خوشحالم کنترل می‌شوم

صبوری با بازی در سریال تلویزیونی آخر خط به كارگردانی علیرضا مسعودی، نخستین تجربه‌اش را با ایفای نقش سیامك در عرصه بازیگری كسب كرد كه این شب‌ها از شبكه سه سیما پخش می‌شود.

به همین دلیل با او درباره بازی در این سریال، فعالیتش در دنیای اینستاگرام، تعهد ده ساله‌اش به تلویزیون، رویاهایش در آینده و... به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.

شما استندآپ كمدی هستید و با بازی در سریال تلویزیونی آخر خط، نخستین تجربه‌تان را در حوزه بازیگری طنز به دست آورده‌اید. آیا در حوزه بازی از بازیگر چهره‌ای الهام گرفته‌اید؟

نه، از كسی در حوزه بازی الگو نگرفته‌ام و مدل خودم را بازی كرده‌ام. هیچ‌وقت علاقه نداشتم ادای كسی را دربیاورم. به همین دلیل شما در سریال آخر خط فقط علی صبوری را می‌بینید كه مشغول بازی است.

ولی برخی بر این اعتقادند كه شما در بازیگری ادای رضا عطاران را در می‌آورید و حتی جنس بازی‌تان را به بازی او نزدیك می‌كنید؟

نه، به‌هیچ‌وجه چنین چیزی امكان ندارد. اتفاقا سر پروژه‌ای از نزدیك رضا عطاران را دیده‌ام و اصلا بازی‌ام شبیه بازی این هنرمند نیست و سبك و سیاق خودم است.

یعنی با رضا عطاران همكاری داشتید؟

نه، سر فیلم سینمایی زیر نظر همراه با علی مسعودی یك روز سر پروژه رفتیم و او را دیدیم، اما با هم همكاری نداشتیم. ضمن این‌كه من برای چه باید از آقای عطاران در بازی الگو بگیرم، چون عطاران خودش بهترین است و من برای چه باید كپی بهترین باشم!

در سریال آخر خط به نظر می‌رسد شما در برخی صحنه‌ها همراه با عباس جمشیدی‌فر و امیر نوری بداهه‌گویی دارید. كارگردان دست‌تان را برای بداهه‌گویی باز گذاشته بود؟

خوشبختانه آقای مسعودی در بازی تعامل بسیار خوبی با بازیگر دارند و در هر صحنه‌ای كه لازم به بداهه‌گویی بود از قبل با آقای مسعودی مشورت می‌كردیم و بعد از تایید بداهه داشتیم. بداهه‌گویی كمك زیادی به با‌نمك شدن فضای سریال آخر خط كرده و همه شوخی‌ها را چك می‌كردیم. البته منظورم این نیست كه طبق متن پیش نمی‌رفتیم، بلكه در بخشی از صحنه‌ها كه بداهه ضرورت داشت، انجام می‌دادیم و با همفكری انجام می‌شد. به همین دلیل بین من و عباس جمشیدی‌فر بده و بستان‌های خوبی صورت می‌گرفت كه خوشبختانه مورد توجه مردم هم قرار گرفته و بانمك شده است.

این بداهه به‌ویژه در یكی از صحنه‌های سریال كه سیامك و فرامرز (شما و عباس جمشیدی‌فر) مقابل مازیار (امیر نوری) قرار می‌گیرند و می‌خواهند شاخ اینستاگرام شوند، بیشتر دیده می‌شود.

من دقیق یادم نمی‌آید در چه صحنه‌هایی ما بداهه داشتیم. همان‌طور كه تاكید كردم طبق متن جلو رفتیم و شوخی‌ها را كم یا زیاد می‌كردیم بنا به فراخور صحنه.

شما در اینستاگرام شناخته‌شده هستید. به نظرتان شخصیت سیامك سریال آخر خطر تا چه میزان به شخصیت واقعی علی صبوری در زندگی‌اش نزدیك است و فكر نمی‌كنید شخصیت واقعی‌تان هم روی نقش‌تان تاثیر گذاشته است؟

سیامك خود واقعی علی صبوری است. من هم در زندگی شخصی‌ام بسیار خونسرد هستم و رفتارهایم خیلی شبیه سیامك است و دور از او نیستم.

