روابط چند هزار سالۀ ایران و عراق

تبلیغ بازرگانی

روز سه شنبه ۲۱ ژوئیه مصطفی کاظمی، نخست وزیر عراق، وارد تهران شد و با مقام‌های ایرانی از جمله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، دیدار و گفت و گو کرد. این سفر، نخستین سفر خارجیِ مصطفی کاظمی در مقام نخست وزیر عراق بود. او در ماه می ۲۰۲۰ به نخست وزیری رسید. نخست وزیر عراق قرار بود اول به ریاض و سپس به تهران سفر کند، اما به سبب بستری شدنِ ملک سلمان سفرش را به عربستان به عقب انداخت. گفته می‌شود یکی از هدف‌های سفر او به تهران و ریاض میانجیگری میان ایران و عربستان است. مصطفی کاظمی را در سفرِ دو روزه‌اش به تهران چند وزیر و مقام بلند پایۀ عراقی از جمله وزیران امور خارجه، نفت، برق، دارایی، دفاع، بهداشت و مشاور امنیت ملی عراق همراهی می‌کردند.

دو کشوری که امروز آن‌ها را به نام ایران وعراق می‌شناسیم روابط چند هزار ساله دارند. سرزمین عراق از ۵۳۹ پیش از میلاد در جنگ میان کورُش هخامنشی و شاه بابل به تصرف ایرانیان درآمد و بیش از ۱۱ قرن پادشاهان ایرانی بر آن سرزمین حکومت کردند.

از سال ۲۲۶ تا ۶۵۱ میلادی عراق تختگاه پادشاهانِ ساسانی بود. ساسانیان به عراق «دل ایرانشهر» می‌گفتند. این موضوع در بسیاری از کتاب‌های تاریخی از جمله در «مسالِک والممالک» ابواسحاق اصطخری آمده است. در بابِ «عین» کتاب «المُعَرَّب من الکلام الاعْجَمی» مربوط به قرن دوازدهم میلادی نیز آمده است : عجم‌ به عراق اِرانشهر می‌گفت که معرَب آن شده عراق. ساسانیان جنوب مرکزیِ عراق را که یکی از ایالت‌های آنان بود «آسورستان» می‌نامیدند و به سوریۀ کنونی که یکی دیگر از ایالت‌هاشان بود، «سورستان» می‌گفتند. آسورستان در عصر باستان همان سرزمین بابِل بود. در زمان ساسانیان مدائن کلانشهری بود ترکیب یافته از هفت شهر به هم پیوسته در دو سوی دجله. دو طرف شهر با پل‌های شناور به هم وصل می‌شدند. این کلانشهر پایتخت اداری و اقامتگاه تابستانیِ شاهان ساسانی بود. بغداد را عباسیان در ۳۵ کیلومتری شمال غربی مدائن بنا کردند. پایتخت سیاسی و اقتصادی ساسانیان شهر تیسفون یکی از هفت شهر مدائن بود که اشکانیان آن را ساخته بودند.

در زمان ساسانیان بر جنوب عراق قبیله‌ای عرب به نام «بنی لخم» فرمان می‌راند. لخمیان که از اوایل قرن سوم تا ۶۰۲ میلادی حکومت کردند، در خدمت ساسانیان بودند و یکی از وظایفشان جلوگیری از هجوم قبایل عرب به قلمرو ساسانی بود. آنان ساسانیان را در جنگ با امپراتوری بیزانس همراهی می‌کردند. پایتخت لخمیان شهر «حیرة» بود که در ۱۸ کیلومتری جنوب شرقی نجف قرار داشت.

در بسیاری از منابع کلاسیکِ عربی از «بغداد» نیز به عنوان واژه‌ای ایرانی یاد کرده‌اند و معنای آن «خداداد» است. بَغ در اوستا به معنیِ خدا و آفریدگار است. می‌گویند عباسیان به سبب علاقه‌ای که به فرهنگ ایرانی داشتند این نام را برای پایتخت خود برگزیدند. البته دربارۀ ریشه‌شناسیِ واژۀ «بغداد» فرضیۀ دیگری نیز پیشنهاد کرده‌اند و آن اینکه «بغداد» ریشۀ آشوری- آرامی دارد و معنای آن «قلعۀ عقاب» است. اهل علم این فرضیه را نپذیرفته‌اند.

انتقال فرهنگ و سنت‌های ایرانی از دورۀ ساسانی به دورۀ اسلامی در همین سرزمینی که امروز به آن عراق می‌گوییم صورت گرفت. پس از ظهور اسلام به ویژه در دورۀ عباسیان، عراق اهمیت پیشین خود را بازیافت و سرآمدانِ هنری، ادبی و علمیِ خلافت که بیشترشان ایرانی بودند در شهرهای بزرگ آن مانند بغداد، بصره و کوفه جایگیر شدند. به قدرت رسیدن عباسیان و برافتادن امویان در ۷۵۰ میلادی به همتِ جنبش سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی به انجام رسید. عباسیان در آغاز کوفه را پایتخت خود قرار دادند، اما سپس در زمان ابوجعفر منصور بغداد را به پایتختی برگزیدند. منصور عباسی در سال ۷۶۲ میلادی فرمان ساختن بغداد را صادر کرد. می‌گویند ۱۰۰ هزار کارگر آن شهر را در چهار سال بنا کردند. بغداد چهار دروازه داشت. در شمال غربی دروازۀ سوریه قرار داشت، در جنوب غربی دروازۀ بصره، در جنوب شرقی دروازۀ کوفه و در شمال شرقی دروازۀ خراسان.

