قرارداد بلندمدت با چین: رویاها و واقعیتها
عیسی پیلهور
۱. سرمایهگذاری احتمالی چین در صنایع و پروژهها در حوزههای نفت، گاز، حملونقل و موارد مرتبط، و حضور نیروهای انسانیاش در مناطق نفتی و سواحل جنوبی، بهنوعی حفاظت از تاسیسات و منافع ایران در مناطق مذکور در مقابل حملات نظامی خواهد بود.
ولی حضور اقتصادی و انسانی چین، مانع تهدیدات و تحرکات نظامی ایران علیه اهداف در کشورهای عربی جنوب نیز خواهد شد. چون تهدیدات و تحرکات نظامی ج.ا.ا. غیرمستقیم منافع چین را به خطر خواهد انداخت.
۲. سرمایهگذاری سنگین چین، مقداری سرمایه، ماشینآلات و ابزارهای مورد نیاز ایران را تامین خواهد کرد؛ ولی عملا مانع تامین تکنولوژی بهتر، ماشینآلات و ابزارهای بهتر، و سرمایههای بیشتر از طرف غرب خواهد شد. بهعلاوه، اختیار منابع استخراجشده عمدتا با چین خواهد بود.
۳. حضور چین، مانع حملات به پروکسیهای ایران در منطقه نخواهد شد (حضور نظامی خیلی سنگینتر روسیه در سوریه، مانع حملات اسرائیل به نیروهای ج.ا.ا. نشده است.) به احتمال زیاد حملات مذکور تا فلج کردن شبکه طرفداران ج.ا.ا. در منطقه و سوزاندن سرمایهگذاریهای ایران در آن گروهها ادامه خواهد داشت.
۴. روابط اقتصادی خیلی بیشتر چین با آمریکا و با کشورهای ثروتمند عربی، به احتمال زیاد منجر به توافقاتی (غیرعلنی) خواهد شد که طبق آن چین حداقل امتیازات را به ایران بدهد و موجب تقویت قدرت مانور و مواضع مستقل ایران نشود.
۵. قرارداد بلندمدت با چین، باعث خواهد شد که ایران بعنوان کشوری مقابل جبهه غرب تثبیت شود و چون رقابت و تقابل آمریکا و اروپا با چین، تشدید میشود؛ لذا ایران به مدتی طولانی بایکوت خواهد شد. یعنی دسترسی به تکنولوژی درجه یک غربی ممکن نخواهد بود و تکنولوژی درجه سه (نه درجه دو) چینی ممکن خواهد بود.
۶. تقریبا همه همسایگان ما متحد آمریکا هستند. قرارداد بلندمدت استراتژیک با چین بهمعنی تثبیت و تعمیق فاصله ایران با همسایگان خواهد شد. (بهنظرم، “بریدگی از محیط اطراف” ابتدا با اشغال قفقاز توسط روسیه و… و بریدگی عمدی توسط رژیم رضاشاه، یکی از موانع مهم توسعه ایران بوده است و همین “بریدگی” عامل غیرمتعارف شدن وضعیت داخلی و وضعیت استراتژیک ایران نیز شده است). این بریدگی “خودکرده” بهمعنی بریدگی جبرانناپذیرتر ایران از منطقه خواهد شد.
۷. تحریمهای آمریکا، محروم شدن از سرمایه و تکنولوژی غرب، فاصله عظیم دولت-ملت، و جدایی طولانی از همسایگان، بمعنی خداحافظی طولانی با توسعه خواهد بود.
۸. خیلی بعید است که چین بتواند در نقاطی از ایران که نیروها و سرمایهاش حضور مستقیم ندارند را بالا ببرد؛ لذا فرض بالا رفتن کلی امنیت توهمی بیش نیست.
۹. چرا هیچکدام از موارد فوق به قدر لازم به نفع ایران نیست؟ چون دو عامل مهم غایباند: شرکتها و دول غربی بعنوان رقیب، و حمایت دموکراتیک ملت بعنوان منبع مشروعیت و اقتدار دولت.
اگر شرکتهای غربی بعنوان رقیب حضور نداشته باشند و اگر حمایت دموکراتیک مردم ایران بخوبی جلب نشود؛ شرکتهای چینی و دولت چین نیازی به دادن امتیازی به ایران نخواهند داشت. لذا نتیجه قراردادها با چین احتمالا شبیه “نفتوگاز در برابر غذا و دارو” خواهد بود. البته ممکن است “بازار بزرگ ایران در برابر اجناس بنجل چینی” هم به آن اضافه شود.
۱۰. در مجموع، قرارداد بلندمدت با چین “دومین بهترین انتخاب” (Secound best choice) برای رقبای منطقهای ایران خواهد بود و از آن استقبال خواهند کرد؛ چون مانورها و خطرات ج.ا.ا. را محدود و توسعه ایران را برای مدتی طولانی تقریبا متوقف میکند. ولی برای ملت ایران این حالت، دومین بدترین حالت است ( Secound worst choice) با فرض اینکه حملات تمامعیار نظامی آمریکا بدترین حالت ممکن است.
۱۱. اگر قرارداد مذکور فایده چندانی برای کشور نخواهد داشت، چرا بخشی از تصمیمسازان و تصمیمگیران ج.ا.ا. به آن خوشبیناند؟ این سئوال مهمی است که بررسیاش مجال دیگری میطلبد.
(این بررسی، اولیه و اجمالی بود. برای تصویری کاملتر بایستی اثرات و نتایج قرارداد را حداقل در چهار دوره زیر بررسی کرد و تخمین زد:
– دوره عقد قرارداد و انجام مقدمات
– دوره شروع اجرا تا شکست محتمل
– دوره شکست تا خروج احتمالی از قرارداد
– دوره پاکسازی سوختیها و آوار).
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: قرارداد بلندمدت با چین: رویاها و واقعیتها
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران