چرا صدام به کویت حمله کرد؟

چرا صدام به کویت حمله کرد؟
فردا

ماشین جنگی عراق در 11 مرداد 1369 با حرکتی برق‌آسا از ساعت 2 نیمه شب تا ساعت 8 صبح کویت را اشغال کرد. استعداد ارتش عراق در این عملیات بالغ بر 95 هزار نفر شامل یگان‌های پیاده و زرهی بود و در مقابل، ارتش کوچک کویت با 20 هزار نیرو مقاومت قابل توجهی در برابر این حمله از خود نشان نداد.

ارزش اولیه تسلیحات کویت که طی این حمله در اختیار ارتش عراق قرار گرفت، حدود 30 میلیارد دلار بود که در آن میان، 130 فروند هواپیما، 100 فروند هلی‌کوپتر، 70 فروند انواع شناورهای نظامی، 100 سکوی متحرک پرتاب موشک ضدهوایی با بیش از 500 فروند موشک و 100 دستگاه تانک و نفربر تنها بخشی از این تسلیحات بودند.

اعلام الحاق کویت و هفت جزیره این کشور، عراق را از موقعیت ژئواستراتژیکی مناسبی برخوردار کرد و مناطق تحت نفوذ این کشور تا نزدیکی‌های تنگه هرمز گسترش داد. همچنین باتوجه به ذخایر نفتی کویت که 109 میلیارد بشکه تخمین زده می‌شد، به اضافه ذخایر نفتی خود عراق که حدود 75 میلیارد بشکه بود، عراق را به ثروتمندترین کشور منطقه تبدیل کرد.

اما این پیروزی بزرگ صدام عمری نداشت و به شکستی تلخ برایش تبدیل شد. نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در خلیج فارس حضور پیدا کرده و در دفاع از کویت به عراق حمله کردند. این حمله موقعیت صدام را بسیار متزلزل کرد و رژیم بعث عراق در آستانه سقوط قرار گرفت.

متزلزل شدن رژیم بعث عراق موجب خیزش شیعیان جنوب عراق علیه صدام شد و آمریکا که بیم آن را داشت شیعیان در عراق قدرت را به دست بگیرند و حکومتی همچون جمهوری اسلامی ایران در عراق روی کار بیاید، ترجیح دادند صدام همچنان در قدرت باقی بماند. البته یک دهه بعد و در جنگ دوم خلیج فارس صدام را ساقط کردند و آن خواسته‌ای که نظام جمهوری اسلامی ایران در دهه شصت شمسی به دنبال آن بود، حامیان او در جنگ ایران و عراق، در ابتدای دهه هشتاد شمسی محقق کردند.

  مقاومت مردم و نیروهای مسلح ایران در برابر تجاوز ارتش عراق که موجب شد عراق را در دستیابی به اهدافش ناکام بگذارد و رژیم بعث عراق را با بدهی‌های فراوان و ارتش تهدیدزا مواجه کند، صدام را به باتلاق جنگی دیگر کشاند که او را تا آستانه سقوط پیش برد.  

** چرا صدام به کویت حمله کرد؟

در جریان جنگ ایران و عراق، ارتش رژیم بعث عراق روز به روز بزرگتر و مجهزتر شد. صدام برای تجهیز این ارتش، پول‌های زیادی از کشورهای عربی قرض گرفت. با پایان یافتن جنگ ایران و عراق، کشورهای عربی به دنبال وصول پول‌های خود بودند؛ اما صدام دستش خالی بود و برای پرداخت بدهی‌های خود به منبع مالی نیاز داشت. کشور کویت (همسایه جنوبی عراق) با نفت فراوانی که داشت، منبع مالی خوب و در دسترسی برای صدام بود. عراق با به دست آوردن منابع نفتی کویت می‌توانست، هزینه‌های زیاد ارتشش را هم تامین کند.

ضمن اینکه صدام بیم آن را داشت که ارتش بزرگ عراق با فراغت از جنگ با ایران، علیه او کودتا کند. پیش از آن نیز چند طرح کودتا در ارتش کشف و خنثی شده بود. یکی از برنامه‌های ایران نیز برای سقوط صدام، استفاده از ارتشیان عراق و کودتا بود.

محسن رضایی در این رابطه گفته است: «خودِ من و طالبانی نشستیم و بحث کردیم، تا از ارتش عراق یک نیروی کودتا تشکیل دهیم و کودتا شود. این در زمان جنگ محقق نشد. اما بعد از جنگ، که من در آن زمان فرمانده سپاه بودم، آقای طالبانی آمدند و این‌گونه عنوان کردند، که یک تیم به وجود آمده است و یک نفرشان در سلیمانیه نزد ما آمده است و قصد دارند علیه صدام کودتا کنند. من جریان را طی نامه‌ای به مسئولان کشور اطلاع دادم و همان شب نیز نیروها را در مرز مستقر کردیم، تا زمانی که کودتا می‌شود، در صورت نیاز، به کمک جلال طالبانی به بغداد برویم.»

