مصدق و تمامیت‌خواهی

مصدق و تمامیت‌خواهی
خبرگزاری دانشجو

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علی عبدالهی؛ یکی از عوامل پشتیبانی مردم مسلمان ایران از این نهضت، پشتیبانی مرجعیت و آیت الله کاشانی از این قیام بود. اما از جایی به بعد، مصدق به دنبال حذف عناصر اثربخش مردمی خود مانند آیت الله کاشانی برآمد و جمع زیادی از مردم حامی خود را از دست داد.

 

در نامهٔ آیت الله کاشانی به مصدق می‌خوانیم:
«حرف این‌جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید. خانه‌ام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را كه ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نه مجلسی و نه تكیه‌گاهی برای این ملت گذاشته‌اید.»


این نامه و جواب مغرورانهٔ مصدق به آیت الله کاشانی به شکل «اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم ، والسلام»، نشانگر این واقعیت است که دکتر مصدق بعد از به قدرت رسیدن، پایگاه مردمی خود را نابود کرد و تمام گروه های حامیش را از ترس متزلزل شدن پایه‌های قدرتش به گوشه‌ای راند. خودرأیی‌های مصدق و نادیده گرفتن نظرات دل‌سوزان نهضت، پایه‌های قدرت مصدق را سست کرد.

 

در بخش دیگری از نامهٔ آیت الله کاشانی می‌خوانیم: «زاهدی را كه من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل كنترل نگاه داشته بودم با لطایف‌الحیل خارج كردید و حالا همانطور كه واضح بوده درصدد به اصطلاح كودتا است. اگر نقشهٔ شما نیست كه مانند سی‌ام تیر عقب‌نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیح نیست كه همان‌طور كه در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت از انگلیسی‌ها كمك كرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی می‌خواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با دیپلماسی نمی‌خواهید كنار بروید، این نامهٔ من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد بود، كه من شما را با وجود همه بدی های خصوصی‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیله زاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم، كه فردا جای هیچ‌گونه عذر موجهی نباشد.»

 

بعدها در صحبت‌های محمدرضا پهلوی با شوارتسکف میخوانیم: «اگر مصدق رفراندوم خود را به اجرا بگذارد و مجلس را منحل کند، آنگاه من طبق قانون اساسی برای برکناری مصدق و آوردن نخست وزیر مورد نظر خود اختیارات کامل خواهم داشت.» تمام این صحبت‌ها نشان از بی‌توجهی مصدق به دل‌سوزان نهضت و خودرأیی او بوده که در نهایت هم عمل کردن خلاف این نصایح باعث سرنگونی او شد.

 

برداشت دیگری که از این نوع برخوردها می‌توان کرد، این است که ترس مصدق از قدرت گرفتن آیت الله کاشانی و دل‌سوزان نهضت، او را به سمت حمایت از حزب توده و خانه‌نشین کردن آیت الله کاشانی سوق داد.

 

رفتارهای آن روزهای مصدق، مصداق عینی امروزی در جمهوری اسلامی یافته است. جناح‌های مطرح سیاسی امروز کشور همگی به نوعی به دنبال حذف سایر گروه‌ها به هر قیمتی از صحنهٔ سیاست کشورند؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن اقبال عمومی مردم باشد. مصداق اصلی از دست دادن اقبال عمومی به این جناح‌ها را می‌توان در انتخابات مجلس ۹۸ و مشارکت پایین مردم در آن یافت.

 

گروه‌های سیاسی امروز کشور مانند مصدق به انتقادات و توصیه‌های دل‌سوزان به مثابهٔ تلاشی برای گرفتن انحصار قدرت از دست خودشان نگاه می‌کنند و کوچک‌ترین نقد را با تندترین حملات جواب می‌دهند که این خود باعث به حاشیه رفتن دل‌سوزان این نظام و روی‌گردانی مردم از کارگزاران فعلی نظام می‌شود.

 

علی عبداللهی - عضو تیم سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: مصدق و تمامیت‌خواهی