پتانسیل گریز!

چکیده :در میانه حیرت و فشار اروپاییها، صدراعظم آلمان که اتفاقا سختگیرتر از همه بود ابتکاری را به میان آورد تا عضوی از جامعه اروپا بکلی ساقط نشود. وامهای دولتی جامعه اروپا فشار بدهیهای یونان را کاهش داد و به خیر گذشت. اما این پتانسیل گریز از فروپاشی اقتصاد یونان از توانایی خودش‌نبود. حاصل حمایت اروپا دربرابرتسلیمش به شروطی...


یونانی‌ها از بسیاری جهات به ایرانی‌ها شبیه هستند. برخی عقیده دارند این شباهتها بین ملتهای صاحب تاریخ طولانی و امپراطوری‌های باستانی پدید می‌آید، ولی اجازه بدهید یک شباهت امروزی را به میان آوریم : داشتن دولتهای ولخرج و سیاستمداران بی‌فکر !

درسال ۲۰۱۳ یونان به یک بحران اقتصادی کمرشکن دچار آمد: کسری درتراز مالی حاصل از پول‌پاشی دولت. بحران وقتی عیان شد که جامعه اروپا فهمید میزان یورویی که یونان به جریان انداخته خیلی بیش از سهم آن در اقتصاد اروپاست، تا توانسته از بانکهای اروپا پول قرض کرده ، و دولت های یونان یکی پس از دیگری بدون آنکه یکدیگر را لو بدهند مشغول خرید حمایت مردم یونان با پول کشورهای دیگر بوده اند. دولتها کلاهبرداری کرده بودند.

وقتی گند کار بالا آمد حتی راه‌حلهایی چون خارج کردن یونان از سیستم پولی اروپا هم مطرح شد. تا اروپایی‌ها یقه‌اش را گرفتند اقتصادش به آستانه فروپاشی رسید. تورم بالا زد، پول کم شد، بانکها اجازه برداشت پول از حساب به مردم نمیدادند، دولت نمیتوانست حقوق کارمندان و بازنشسته‌ها راپرداخت کند و چون دیگر پول‌پاشی نمیکرد ثباتش دستخوش بحران و سقوط بود . اکثر آن سیاستمدارانی که این وضع را پدید آورده بودند خود را کنار کشیدند.

در میانه حیرت و فشار اروپاییها، صدراعظم آلمان که اتفاقا سختگیرتر از همه بود ابتکاری را به میان آورد تا عضوی از جامعه اروپا بکلی ساقط نشود. وامهای دولتی جامعه اروپا فشار بدهیهای یونان را کاهش داد و به خیر گذشت. اما این پتانسیل گریز از فروپاشی اقتصاد یونان از توانایی خودش‌نبود. حاصل حمایت اروپا دربرابرتسلیمش به شروطی بود. جالب است راهکارهای خروج از رکود یونان براساس توافق با اتحادیه اروپا را ببینید:

ـ اصلاح نظام بازنشستگی، حذف معافیت‌ها و پایان دادن به بازنشستگی پیش از موعد

ـ مقررات‌زدایی بازار کار و کالا با هدف افزایش رقابت، رقابت‌پذیری و سرمایه‌گذاری در اقتصاد

ـ مقابله با فرار مالیاتی، تخلف و بهبود اجرای مالیات

ـ مبارزه با فساد از طریق بهبود کارایی بخش دولتی و قوه‌قضاییه

ـ اجرای یک برنامه قوی خصوصی‌سازی ازجمله ایجاد صندوقی برای دارایی‌های یونان که فروخته خواهند شد یا برای کسب بازگشت‌های مالی استفاده می‌شوند.

ـ بهبود ثبات مالی از طریق بخش بانکداری

فعلا نمیخواهیم بگوییم اینها همان راه‌حلهایی است که عقلا و دغدغه‌داران سرنوشت کشور برای اقتصاد از هم پاشیده ایران هم ارائه میدهند. فعلا این را داشته باشید که یونان حمایتی مالی داشت که توانست از بحران فراگیر خود بگریزد. ما اسم آن را “پتانسیل گریز از فروپاشی” میگذاریم. امری که متاسفانه نه اقتصاددانان و نه کلیت عریض و طویل حکومت ایران بدان توجه ندارند و به براورد میزان کاهش آن نمیپردازند. این مشکلی اساسی و نادیده است.

باهر معیاری بسنجیم اقتصاد و جامعه ایران در آستانه فروپاشی است. حکومت به جای جستجوی راه حل این‌را تکذیب و گوینده اش را محکوم میکند چون در آچمزی گیر افتاده که توان عمل درست را فلج کرده است. مثل جانوری که به چاه افتاده و آن را امنگاه خود میپندارد زمان را از دست میدهد. آیا پتانسیل گریز از این دامگه ، پتانسیل بازگشت به روی زمین را داریم؟ بعید است با اوضاع فعلی کسی پاسخ مثبت بدهد. خلاصه کنیم، پارامترها و متغیرهای موثر بر پتانسیل گریز از فروپاشی به قرار زیر است:

ثبات و نرخ رشد اقتصاد

میزان مقبولیت حکومت

استحکام پیوستگی اجتماعی

شدت تهدیدات‌خارجی

نمیخواهیم مطلب طولانی شود و به اختصار به متغیرهای چهارگانه میپردازیم.

