مردانی که با دیدن موی زن او را "فاحشه" میخوانند، یا مردانی که ایمان یک زن را از روی مدل لباس او سنجش میکنند، یا همین مردانی که به نوع تفکر و نگاه روشنگرانه و آزادی زن میتازند، حاضرند برای همصحبتی با همان زن روی تمام تقدسات ذهنی خود پا بگذارند. مردان دیندار که حاضرند یک زن را سنگسار کنند، رویداد تجاوز به دختر شش ساله را گناه و جرم نمیپندارند.
مردانی هر روز زنان را به صورت واقعی یا مجازی قضاوت میکنند و رکیکترین الفاظ را به سادگی به زنان استفاده میکنند و یک لحظه هم به آیه وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ (وای بر هر عیبجو، و طعنه زننده بَد زبان) فکر نمیکنند.
جالبتر اینکه همین مردان که زنان را متهم به غرب زدگی میکنند؛ روزانه از سهولتها، امکانات و تکنولوژی غرب استفاده میکنند و به هیج جای دینداریشان برنمیخورد و غرب زدگی تنها زمانی پایههای دین این جماعت را میلرزاند که زنی پا فراتر از کلیشهها و پیش فرضهای جنسیتزده آنها بگذارد.
صف شکسته و نامسجم زناناگرچه تاریخ روزشمار زندگی زنان دستخوش فرودستی، مشقت و خشونت فراوان بوده است اما همه اینها نتوانسته زنان را در کنار هم در یک صف واحد و منسجم قرار دهد. از گذشته تا امروز در افغانستان حرکت، جنبش و یا سازمان مستقل زنان که بتواند در برابر تبعیض، بیعدالتی، نابرابری و جنسیتزدگی بیاستد، وجود نداشته است.
زنان در افغانستان نتوانسته اند برای منافع مشترک خود یک صف واحد تشکیل بدهند. پراکندگی و تقسیم شدن زنان در گروههای قومی، سمتی، نژادی و سیاسی، عدم برنامه عمل و کنشمند مبارزه، صف شکسته و نامسنجمی را شکل داده است که هر روز بیشتر از گذشته در معرض آسیب، فروپاشی و از بین رفتن است. با این وجود، بدیهی است که زندگی زنان روی ریتم صفر در حرکت باشد و هر روز به تعداد قربانیان زن درافغانستان اضافه شود.
- 'صد سال مبارزه زنان افغان'؛ آنچه همسر خلیلزاد 'نادیده' میگیرد
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: جنسیتزدگی؛ زندگی زنان افغانستان روی 'ریتم صفر'
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران