از"#اعدام_ نکنید" تا انتخابات ۸۸؛ ایران در جهان توییتری

در روزهای اخیر، خبر اعدام دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله، دو زندانیِ سیاسیِ کرد، و تأیید حکم اعدام سعید تمجیدی، محمد رجبی و امیر حسین مرادی، سه جوان شرکت‌کننده در تظاهرات آبان سال گذشته، اعتراض بی‌سابقۀ کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشته، به گونه‌ای که تا کنون نوشته‌های حاویِ "#اعدام_ نکنید" نزدیک به ده میلیون بار توئیت و بازتوئیت شده است. این امر نه تنها واکنش سیاستمداران غربی در مخالفت با این احکام را برانگیخته است بلکه سخنگوی دولت ایران را هم به واکنش واداشت که باید "به خواست طبیعیِ افکار عمومی احترام گذاشت."

در این نوشتار عرفان ثابتی با مرور یکی از جدیدترین آثاری که در حوزۀ کنشگری دیجیتال و عدالت اجتماعی منتشر شده است، به بعضی از جنبه‌های این پدیده پرداخته است."#کنشگریِ هشتگی: شبکه‌های عدالت نژادی و جنسیتی" عنوان کتابی به قلم سارا جِی. جکسون (دانشیار دانشکدۀ ارتباطات دانشگاه پنسیلوانیا)، مویا بِیلی (استادیار دپارتمان فرهنگ‌ها، جوامع و مطالعات جهانی در دانشگاه نورث‌ایسترن) و بروک فوکو ولز (دانشیار دپارتمان مطالعات ارتباطات در دانشگاه نورث‌ایسترن) است که در سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات دانشگاه اِم‌آی‌تی چاپ شده است.

حق نشر عکس JAMEJAMONLINE.IR Image caption قدرت کنشگریِ هشتگی نخستین بار در سال ۱۳۸۸ پدیدار شد، یعنی وقتی که "#انتخابات‌ایران" به ابزار مؤثری برای اعتراض به انتخابات مناقشه‌انگیز ریاست جمهوری در این کشور بدل شد و به جهانیان فرصت داد تا لحظه به لحظه رویدادهای آن جنبش نوپا را دنبال کنند

به نظر این پژوهشگران، قدرت کنشگریِ هشتگی نخستین بار در سال ۱۳۸۸ پدیدار شد، یعنی وقتی که "#انتخابات‌ایران" به ابزار مؤثری برای اعتراض به انتخابات مناقشه‌انگیز ریاست جمهوری در این کشور بدل شد و به جهانیان فرصت داد تا لحظه به لحظه رویدادهای آن جنبش نوپا را دنبال کنند. از آن پس، کنشگران سراسر دنیا از هشتگ‌های موفقی مثل "#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد"، "#بله‌ همۀ‌ زنان" و "#من‌هم" برای اعلان هواداری از جنبش‌های اجتماعی-سیاسی، بسیج مردم و منابع، و اطلاع‌رسانی استفاده کرده‌اند.

هر چند واژۀ "هشتگ" معمولاً توئیتر را در خاطر تداعی می‌کند اما نباید از یاد برد که گاهی کنشگریِ هشتگی از تریبونی غیر از توئیتر آغاز می‌شود و سپس در این شبکه گسترش می‌یابد. برای مثال، تصاویر قتل اسکار گرنت که با تلفن همراه، فیلم‌برداری و در یوتیوب، بارگذاری شد به استفاده از "هشتگ‌ها"یی در اشاره به جنبش مبارزه با قتل غیرقانونیِ سیاه‌پوستان انجامید. در واقع، نخستین نمونه از "#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد" نه در توئیتر بلکه در فیسبوک منتشر شد و سپس به لطف پوشش گستردۀ رسانه‌های خبری در توئیتر تکثیر شد، امری که حاکی از تأثیر متقابل شبکه‌های مجازی و واقعی است.

به نظر نویسندگان کتاب، توئیتر به تریبون مهمی برای گروه‌هایی مثل زنان و اقلیت‌های جنسی و نژادی بدل شده که پیش از ظهور شبکه‌های اجتماعی کمتر کسی صدای آنان را می‌شنید. این گروه‌های به حاشیه رانده‌شده مدت‌ها از دستیابی به رسانه‌های عمومی محروم بودند اما اکنون می‌توانند به کمک ابزارهایی همچون "هشتگ" روایت‌های بدیلی ارائه دهند، در گوشه و کنارِ دنیا هوادارانی جذب کنند و شبکه‌های اعتراضیِ‌ گوناگونی بیافرینند.