۱ – ثبات و نرخ رشد اقتصادی عمده ترین عامل استحکام سیاسی و ثبات قدرت مرکزی است. وجود نرخ رشد مناسب در اقتصاد آینده‌ساز و امید‌زا است .ثبات اقتصاد، حتی اگر اقتصادی فقیر و ضعیف باشد، احتمال تنش‌‌های اجتماعی و سیاسی را میکاهد و به ثبات سیاسی میانجامد. آشکار است ایران در هردو زمینه قافیه را باخته است. اقتصادش روبه کوچک‌شدن میرود، و حکومت قدرت ذهنی و اراده سیاسی حفظ همین موقعیت ضعیف را روی ریل ثبات ندارد.

میزان مقبولیت حکومت نزد جامعه عامل تعیین کننده حفظ‌تعادل و ثبات‌سیاسی است. حتی بدون مشروعیت، دولتها چنانکه بتوانندسیستمهای تصمیم ساز و اداری را در حالت کارا نگهدارند توانایی کشور را برای گریز از فروپاشی افزایش میدهند. بر اساس سوابق نتایج انتخابات، از نیمه دهه ۷۰ حکومت ایران با بحران فقدان مقبولیت روبروست. تداوم کوبیدن مدام حکومت بر طبل مشروعیت‌ دینی، به منظور جبران فقدان مقبولیت است. پایگاه سیاسی – اجتماعی فعلی حکومت پتانسیل گریز از فروپاشی را برای آن فراهم نمیکند.

استحکام پیوستگی اجتماعی هم در ایران به شدت کاهش یافته‌است. علیرغم ریشه‌های قوی همبستگی ملی و میل به همیاری ، عملکرد حکومت مهمترین اسباب حفظ یکپارچگی و وحدت اجتماعی را خرد کرده است:

تقسیم مردم با معیارهای موذیانه تفرقه‌‌اندازی‌با هدف تداوم حکومت، جدایی اجتماعی را اشاعه داده است. کارکرد عملی عیارهای دوگانه مثل مومن و بی‌دین، خودی و غیرخودی، باحجاب و بی‌حجاب ایجاد افتراق و بیگانگی اجتماعی و تبدیل جامعه به دو گروه متخاصم بوده است. تخاصمی که مسئول بخش عمده آن دستگاه تبلیغاتی حکومت است. نتایج مترتب بر این موقعیت ، عدم امنیت روانی عمومی، افزایش بی‌اعتمادی به نظام اجتماعی، خوف از نتایج ناکارایی دولت مستقر، وبی اطمینانی به آینده است که از یک‌سو آدمها را به این نتیجه میرساند که هرکس در مقام عضوی اتمیزه از جامعه باید فقط به فکر بیرون کشیدن گلیم خودش از آب باشد و از سوی دیگر در سطح کلان نیروهای گریز از مرکز را افزایش میدهد. هنگامی که خصائل همبستگی‌زا در افراد زایل میشود، میل به پیدا کردن مفر برای گریز از این موقعیت نا استوار، همان افزایش پتانسیل فروپاشی اجتماعی است. بنابراین برای افزایش پایداری کشور در مقابل امواج فروپاشنده آن، باید پیوستگیهای اجتماعی را تقویت کرد. اما حکومت ایران بیشترین خوف را از همبستگی‌اجتماعی دارد و در مسیر نابودی آن میکوشد. نتیجه آنکه خودش پتانسیل گریز از فروپاشی را نابود میکند.

شدت تهدیدات خارجی چهارمین متغیر در تعیین اندازه پتانسیل گریز از فروپاشی است. تهدید خارجی کارکردی دوگانه دارد : میتواند به افزایش یا کاهش پتانسیل پیش گفته بینجامد. تهدیدخارجی علیه یک ملت و سرزمینش معمولا جامعه را برای حفظ کیان کشور قدرت میبخشد و متحد میسازد. نمونه آن موقعیت ذهنی جامعه در دوسال اول حمله عراق به ایران در سال ۵۹ است. اما وقتی ماهیت تهدید خارجی علیه حکومتها و حاصل رقابتها و نیات حکومت و دارای ماهیت ضدملی است ، به بسیج جامعه منجر نمیشود . نمونه برجسته آن هم سالهای پایانی همان جنگ است که دیگر بر سر حفظ خاک و کیان میهن نبود، برای رسیدن به قدس از راه عراق و در واقع کندن ریشه صدام از عراق بود. اکنون نیز جامعه به اهداف خارجی حکومت هیچگونه دلبستگی ندارد و تهدیدهای خارجی را متوجه حکومت میداند نه خودش. این وضعیتی خطرناک است که اول حکومت و سپس کشور را نابود میکند. واضح است حکومت برای افزایش پتانسیل گریز از فروپاشی باید تهدیدهای خارجی را کنترل و اداره کند و تا آن وقت ، کشور در مسیر تضعیف و فروپاشی است.

۷چه باید کرد؟

فارغ از اینکه براورد مخالفان خارجی یا ناقدان و ناصحان داخلی حکومت از وضعیت پتانسیل گریز از فروپاشی چه باشد، ارگانهای دلمشغول و مسئول امنیت ملی کشور باید با گزارش‌گیری واقعبینانه از موقعیت هرچهار متغیر یاد شده ، پتانسیل باقی‌مانده کشور برای گریز از فروپاشی رااندازه بگیرند و به اطلاع مدیران کلان برسانند. با توجه به بی اعتنایی هسته حکومت به سخن ناصحان، تنها احتمال ممکن برای گریز از فروپاشی همین است: کسانی از درون حکومت این سنجشها را انجام دهند و حکومت را هشیار سازند.

منبع: جامعه نو

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: پتانسیل گریز!