در نتیجه مقاومت مردم و نیروهای مسلح ایران در برابر تجاوز ارتش عراق که موجب شد عراق را در دستیابی به اهدافش ناکام بگذارد و رژیم بعث عراق را با بدهی‌های فراوان و ارتش تهدیدزا مواجه کند، صدام را به باتلاق جنگی دیگر کشاند که او را تا آستانه سقوط پیش برد.

به عقیده بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه، جنگ عراق با ایران علت زیربنایی دومین جنگ خلیج‌فارس بود و مجموعه شرایط، صدام را برای آغاز دومین جنگ در طول یک دهه برانگیخت. در واقع، بن‌بست در پایان یافتن یک‌سره جنگ و ناکامی عراق در تجاوز به ایران و ناتوانی آشکار آن کشور در تحمیل بازگشایی اروندرود – گذرگاه اصلی عراق به خلیج فارس- بر جمهوری اسلامی ایران به صورت یک مانع عمده استراتژیکی و پریشانی سیاسی برای عراقی‌ها درآمد.

  صدام در ششمین و آخرین نامه خود به رئیس‌جمهوری ایران که در 23 مرداد 1369 نوشته شد، رسماً پیشنهاد ایران را مبنی بر لزوم مبنا قراردادن عهدنامه 1975 الجزایر را پذیرفت.    


تصویری از روزنامه کیهان در روز 13 مرداد 69 که پس از تعطیلات روز جمعه و تاسوعا و عاشورای حسینی منتشر شد.

** دستاوردهای حمله صدام برای ایران

حمله صدام به کویت اگرچه آتش جنگ را بار دیگر در منطقه غرب آسیا شعله‌ور کرد، اما دستاوردهایی هم برای ایران داشت. البته ایران بلافاصله، اشغال کویت را محکوم و بعدها ضمن اعلام حمایت از قطع‌نامه سازمان ملل، در خصوص اشغال کویت مخالفت خود را با هرگونه تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه اعلام کرد.

صدام که چند روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران، قرارداد 1975 الجزایر را پاره کرد و آن را بی‌اعتبار خواند، پیش از حمله به کویت اعلام کرد که به معاهده الجزایر بازخواهد گشت.

محمد درودیان پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق می‌نویسد: «اگر این فرض را بپذیریم که جنگ دوم ریشه در جنگ اول و تبعات ناشی از آن دارد، می‌توانیم این مسئله را به آن اضافه کنیم که نتیجه جنگ دوم، منجر به موافقت مجدد عراق با قرارداد الجزایر 1975 و عقب‌نشینی این کشور از مناطق اشغال شده ایران و آزادی اسرا و در نتیجه موجب گشایش در بن‌بست ناشی از جنگ اول شد که پیروزی سیاسی ایران را در پی داشت.»

صدام تنها یک روز پس از اشغال کویت، پنجمین نامه خود را در 12 مرداد 1369 خطاب به هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور ایران ارسال کرد. محتوای این نامه اساساً در نظر گرفتن مواضع جدید و احتمالی ایران بود.

هاشمی در پاسخ به نامه پنجم رئیس جمهوری عراق طی نامه‌ای که در 17 مرداد 1369 نوشته‌ شد، ضمن تاکید بر حرکت صادقانه ایران برای تامین حقوق مشروع و تغییرناپذیر ملت ایران، نوشت: «پیشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده 1975 برای مذاکرات صلح می‌باشد.»

صدام در ششمین و آخرین نامه خود به رئیس‌جمهوری ایران که در 23 مرداد 1369 نوشته شد، رسماً پیشنهاد ایران را مبنی بر لزوم مبنا قراردادن عهدنامه 1975 الجزایر را پذیرفت.

  پیش‌بینی صدام این بود که در تجاوز به کویت نیز همچون تجاوز به ایران مورد حمایت آمریکا و غرب قرار می‌گیرد، اما اینگونه نشد و کشورهای غربی و عربی از کویت حمایت و در برابر تجاوزگری صدام ایستادگی کردند.    

** محکوم شدن صدام چه سودی برای ایران داشت؟

پیش‌بینی صدام این بود که در تجاوز به کویت نیز همچون تجاوز به ایران مورد حمایت آمریکا و غرب قرار می‌گیرد، اما اینگونه نشد و کشورهای غربی و عربی از کویت حمایت و در برابر تجاوزگری صدام ایستادگی کردند.

بسیاری معتقدند که تهاجم عراق به کویت در اثر تصمیم مستقل سیاسی و بدون دخالت و صحنه‌پردازی قدرت‌های خارجی و تنها در چارچوب اهداف استراتژیک حکومت عراق و برمبنای الزامات این حکومت و تصور صدام از صحنه بین‌المللی و منطقه و با زمینه‌سازی این کشور انجام شد.