خراسانیان از همان آغازِ کارِ عباسیان تکیه‌گاه و پشتیبانِ آنان بودند. خلفای عباسی خراسانیان را بسیار گرامی می‌داشتند. زیرا خلافتشان را مدیون جنبش سیاه جامگان و رهبر آن، ابومسلم خراسانی، بودند. ابومسلم در ۷۱۹ میلادی در شهر مرو به دنیا آمده بود اما در کوفه بزرگ شده بود. کوفه یکی از کانون‌های مقاومت در برابر اُمویان بود. در ۲۵ ژانویۀ ۷۵۰ میلادی سیاه جامگان پس از سه سال جنگ سرانجام در «نبرد بزرگِ زاب» بنی امیه را شکست دادند، خلافت آنان را برانداختند و رهبری جهان اسلام را به خاندان بنی عباس سپردند. خلفای عباسی دست ایرانیان را در ادارۀ دستگاه خلافت در بغداد بازگذاشتند. یکی از خاندان‌های بانفوذ خراسانی که با به قدرت رسیدن عباسیان در عراق جایگیر شدند برمکیان بودند.  آنان از نجبای بلخ در شمال افغانستان کنونی بودند. برمکیان در آغاز و در اصل بودایی بودند. سپس به دین زرتشتی گرویدند، اما با ظهور اسلام مسلمان شدند و پس از رسیدن عباسیان به خلافت ادارۀ امپراتوری آنان را به عهده گرفتند. خالد برمکی، نیای برمکیان، از هم‌رزمانِ ابومسلم خراسانی بود و در سپاه او به فرماندهی رسید.

دورۀ عباسی را دورۀ طلاییِ اسلام، و عراق و خراسان را دو گهوارۀ تمدن اسلامی می‌دانند. به گفتۀ حسن تقی‌زاده، «پس از تمدن یونانی تا ظهور تمدن جدید اروپایی در چند قرن اخیر، بزرگ‌ترین، عالی‌ترین و پرمایه‌ترین تمدن‌های عالم، تمدن اسلامی میان قرن‌های دوم تا هفتم هجری (هفتم تا سیزدهم میلادی) بود» (اخذ تمدن خارجی، ۱۳۷۹، ص ۴۶).

دورۀ طلایی اسلام با حملۀ مغول و سقوط بغداد در ۱۲۵۸ به پایان رسید. اما پیش از حملۀ مغول در ۹۴۵ میلادی آل بویه که از شمال ایران برخاسته بودند و شیعه مذهب بودند عراق را به تصرف خود درآوردند و قدرت دنیوی خلیفه را از او گرفتند و او فقط رهبر معنوی مسلمانان باقی ماند. با ورود طغرل سلجوقی به بغداد در ۱۰۵۵ میلادی خلافت عباسی فرمانگزار سلجوقیان سنی‌مذهب شد. سلجوقیانِ عراق تا ۱۱۹۴ دوام آوردند. بیشتر کارگزاران آنان نیز ایرانی بودند. در ۱۱۹۴ خوارزمشاهیان بر عراق چیره شدند. آنان مانند سلجوقیان خلافت عباسی را سرپا نگه داشتند تا اینکه مغول‌ها در ۱۲۵۸ به آن پایان دادند. عباسیان برخلاف امویان ازدواج با زنان غیرعرب از جمله ایرانی و رومی و تُرک را تشویق می‌کردند (تاریخ الأدب العربی، عمر فروغ، ص ۳۷).  در زمان آنان آمیزش قومی در عراق فزونی گرفت، چنان که هنوز بسیارند عراقی‌هایی که اصل و نسب ایرانی و رومی و ترک دارند.

درواقع، عباسیان را ایرانیان برانداختند. بخش بزرگی از ارتش هُلاکو را ایرانیان تشکیل می‌دادند. هلاکو را خواجه نصیر‌الدین طوسی، وزیر و مشاور ایرانی او، به فتح بغداد و کشتن المستعصم بالله، آخرین خلیفۀ عباسی، تشویق کرد. عراق تا نیمۀ اول قرن چهاردهم میلادی جزو قلمرو ایلخانان مغول بود. سپس میان قره‌قویونلوها و آق‌قویونلوها دست به دست شد. پس از شکست آق‌قویونلوها به دست شاه اسماعیل صفوی آن سرزمین به تصرف صفویان درآمد و از ۱۵۰۸ تا ۱۵۳۳ در تصرف آنان باقی ماند. سرانجام ترکان عثمانی بر آن سرزمین چیره شدند، آن را به سه ایالت بصره، بغداد و موصل تقسیم کردند و از ۱۵۳۳ تا ۱۹۱۸ بر آن سه ولایت‌ فرمان راندند. پس از شکست عثمانی‌ها در جنگ اول جهانی عراق به قَیمومَتِ بریتانیا درآمد. آن کشور سرانجام در ۱۹۳۲ از قَیمومَتِ بریتانیا بیرون آمد و به استقلال دست یافت.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منبع خبر: آر اف آی

اخبار مرتبط: روابط چند هزار سالۀ ایران و عراق