یعنی خونسردی‌تان به حدی است كه حرص بقیه را در می‌آورید. چون سیامك خیلی حرص خاله‌اش (شهین تسلیمی) را درمی‌آورد؟

(با خنده) راستش نمی‌دانم حرص كسی را در می‌آورم. اما كلا خونسرد هستم. ضمن این‌كه باید به موضوع اشاره كنم كه مخاطبان تلویزیون با مخاطبانی كه در اینستاگرام داشته‌ام تفاوت زیادی دارند.

از چه لحاظ تفاوت دارند؟

مخاطبان فضای مجازی تندهستند. زیرا وقتی هنرمندی پستی در اینستاگرام می‌گذارد با نظرات مختلفی رو‌به‌رو می‌شود، حتی برخی تاكید می‌كنند حق فلان بازیگر نبوده كه بالا بیاید. در حالی كه در عالم واقعیت همان بازیگر افتخار بازیگری سینما و تلویزیون ماست. به نظرم مخاطبان فضای مجازی خیلی واقعی نبوده و جعلی هستند.

یعنی به نظرتان مخاطبان اینستاگرام واقعی نیستند؟

نه، منظورم این نیست. مخاطبان اینستاگرام هم مردم هستند، اما محدود به همان فضا می‌شود. اما وقتی شما به‌واسطه برنامه خندوانه یا بازی در یك سریال تلویزیونی محبوب می‌شوید، مردم كوچه و خیابان نسبت به شما بازخورد دارند و همه اقشار بیننده تلویزیون هستند و محبوبیت و شهرت‌تان تمام جامعه را در بر‌ می‌گیرد، اما مخاطبان اینستاگرام بیشتر از جوانان هستند. به همین دلیل جنس مخاطبان رسانه‌ای همچون تلویزیون با شبكه‌های اجتماعی تفاوت دارد.

حال شما كه اولین تجربه بازی را با سریال آخر خط كسب كردید. بیشتر مخاطبان تلویزیون را دوست دارید یا شبكه‌های اجتماعی را؟

به نظرم هیچ رسانه‌ای قوی‌تر از رسانه تلویزیون نیست و قدرت این رسانه، كل جامعه را در بر می‌گیرد. به‌عنوان مثال وقتی خندوانه پخش می‌شد، كل جامعه حتی مردمی كه در روستاهای دور افتاده زندگی می‌كنند هم این برنامه را دوست دارند. پس طبیعی است مخاطبان تلویزیون برای من هم به‌عنوان كمدین مهم است و دوست دارم مردم من را به‌عنوان بازیگر كمدی بشناسند و در حد توانم سعی كنم آنها را بخندانم.

علاقه‌مند هستید در كنار نقش‌های كمدی، تجربه نقش‌های جدی هم داشته باشید؟

فقط دوست دارم نقش كمدی بازی كنم و اصلا به نقش جدی علاقه‌ای ندارم. حتی اگر به من صد میلیارد هم بدهند، نمی‌خواهم نقش جدی بازی كنم.

ولی دنیای بازیگری غیر‌قابل پیش‌بینی است. ممكن است نقش خوب جدی از سوی یك كارگردان بسیار كار بلد ایران به شما پیشنهاد شود. باز هم نمی‌پذیرید؟

نه، نقش جدی من را وسوسه نمی‌كند. فعلا در ذهنم به كمدی فكر می‌كنم و این‌كه می‌خواهم یكی از شاخص‌های این حوزه باشم. همچنین علاقه‌مند به كارگردانی سریال‌های طنز هم هستم و می‌خواهم گروه جوانی جمع كنم و با هم كارهای شاخص در حوزه كمدی تلویزیون انجام بدهیم. البته با حضور نسل جوان.

فكر می‌كنید چند سال دیگر این پروژه محقق شود؟

حدود یك یا دو سال دیگر وارد عرصه كارگردانی می‌شوم، البته با تیم خودم.

یعنی می‌خواهید برند خودتان را در كمدی تلویزیون داشته باشید؟!

منظورم برند نیست، بلكه می‌خواهم جنس كمدی خودم را برای تلویزیون بسازم. در عرصه طنز ما مهران مدیری و رضا عطاران شاخص را داریم كه بعدها محسن تنابنده هم اضافه شد. من نمی‌خواهم شبیه كارهای طنز آنها بسازم، بلكه می‌خواهم چهارمین نفر شاخص این عرصه شوم و سبك جدیدی را به طنز تلویزیون اضافه كنم.