هر چند این گروه از صاحب‌نظران هیچ راهبرد ارتباطی‌ای را به تنهایی کافی نمی‌دانند و به محدودیت‌های کنشگری در شبکه‌های مجازی اعتراف می‌کنند اما با آن دسته از پژوهشگران که تغییر "واقعی" را صرفاً در دنیای آفلاین ممکن می‌شمارند، موافق نیستند. به باور آنها، نباید از اهمیت روایت‌ها و شبکه‌های آنلاین در ایجاد و بسط هویت‌ها، روایت‌ها و سیاست‌های بدیلی که در حوزۀ عمومیِ رسمی، تحریف یا نادیده گرفته می‌شوند، غافل شد. در عین حال، آنها می‌پذیرند که تغییر اجتماعیِ واقعی مستلزم کنش هماهنگ در هر دو فضای آنلاین و آفلاین است.

جکسون، بیلی و فوکو ولز به نقش "#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد" در تغییر گفتمان نژادی در آمریکا اشاره می‌کنند. کنشگران این جنبش از سال ۲۰۱۲ به بعد با الهام از"«راه‌پیمایی آزادی‌خواهانۀ میسیسیپی" در دوران جنبش حقوق مدنی، راه‌پیمایی‌های مشابهی در شهرهایی نظیر فرگوسن برگزار کرده‌اند؛ با رئیس جمهورِ وقت (باراک اوباما) دیدار کرده‌اند، به مؤسسه‌های سیاست‌گذاری، اندیشکده‌ها و دانشگاه‌ها مشاوره داده‌اند و نه تنها توجه مردم را به ضرورت اصلاح نظام عدالت کیفری جلب کرده‌اند بلکه این امر را به یکی از مطالبات رأی‌دهندگان آمریکایی تبدیل کرده‌اند. البته اعتراضات سراسریِ اخیر، که در پی قتل جورج فلوید رخ داد، نشان می‌دهد که این جنبش هنوز تا دستیابی به مطالبات خود فرسنگ‌ها فاصله دارد.

جنبش "#من‌هم" نیز تأثیر چشمگیری بر فضای آفلاین داشته است. نویسندگان کتاب به ما یادآوری می‌کنند که بیش از نیمی از مردان قدرتمندی که در نتیجۀ این جنبش از مقام خود برکنار شده‌اند جایشان را به زنان داده‌اند. در واپسین ماه‌های سال ۲۰۱۸ تعداد بی‌سابقه‌ای از زنان به مناصب مهم دست یافتند، زنانی که بسیاری از آنها پیشتر بر مطالبات جنبش‌هایی نظیر "#من‌هم" صحه گذاشته بودند. این جنبش چنان فراگیر شد که شرکت‌های تجاری‌ای مثل ژیلِت که پیشتر در آگهی‌های تبلیغاتیِ خود نوعی مردانگیِ مضر را ترویج کرده بودند به پخش تبلیغاتی همسو با پیام این جنبش روی آوردند.

این محققان از هم‌افزاییِ چنین "هشتگ‌ها"یی غافل نیستند. آنها آفرینش آثاری همچون مجموعۀ تلویزیونیِ "ژِست" (۲۰۱۸) را ثمرۀ تعامل فعالان‌ جنبش‌های عدالت نژادی (#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد) و جنسیتی («#من‌هم» و «#دخترانی‌مثل‌ما») می‌دانند. "ژست"، که به نقش مهم زنان رنگین‌پوستِ ترنس‌جندر در عرصۀ رقص در نیویورکِ دهۀ هشتاد میلادی می‌پردازد، اولین مجموعۀ تلویزیونی یک رسانه‌ مهم آمریکایی است که در ساعات پربیننده پخش می‌شود و اکثر بازیگرانش را زنان رنگین‌پوستِ ترنس‌جندر تشکیل می‌دهند. حتی یک دهۀ قبل نیز تولید و پخش چنین اثری ناممکن به نظر می‌رسید اما امروز به لطف جنبش‌های پیش‌گفته اوضاع چنان تغییر کرده است که این مجموعه تا کنون ۱۹ جایزۀ معتبر به دست آورده است.

