جهان پس از کرونا از نظر اقتصادی برای کشورهایی چون افغانستان چگونه خواهد بود؟

به نظر من جهان پس از کرونا شبیه بیماری است که دوره نقاهت را پشت سر گذاشته‌؛ بیماری که وضعیت جسمی و روانی‌اش رو به بهبود است، اشتهای فراوان برای تلافی انرژی از دست رفته دارد ولی در عین حال نگران برگشت بسوی وخامت دوباره است.

چند روز پیش با یکی از دوستانم که اهل تجارت موبل و فرنیچر (مبلمان) در مادرید، پایتخت اسپانیا است، در مورد رونق کار و بار "پسا کرونایی" گفتگو داشتم که می‌گفت تقاضای مشتریانش حالا ده مرتبه بیشتر از گذشته افزایش یافته است. علت هم این بوده که بسیاری از شهروندان مادرید به نظر دکتر عنایت این بازرگان افغان مقیم مادرید، می‌خواهند اثاثیه های دوران شیوع کرونا را دور بریزند و موبل و فرنیچر جدیدی را جاگزین وسایل کهنه کنند.

برخی از دوستان دیگر هم که در آلمان، فرانسه، هالند (هلند) و جاپان (ژاپن) زندگی می‌کنند، عین همین تجربه را داشتند.

ما در وضعیت اقتصادی پساکرونایی شاهد یک افزایش سریع در تقاضا خواهیم بود که بدون شک این پدیده با افزایش نرخ اقلام تجاری همراه خواهد شد. این روند، کاهش غیرمنتظره نرخ دلار و افزایش نرخ طلا را بدنبال خواهد داشت. البته در کشورهای رو به توسعه و عقب مانده نرخ دلار و طلا افزایش کوتاه مدت خواهد داشت.

حق نشر عکس Getty Images Image caption وضعیت پساکرونایی کاهش غیر منتظره نرخ دالر و افزایش نرخ طلا را بدنبال خواهد داشت

این افزایش تقاضا سطح مصرف را افزایش داده ولی باعث افزایش سریع تولید نمی‌شود؛ زیرا ذخایر کالاهایی که باید راهی بازار شوند، به عرضه کل بازار تبدیل می‌شود ولی تولید در کوتاه مدت همچنان ثابت باقی می‌ماند.

در این دوران مشتریان، مصرف کننده های دارای درآمد های بلند و متوسط خواهند بود که عادت به مصرف بلند دارند و به خاطر گریز از وضعیت روانی حاضر برای خرید به اصطلاح رو به بازار می‌کنند.

این وضعیت را می‌شود رونق موقت خواند که من آن را رونق روانی می‌نامم، چون این وضعیت با رونق اساسی مطابق به قاعده‌های اصلی تولید استوار نیست و تنها جنبه ارضای حالت روانی مصرف کننده ها را به همراه دارد.

بناء بازار بعد از کرونا بازار فروشات کالاهای لوکس خواهد بود که طبقات با در آمد بالا به دلیل عادت وارد بازار می‌شوند و عقده‌مندانه اقدام به خرید می‌کنند.

همزمان صاحبان صنایع با احتیاط به تولید می‌پردازند و هراس از بازگشت به دوره نقاهت کرونایی مانع از سرمایه گذاری بیشتر آنان می‌شود. در این هنگام سرمایه‌گذاری‌ها در عرصه صنعتی بیشتر جنبه تجاری و روزمره پیدا می‌کند و آنها تعیین نرخ را برخلاف خواست بازار خود بدست می‌گیرند.

این جاست که تقاضا، روند رهبری تولید را از دست می‌دهد و شبیه شرایط انفلاسیون عمل می‌کند، چون هر عرضه، تقاضایش را ایجاد می‌کند و احتمالا قانون (ژان باتیست سی) بار دیگر بعد از دو قرن مورد استفاده مجدد قرار خواهد گرفت.

براساس این قانون، عرضه، تقاضای خود را به‌وجود می‌آورد. بنابراین تولید اضافی (مازاد عرضه) در اقتصاد سرمایه‌داری ناممکن است.

Image caption در این هنگام سرمایه‌گذاری ها در عرصه صنعتی بیشتر جنبه تجاری پیدا می‌کند

با این اوصاف، بحران کرونا سیستم‌های متمرکز را کارآتر جلوه خواهد داد و از این رو گذار از نظام لیبرالیسم به لیبرالیسم مداخله‌گر و یا حتی سیستم متمرکز باز یا سیستم بازار متمرکز مورد توجه قرار خواهد گرفت.

درحالیکه در مورد جایگزینی یک نظام پولی جدید جهانی پیشتر بحث‌هایی در جریان بود، حالا بحران کرونا این پس زمینه را هرچه بیشترتقویت کرده است چنانکه کارشناسان احتمال گزینش یک نظام پولی جدید مانند استفاده از طلا یا چیزی نزدیک به آن را برای مقاومت بیشتر اقتصادی در مقابل چنین بحران‌هایی منتفی نمی‌دانند.