فكر نمی‌كنید این رویای بزرگی است؟

نه، من گام به گام در مسیر زندگی‌ام جلو آمده‌ام و می‌خواهم جنس كمدی خودم را داشته باشم.

برای ادامه كار در حوزه بازیگری و ورود به كارگردانی آیا به دانش‌تان در این حوزه اضافه كردید و در این رشته دوره‌های حرفه‌ای را گذرانده‌اید؟

خیلی‌ها فكر می‌كنند من به‌واسطه خندوانه استند‌آپ كمدین شدم. در حالی كه من قبل از این‌كه فعالیتم را در اینستاگرام شروع كنم، تئاتر كار می‌كردم و فیلم كوتاه می‌ساختم.

از چند سالگی تئاتر را شروع كردید؟

از 16 سالگی. البته در دانشكده علوم پزشكی رشته بیهوشی می‌خواندم و به خاطر تمرین تئاتر خراسان اخراج شدم.

چرا اخراج شدید؟

به خاطر این‌كه من روزهایی كه باید بیمارستان می‌رفتم، نمی‌رفتم و با استادان صحبت كرده بودم و به من نمره می‌دادند، اما بعد مدیر گروه متوجه این مساله شد و بعد از گرفتن مچم من را اخراج كردند. بنابراین من قبل از این‌كه وارد اینستاگرام شوم یا برنامه خندوانه، در این زمینه كار می‌كردم. همچنین در یكی از جشنواره‌های فیلم با این‌كه كارشناسان ارشد ادبیات نمایشی شركت كرده بودند، جایزه اول فیلمنامه‌نویسی را كسب كردم. بنابراین بر‌خلاف افكار عمومی من در این حوزه كار كرده‌ام. ضمن این‌كه هنر ذاتی است. خیلی از بازیگران رشته‌های مختلفی خوانده‌اند. مثلا شهاب حسینی روان‌شناسی خوانده، رضا عطاران رشته طراحی صنعتی خوانده، اما به سمت هنر آمدند. من هم مثل بقیه شرایط حضور برایم فراهم شد و وارد این عرصه شده‌ام. اگر هم بخواهم سریالی را كارگردانی كنم، با تسلط كامل كارم را انجام می‌دهم، حتی نیاز به كارگردان تلویزیونی هم ندارم.

ولی فكر نمی‌كنید اعتماد به نفس‌تان خیلی بالاست؟

نه، وقتی فردی به كارش تسلط داشته باشد، مشكلی نیست و من با اطمینان خاطر صحبت می‌كنم.

شما در سریال آخر خط به هجویات شبكه‌های اجتماعی اشاره می‌كنید. با توجه به این‌كه شما از این طریق هم كسب درآمد می‌كنید. نظرتان در این باره چیست؟

من هم به این مساله اعتقاد دارم كه در كنار فواید، در اینستاگرام درگیر ابتذال هم هستیم و همه موارد در شبكه‌های اجتماعی را قبول ندارم. برایتان مثالی می‌زنم. وقتی در دوران قرنطینه یك نوجوان 12 تا 14ساله وارد اینستاگرام می‌شود، ناخودآگاه وارد لایوهای ابتذال هم خواهد شد. همین لایوها، تاثیرات منفی روی نوجوانان می‌گذارد و عواقب منفی به دنبال خواهد داشت. ضمن این‌كه والدین نمی‌توانند روی اینستاگرام كنترل داشته باشند و بچه‌ها ناخودآگاه با دسترسی به این فضا ممكن است الگوهای نادرست دریافت كنند.