Image caption تأیید حکم اعدام سعید تمجیدی، محمد رجبی و امیر حسین مرادی، سه جوان شرکت‌کننده در تظاهرات آبان سال گذشته، اعتراض بی‌سابقۀ کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشته، به گونه‌ای که تا کنون نوشته‌های حاویِ "#اعدام_ نکنید" نزدیک به ده میلیون بار توئیت و بازتوئیت شده است

توئیتر و مبارزات آن لاین و آف لاین

شگفت این که کنشگریِ هشتگی هنوز نتوانسته است که بر خودِ تریبون‌های مجازی هم به میزان چشمگیری تأثیر بگذارد و به تغییرات عمده‌ای در این شبکه‌ها بینجامد. مدیران توئیتر که به نقش این شبکه در جنبش‌های معاصر می‌بالند، در بعضی از موارد جزئی، رویّه‌های کاریِ خود را تغییر داده‌اند تا حمایت خود از این جنبش‌ها را نشان دهند. برای مثال، در سال ۱۳۸۸ مدیران توئیتر عملیات بهبود و ارتقای این شبکه را به تعویق انداختند تا انتشار اخبار مربوط به انتخابات جنجالیِ ریاست جمهوری ایران مختل نشود. علاوه بر این، شکایت‌های گستردۀ فعالان توئیتری از انتشار اخبار جعلی در این شبکه، مدیران توئیتر را به تعطیلیِ حساب‌ اشخاصی نظیر الکس جونز، که به نظریه‌های توطئه دامن می‌زنند، واداشته است.

اما همان طور که جک دورسی، مدیر عامل توئیتر، اعتراف کرده است، این شبکه هنوز قادر به مقابلۀ سریع با آزار و اذیت کنشگران توئیتری نیست. برای مثال، در سال ۲۰۱۸، از هر ده توئیتی که به فعالان زن سیاه‌پوست فرستاده شده بود، یکی توهین‌آمیز یا تهدیدآمیز بود. عجیب‌تر، و غم‌انگیزتر، این که هر چند توئیتر به حمایت از جنبش "#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد" می‌بالد اما در سال ۲۰۱۵ "صفر درصد" از کارکنان توئیتر را زنان سیاه‌پوست تشکیل می‌دادند. دو سال بعد هم تنها ۳ درصد از کارکنان این شبکه سیاه‌پوست بودند و هیچ یک از آنها جزو مدیران ارشد نبودند.

هر چند توئیتر اطلاعات دقیق مربوط به چگونگی و چراییِ "باب شدن" بعضی "هشتگ‌ها"ی خاص را منتشر نمی‌کند و آن را بخشی از داراییِ خصوصیِ خود می‌داند اما نمایندگان این شبکه تأیید کرده‌اند که الگوریتم توئیتر "هشتگ‌ها"یی را ترجیح می‌دهد که بدیع و ابتکاری باشند، توسط کاربرانی متعلق به زیرگروه‌های گوناگون به کار بروند و محبوبیتشان در مدت کوتاهی افزایش یابد. بنابراین، "هشتگ‌ها" یی که معطوف به اتفاقاتی خاص (مثل صدور احکام اخیرِ اعدام در ایران) و شامل کلیدواژه‌هایی نوآورانه باشند و در مدت کوتاهی توسط گروه‌های گوناگونی از فعالان و مردم عادی استفاده شوند احتمالاً خوشایند الگوریتمی خواهند بود که اختصاصاً برای ترویج عدالت اجتماعی و سیاسی طراحی نشده است.

اما نباید از یاد برد که به ازای هر "هشتگ" موفقی نظیر "#اعدام_ نکنید"، هشتگ‌های فراوان دیگری وجود دارد که "باب نمی‌شوند" و در نتیجه توجه پژوهشگران را به خود جلب نمی‌کنند. به عبارت دیگر، نظریه‌های محققان، از جمله نویسندگان این کتاب، عمدتاً مبتنی بر مطالعۀ "هشتگ‌ها"ی موفق است و چیزی دربارۀ "هشتگ‌ها"ی ناموفق نمی‌گوید، امری که شاید ما را از "شکست" یا ناکامیِ "اکثر هشتگ‌ها" غافل ‌کند. چنین غفلتی می‌تواند به این تصور نادرست دامن بزند که ساختار شبکه‌ای مثل توئیتر الزاماً به نفع جنبش‌های مدنی است، در حالی که در عمل چنین نیست.