در واقع آن‌هایی که تا چند سال پیش از آن، در جریان تجاوز عراق به ایران از صدام حمایت کردند، در شرایطی قرار گرفتند که صدام را محکوم و او را تجاوزگر دانستند. این اعتراف به نوعی یک پیروزی برای ایران بود؛ چرا که هم صدام محکوم و بالاخره به عنوان تجاوزگر معرفی شد و هم اینکه آشکار شد کشورهای عربی و غربی دارای استانداردهای دوگانه هستند.

  در جریان جنگ عراق با کویت، چون آمریکا و دیگر اعضای دائمی شورای امنیت طرفدار کویت بودند، تنها 7 ساعت پس از آغاز جنگ عراق علیه کویت، شورای امنیت دولت عراق را به عنوان متجاوز معرفی کرد و این تجاوز را نقض صلح و امنیت بین‌المللی اعلام کرد.    


اشغال نظامی کویت توسط عراق برخلاف تجاوز صدام به ایران بازتاب وسیع و گسترده‌ای در رسانه‌های جهان پیدا کرد

** تفاوت عمل سازمان‌های جهانی

در جریان جنگ عراق با کویت، چون آمریکا و دیگر اعضای دائمی شورای امنیت طرفدار کویت بودند، تنها 7 ساعت پس از آغاز جنگ عراق علیه کویت، شورای امنیت دولت عراق را به عنوان متجاوز معرفی کرد و این تجاوز را نقض صلح و امنیت بین‌المللی اعلام کرد.

شورای امنیت براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل بلافاصله عراق را تحریم کرد و همه کشورها را موظف کرد که به هیچ هواپیمایی برای حمل غذا یا کالا از حریم هوایی‌شان اجازه پرواز ندهند. همچنین کشتی‌های عراقی را که به بندرهاشان وارد می‌شوند، توقیف کنند.

اعضای شورای امنیت مستقیماً قطعنامه مورد نظر خود را براساس دریافت غرامت از دولت عراق نوشتند، در حالی که در قطعنامه 598 چنین اتفاقی نیافتد.

در مدت هفت ماهی که ارتش عراق، کویت را اشغال کرد، شورای امنیت سازمان ملل متحد مجموعاً حدود 40 قطعنامه صادر کرد و از همان نخستین قطعنامه به شماره 660، فصل هفت منشور ملل متحد را مورد توجه قرار داد. تمامی قطعنامه‌های بعدی هم در چهارچوب فصل هفت صادر شد. این قطعنامه‌ها موضوع غرامت، خسارت و هرآنچه را که عراق در کویت مصادره کرده بود، مورد بحث قرار داد. در حالی که هیچ صحبتی از غارت دارایی‌های ایران از مناطق تحت اشغال عراق به میان نیامد. وقتی عراق شهرهای ایران را گرفت، انبارهای گمرک خرمشهر و آبادان پر از کالاهای مردم و دولت بود. در اروندرود کاروان کشتی‌های حامل کالاهای فراوان پهلو گرفته بودند که ارتش عراق همگی آن‌ها را غارت کرد، ولی در قطعنامه‌هایی که شورای امنیت در طول جنگ صادر کرد، هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشد.

در نتیجه حمله عراق به کویت اگرچه اتفاقی ناخوشایند و آتش‌افروزی جدیدی در منطقه بود و جمهوری اسلامی ایران نیز به سرعت آن حمله برق‌آسای رژیم بعث عراق را محکوم کرد، اما دستاوردهای سیاسی و ژئوپلیتیکی برای ایران داشت. این دستاوردها نیز برخلاف تصور برخی از افراد، بادآورده نبود، بلکه پیامدها و آثار تاخیری مقاومت مردم و نیروهای مسلح ایران در مقابله با ارتش متجاوز صدام بود.

نخستین دستاورد بازگشت صدام به معاهده 1975 و پذیرش دیگر خواسته‌های ایران بود. پذیرش معاهده 1975 توسط صدام پس از تحمیل هشت سال جنگ یعنی پذیرفتن شکست و ناکامی در جنگ علیه ایران است؛ چرا که صدام با ادعا در خصوص مسائل مرزی و اروندرود که از مفاد قرارداد الجزایر بود، جنگ را آغاز کرد.

دومین دستاورد حمله عراق به کویت، مشخص شدن و آشکار شدن استانداردهای دوگانه کشورهای غربی و عربی و سازمان‌های جهانی به خصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.

---

منابع:

کتاب سیری در جنگ ایران و عراق - محمد درودیان

کتاب روند جنگ ایران و عراق - حسین علایی

کتاب اسرار مکتوم - محمدحسن محققی

آرشیو روزنامه‌های کیهان و اطلاعات

منبع خبر: فردا

اخبار مرتبط: چرا صدام به کویت حمله کرد؟