برخی شوخی‌های تكراری شبكه‌های اجتماعی در سریال آخر خط هم شنیده می‌شود. مثلا در صحنه بازداشتگاه به محض ورود هر نفر، یكی با صدای بلند فریاد می‌زند كه گنده‌لات... وارد می‌شود. به نظرتان چنین شوخی‌های تكراری ضرورت داشت؟

من نویسنده و كارگردان سریال نیستم و فقط بازیگرم. بنابراین فقط از بازی خودم می‌توانم دفاع كنم، ولی به این موضوع اعتقاد دارم كه تكیه‌كلام‌ها از تكرار نشأت می‌گیرد و ملكه ذهن مردم هم می‌شود. در این سریال عباس جمشیدی‌فر كلمه ناناز را می‌گوید و من هم مرتب این جمله را تكرار می‌كنم كه آشنای جناب‌سرهنگ خسروی هستم. تكرار این تكیه‌كلام‌ها باعث شده تا در زبان مردم بیفتد و این كلمات را در كوچه و خیابان تكرار می‌كنند.

یعنی ضرورتی دارد در جامعه چنین تكیه‌كلام‌هایی تكرار شود؟

به هر حال تعدادی تكیه‌كلام‌ها با‌نمك هستند و به نظرم ایرادی ندارد كه نقل محافل شود، چون فضای صحبت آن جمع را صمیمی‌تر می‌كند.

شما تعهد قرارداد 10 ساله با صدا و سیما دارید. به خاطر این قرارداد چه امتیازی كسب كرده‌اید؟

امتیازم این است كه قرارداد درست است.

یعنی چه قرارداد درست است؟

یعنی به‌واسطه این قرارداد كنترل می‌شوم.

یعنی با این مدل نظارت مشکلی ندارید؟

نه، دوست دارم. وقتی فردی ساختارشكنی می‌كند با مخالفانی هم رو‌به‌رو است و برای من كه در فضای مجازی فعالیت داشته‌ام، خوب است كنترل شوم و در مسیر درست قدم بر دارم. از مدیران رسانه به‌خاطر اعتمادی كه به من داشتند و برایم فضای تازه‌ای را باز كرده‌اند، تشكر می‌كنم. بنابراین چرا ناراحت باشم از این‌كه در مسیر درست قدم برمی‌دارم. اگر من درست رفتار كنم، جوانگرایی بیشتر پیگیری می‌شود و به دیگر جوانان اعتماد می‌شود. ضمن این‌كه من كمدین هستم و فرد سیاسی نیستم. فقط دوست دارم به واسطه كمدی‌هایم مردم را بخندانم. اتفاقا خوب است كه از بیرون كنترل می‌شوم و كارهایم در چارچوب باشد و بدون مجوز كاری را انجام ندهم.

برخی بازیگران بعد از چهره شدن وارد مباحث سیاسی می‌شوند. شما چطور؟

من حرف سیاسی نخواهم زد و وارد چنین مباحثی هم نخواهم شد.

یعنی وارد كمپ انتخاباتی هیچ نماینده در انتخابات 1400 نمی‌شوید؟ چون خیلی از هنرمندان وارد چنین كمپ‌هایی می‌شوند؟

نه، اصلا نمی‌روم. من سواد سیاسی و قدرت تشخیص سیاسی هم ندارم. بنابراین به این مباحث ورود نخواهم كرد.

شما در سریال آخر خط در یكی از صحنه‌ها لباس زنانه پوشیدید و حركات موزون انجام دادید یا در صحنه ماساژ، این حركات به شكل دیگر تكرار شد كه در شبكه‌های اجتماعی بازخورد متفاوتی داشت. خودتان تحلیل‌تان چیست؟

قرار دادن چنین صحنه‌ای، نقد به چنین موضوعاتی در شبكه‌های اجتماعی است. ضمن این‌كه این صحنه‌ها بامزه بود و در جریان هستم كه مردم استقبال خوبی از سریال آخر خط كردند و دوست دارند.

بر چه مبنایی می‌گویید استقبال مردم از این سریال زیاد بوده است؟

وقتی در كوچه و خیابان مردم را می‌بینم مورد محبت و لطف آنها قرار می‌گیرم. همچنین بازخوردهای مثبت هم در فضای مجازی داشتم و بالای 95 درصد نظرات مثبت و كمتر از 5 درصد نظرات منفی است.

یعنی آن 5 درصد به شما انتقاد كرده یا حرف‌های زشت نثارتان كردند؟

(با خنده) به نظرم كسانی كه چنین فرصتی نصیب‌شان نشده است، انتقاد داشتند. به‌عنوان مثال، مدیر تولیدی كه 20 سال در این حرفه است وقتی می‌آید به من می‌گوید حق تو نیست، یعنی چه؟! مسلما چون خودش در این فضا به جایی نرسیده این‌گونه نقد می‌كند.