در عین حال مقوله‌هایی دیگری هم مانند تقسیم مجدد کشورهای جهان سومی می‌تواند در دستور کار کشورهای قدرتمند قرار گیرد و نظم نوینی را که از سال ۱۹۹۵در زمان جورج بوش پدر در محراق جهانی قرار گرفته بود، از هم خواهد پاشید. چون در یک وضعیت دگرگونی این چنینی، اقتصاد جهان خواستار یک نظام نوین خواهد بود که چیزی متفاوت از وضعیت فعلی است. بدون شک بلند رفتن مصرف ناشی از تغییر روانی، بحران اضافه تولید را در پی خواهد داشت.

در وضعیت پساکرونایی تقاضای مصنوعی عرصه حقیقی را بوجود خواهد آورد و چون تقاضا مصنوعی است، این رویکرد بحران اقتصاد جهانی را طویل تر خواهد ساخت.

به نظر می‌رسد در تحت چنین شرایطی گروه ۲۰ تغییر خواهد کرد و کشورهای بریکس در محراق ٢٠ قرار خواهند گرفت.

شاید تحولات جدید آبستن تغییرات جدیدی هم باشد مثلا احتمال زیاد وجود دارد که تایوان دوباره به چین ملحق شود و مواردی شبیه الحاق کریمیه به روسیه روی بدهد.

اقتصاد پساکرونایی به یک نظام اقتصادی جدید نیازمند است که البته این امر یک نظم نوین سیاسی را در پی خواهد داشت.

به نظر من ما در شرایط بعد از کرونا شاهد تغییرات دور از انتظار در جهان خواهیم بود.

Image caption شهرک صنعتی هرات آیا وضعیت اقتصادی را می‌توان کنترل کرد؟

در حال حاضر اقتصاد همه کشورها وابسته به چگونگی از سرگیری فعالیت‌های تولیدی و آغاز دوباره فعالیت‌های اقتصادی سه ضلعی

غرب، اتحادیه اروپا - آمریکا، کانادا، جاپان، کشورهای برکس، برزیل، روسیه، چین، آفریقای جنوبی و هند است.

در شرق آسیا ، کشورهای در حال صنعتی شدن مانند کره جنوبی، فلیپین، اندونیزیا، تایلند، استرالیا، زیلاند نو که وابسته به کشورهای ثروتمند با منابع خداداد ( نفت) اند، نیز در انتظار این حرکت سه ضلع اقتصادی اند و در مجموع همه منتظر تولید نفت مانند گذشته هستند.

کشورهای دیگر و بخصوص کشورهای کمتر توسعه یافته هنوز نیازمند کمک‌های سازمان ملل متحد و سبسایدی کشورهای قدرتمند خواهند بود که متاسفانه افغانستان یکی از این کشورها است.

نداشتن ذخایر مطلوب ارزی، نداشتن ظرفیت تولیدی خوب، رقابت قاتلانه همسایه‌ها، تسخیر بازار از جانب مافیای اقتصادی، افغانستان را بصورت بیرحمانه به پرتگاه فقر مطلق نزدیک‌تر خواهد ساخت.

حق نشر عکس Nengarhar Gov Image caption ولایت ننگرهار از اولین ولایتهای است که دارای نخلستان خرما است

باور دارم که کشورهای مانند افغانستان به اهمیت دوران بحران کرونایی پی برده اند، که تولید و ذخائر ارزی می‌تواند در برابر این نوع بحران‌ها مقاومت‌زا باشد.

در حالیکه قرنطین چند ماهه بر اقتصاد افغانستان تأثیری بزرگی خواهد داشت ولی می‌توان با تدبیر این وضعیت را مدیریت کرد و فرصت‌های معینی را به وجود آورد.

افغانستان یک کشور زراعتی است و فصل قرنطین هم در تابستان داخل می‌شود، کافیست همه از خودگذری‌هایی که دهاقین ما متحمل می‌شوند، از جانب مردم و دولت حمایت شود. آنان با وجود خطر مرگ در زمین‌های خود کار می‌کنند.

تولید کننده نیز نرخ تولید را نه بر اساس نرخ کالاهای خارجی، بلکه بر اساس مصرف تولید جمع درصد عادلانه سود، تعیین می‌کند و به این ترتیب امکان آن وجود دارد که از دایره مخوف فقر مطلق جلوگیری شود.

در حالیکه بر عکس اگر در چنین شرایطی بازار داخلی از میان برود و وابستگی بیشتر به محصولات خارجی به وجود بیاید، وضعیت به شکل معکوس پیش خواهد آمد.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: جهان پس از کرونا از نظر اقتصادی برای کشورهایی چون افغانستان چگونه خواهد بود؟