«یک دور دیگر»؛ در ستایش مستی

جشنواره کن امسال برگزار نشد اما فیلم‌هایی را به عنوان منتخب خود معرفی کرد که حالا در گوشه و کنار، در جشنواره‌های دیگر، در حال نمایش هستند؛ از جمله فیلم «یک دور دیگر» (Another Round با نام اصلی «مست») ساخته توماس وینتربرگ که به تازگی در جشنواره لندن به نمایش درآمد، یک فیلم دیدنی طراز اول و از بهترین‌های امسال؛ شاید تا اینجای کار- در سالی بسیار کم رمق- بدون رقیب.

«یک دور دیگر» بازگشتی است به حال و هوای «شکار»، فیلمی که وینتربرگ در سال ۲۰۱۲ ساخت و در آن قضاوت اخلاقی آدم‌ها را به زیر سوال برد و مفهوم دوستی و خانواده را به چالش کشید؛ با فضاسازی حیرت‌انگیز ما را درگیر قصه‌ای غریب و تکان‌دهنده کرد که از سویی تلخی زندگی را یادآور می‌شد- و این که چطور به قول هیچکاک بلا از بعیدترین جهت می‌تواند نازل شود- و از سوی دیگر کنش‌های اجتماعی را به زیر سوال کشید؛ با پایانی باز که تلخی آن را مضاعف می‌کرد.

«يک دور دیگر» هم همین مایه را پی می‌گیرد و تمام اخلاقیات و قضاوت‌های اخلاقی را به زیر سوال می‌کشد. فیلم نقطه قوتش را از جایی می‌گیرد که خلاف تمام جریان رایج قضاوت اخلاقی جامعه حرکت می‌کند و در اثری جسورانه تمام قواعد از پیش تعیین شده را به سخره می‌کشد.

نوشخواری و دائم الخمر بودن در نگاه جامعه پدیده مذمومی است که اساساً کسی درباره مذموم بودن آن شک نمی‌کند، اما وینتربرگ در فیلمی غریب از زاویه دیگری به این موضوع نگاه می‌کند و جهان شخصیت‌هایش را در قبال آن به شکل متفاوتی در برابر ما قرار می‌دهد.

چهار معلم تصمیم می‌گیرند در ساعات کاری مشروب بنوشند و سعی دارند در تمام طول ساعت کاری، درصد الکل بدنشان از یک حد پائین‌تر نیاید. آنها برای این حرکت خود تئوری‌ای هم می‌نویسند و می‌خواهند به آن به عنوان یک تجربه شوخ طبعانه علمی نگاه کنند، در حالی که هر چهار نفر در لایه‌ای زیرین در حال گریز از وضعیت نابسامان خود هستند که فیلم به تلخی به ما می‌گوید گزیر و گریزی از آن ندارند.

مارتین، شخصیت اصلی فیلم- با بازی کماکان عالی مدز میکلسن- از آغاز فیلم در یک بحران عمیق گرفتار آمده که از محل کار تا خانه‌اش- در رفتار با همسر و فرزندانش- نمود عینی دارد. این وضعیت شکننده در دیدار او با سه دوستش در یک رستوران برای جشن تولد یکی از آنها به اشک‌هایی ختم می‌شود که سرریز می‌شوند، اما او که در ابتدا نمی‌خواست بنوشد، به همراه دوستانش الکل زیادی مصرف می‌کند و این آغاز دنیای دیوانه‌واری است که این شخصیت‌ها در آن غرق می‌شوند و به ترکیب غریبی از لذت و غم می‌رسند.

رفته رفته درمی‌یابیم که تنهایی و مشکلات این چهار شخصیت چطور آنها را به هم پیوند می‌زند و چطور شخصیت‌هایی را رقم می‌زند که می‌تواند نمادی از میانسالی در کشورهای غربی باشد؛ با همه مشکلات و بحران‌هایش که به زیبایی در صحنه‌های مختلف فیلم جریان دارد و برشی از زندگی آنها با ما قسمت می‌شود.

در عین حال فیلم بسیار مفرح است و تصمیم شاید در نگاه اول احمقانه و خطرناک آنها، موقعیت ابزوردی را خلق می‌کند که فیلمساز آن را به موقعیت امروز تمام بشر پیوند می‌زند و در واقع با زبانی استعاری، شکنندگی و پوچی بشر معاصر را به تصویر می‌کشد.

در عین حال فیلم عاری از هر نوع قضاوت اخلاقی است؛ برعکس، روایتگر لحظه‌ای است که اخلاقیات معانی معمول خود را از دست داده‌اند و دیگر کارکرد سابق خود را ندارند. به طرز غریبی فیلم از کلیشه‌های معمول می‌گریزد و حتی در صحنه‌هایی کوچک هم روایتگر شخصیت‌هایی نیست که احیاناً بخواهند چهار شخصیت اصلی را نصیحت کنند.

برعکس همه چیز چنان به یکدیگر پیوند می‌خورد و معنای معمول خود را از دست می‌دهد که تماشاگر هم قادر به قضاوت اخلاقی نیست. در صحنه‌ای کلیدی مارتین مست از شاگردانش می‌خواهد که بین سه شخصیتی که ویژگی‌های آنها را توصیف می‌کند به یکی رای دهند: دو تای اول میخواره و زن باره هستند و تقریباً همه دیگر ویژگی‌هایشان هم منفی است و نفر سوم ظاهراً پاک به نظر می‌رسد و مشکلات دو نفر دیگر را ندارد. شاگردان طبیعتاً همه با هم به نفر سوم رای می‌دهند اما مارتین سرخوشانه به شاگردانش می‌گوید که دو نفر اول روزولت و چرچیل بودند و نفر سوم آدولف هیتلر!

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: «یک دور دیگر»؛ در ستایش مستی