آدم‌های میلیونی

شنیده می‌شود كه شما ماهانه از اینستاگرام درآمد 500 میلیونی دارید. با توجه به این درآمد چه ضرورتی داشته كه در تلویزیون كار كنید و تعهد به قرارداد ده ساله داشته باشید؟ بله. من چنین درآمدی دارم. ولی این‌طور نیست كه كل این درآمد در جیبم برود. به‌عنوان مثال من كلیپی می‌سازم كه بابت آن 150 میلیون دریافت می‌كنم، اما چون برای ساخت از عوامل سینمایی استفاده می‌كنم، 248 میلیون هزینه می‌كنم. من به خاطر پول كار نمی‌كنم، بلكه به خاطر علاقه‌ام فعالیت دارم. بگذارید برایتان مثال دیگری بزنم. وقتی شما پای حرف معلمان می‌نشینید آنها از درآمد كم گلایه می‌كنند، اما من 200 معلم را می‌شناسم كه ماهانه 800 میلیون درآمد دارند. به هر حال در هر شغلی افرادی شاخص هستند و درآمدهای بالا دارند. در اینستاگرام هم این‌طور نیست كه همه این درآمد را داشته باشند. تعداد شاخصان كم است. شما فكر می‌كنید پر در‌آمدترین فرد در یوتیوب چه كسی است؟ آیا می‌دانید یك بچه شش ساله با معرفی اسباب‌بازی، ماهانه شش میلیون دلار درآمد دارد؟ در مجموع من به كارم علاقه‌مند هستم و با عشق كار می‌كنم.

دور بودن تلویزیون از حاشیه

بعد از سریال آخر خط آیا باز هم مثل قبل در فضای اینستاگرام فعالیت می‌كنید؟ مسلما نه. چون مسیر تازه‌ای را شروع كرده‌ام. نمی‌خواهم به عقب برگردم. ایده‌آل‌گرا هستم، چون می‌خواهم شاخص شوم. بنابراین اعتقاد ندارم در طول یك‌سال چند سریال بازی كنم. معتقدم از بین پیشنهادها می‌توان بهترین را انتخاب و بازی كرد. از سوی دیگر چون اول راه هستم، خیلی ترسویم. خیلی با احتیاط قدم‌هایم را برمی‌دارم. عوامل در ساخت یك سریال خیلی مهم هستند و ما بهترین عوامل را در سریال آخر خط داشتیم. حتی اگر پیشنهاد سینمایی هم به من شود، ریسك‌پذیری ندارم، چون می‌ترسم و می‌خواهم در این مسیر درست پیش بروم. پژمان جمشیدی با تلویزیون شروع كرد و با انتخاب‌های درست، در حال حاضر در سینما می‌درخشد. از سوی دیگر بی‌حاشیه بودن او كمك زیادی به شرایطش كرد. متاسفانه اینستاگرام منجر به شكل‌گیری حاشیه می‌شود، اما در تلویزیون آنچه اهمیت دارد، بی‌حاشیه بودن است. افرادی در تلویزیون موفق هستند كه بدون حاشیه هستند. در مجموع اگر هم بخواهم در اینستاگرام فعالیتی داشته باشم، حتما با مجوز صدا و سیما انجام می‌دهم. ممنونم از رامبد جوان كه من را جدی گرفت. از مدیران قدردانی می‌كنم كه این فرصت را در اختیار من قرار دادند. همچنین از علی مسعودی به خاطر اعتمادی كه به من كرد و نقش سیامك را به من سپرد، قدردانی می‌كنم. من موفقیت الانم را لطف خدا و مدیون امام رضا‌(ع) می‌دانم. واقعا، معجزه را در زندگی‌ام دیدم. از خوانندگان روزنامه جام‌جم هم درخواست دارم كه هیچ‌وقت ناامید و دلسرد نشوند و همیشه توكل‌شان به خدا باشد. گاهی موفقیت در جوانی رخ می‌دهد و گاهی در 40 سالگی. به هر حال قدر لحظات‌مان را بدانیم.

فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جام جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: خوشحالم كنترل می‌شوم