با این همه، نمی‌توان انکار کرد که اکنون رسانه‌های اصلی بیشتر و سریع‌تر از ده سال قبل به "هشتگ‌ها" می‌پردازند، و تعداد بیشتری از سفیدپوستان و مردان، به ترتیب، به جنبش‌های عدالت نژادی و جنسیتی پیوسته‌اند. بنابراین، می‌توان گفت که کنشگران هشتگی به تدریج توانسته‌اند تا پیامِ خود را ترویج کنند و صدای گروه‌های پیشتر حاشیه‌نشین را به گوش بخش‌های وسیع‌تری از جامعه برسانند. شبکه‌های مجازی دیوارهای بلند قدیمی میان گروه‌های مختلف را از میان برداشته و دسترسیِ رسانه‌ای را افزایش داده‌اند.

افزون بر این، همان طور که در "#جان‌سیاهان‌اهمیت‌دارد"، "#من‌هم" و "#اعدام‌_ نکنید" دیده‌ایم، فعالان این جنبش‌ها با تأکید بر آرمان‌ها و با نام بردن از، به ترتیب، سیاه‌پوستان، زنان و دگراندیشانی که در گذشته و حال قربانیِ خشونت و تبعیض و ستم شده‌اند، "گذشته" و "حال" و "آینده" را به هم پیوسته‌ و روایت‌های بدیل یکپارچه‌ای ارائه کرده‌اند که شمار فزاینده‌ای از مردم نه تنها می‌توانند از آنها آگاه شوند بلکه ممکن است این روایت‌ها را با جان و دل بپذیرند و با فداکاری و همبستگی در پی تغییر واقعیت اجتماعی برآیند.

۵۳ سال قبل پیتر برگر و تامس لاکمن با نگارش کتاب "ساخت اجتماعیِ واقعیت"، که نقطۀ عطفی در حوزۀ جامعه‌شناسیِ شناخت به شمار می‌رود، نشان دادند که بر خلاف تصور رایج، واقعیت اجتماعی نه متصلب بلکه سیال است و هر نسلی می‌تواند هنجارها، مفاهیم، نهادها، نمادها و شعائر جدیدی بیافریند و فرهنگ و واقعیت اجتماعیِ موروثی را دیگرگون کند. اعدام یکی از نهادها، نمادها و مناسک فرهنگی است که از دیرباز به ارث برده‌ایم، فرهنگی مبتنی بر انتقام که با مقتضیات و اصول اخلاقیِ دنیای مدرن ناهمخوان است. شبکه‌های مجازی به ما کمک می‌کنند تا، از جمله به وسیلۀ "هشتگ‌ها"، این فرهنگ را تغییر دهیم و طرحی نو دراندازیم.

Image caption می‌توان گفت که کنشگران هشتگی به تدریج توانسته‌اند تا پیامِ خود را ترویج کنند و صدای گروه‌های پیشتر حاشیه‌نشین را به گوش بخش‌های وسیع‌تری از جامعه برسانند. شبکه‌های مجازی دیوارهای بلند قدیمی میان گروه‌های مختلف را از میان برداشته و دسترسیِ رسانه‌ای را افزایش داده‌اند

بیشتر بخوانید:

  • حکم اعدام سه متهم اعتراضات آبان ماه 'متوقف شد'
  • #اعدام نکنید؛ راهپیمایی میلیونی در خیابان توییتر
  • اختلال در اینترنت ایران در پی جهانی شدن طوفان توییتری #اعدام_نکنید
  • وکیل سه متهم اعتراضات آبان ماه از تایید حکم اعدامشان در دیوان عالی خبر داد
  • #‌به‌طالبان‌باج‌ندهید؛ افغان‌های نگران از مذاکرات صلح به توییتر روی آوردند

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: از"#اعدام_ نکنید" تا انتخابات ۸۸؛ ایران در جهان توییتری