بدرود، مرد ادب و اخلاق وزنه‌برداری

بدرود، مرد ادب و اخلاق وزنه‌برداری
خبر آنلاین

به همین سادگی. به همین تلخی. بله! عمو سعید در حالی که هنوز چند سالی با شصت فاصله داشت، دچار سکته قلبی شد و شبانه از بین ما پَر کشید. با خودم می‌پرسم مگر انسان‌های خوش قلب هم دچار سکته قلبی می‌شوند؟

آنها که با عمو سعید حتی در چند برخورد کوتاه زندگی کرده‌اند، او را به مرد اَدب و اخلاق می‌شناسند. نه اینکه چون نیست بگوییم. خودتان سری به پیجش بزنید. تمام پست‌هایش با «سلام به عزیزان» شروع می‌شود. عمو سعید یک پهلوان بود که قلبا دوست نداشت کدورتی باشد در میان. یکی دوبار به خود من گفته بود؛ «بگذار کارشان را بکنند.» دوست نداشت با انتقاد، دلی رنجیده شود و من می‌فهمیدم از روی قلب پاکش است که برایم پیغام می‌گذارد.

سال شصت و دو که قرار شد اولین دوره مسابقات جوانان آسیا در ناگویای ژاپن برگزار شود، مربیان مهدی عطار اشرفی و هوشنگ کارگرنژاد  نام سعید را هم در لیست نهایی قرار دادند. تیم رفت ژاپن و کاپ قهرمانی را با خودش آورد. هشت نفر مدال گرفتند.   شد یک گونی مدال. نه طلا، یازده نقره و سه برنز. آن برنزها سهم سعید بود، هرچند به قول هم تیمی‌ها، خودش طلا بود «مازنی پیسر».

یکسال بعد از همان تیم جوانان چهار نفر را نصرالله دهنوی گذاشت تو لیست بزرگسالان برای مسابقات قهرمانی آسیا در تبریز. بیژن رضایی، علی مرادی، آذرمجیدی و سعید حمزه نتاج. عمو سعید یک وزن کشید بالا و این بار در دسته نود، بعد از بیژن، نایب قهرمان بزرگسالان آسیا شد تا سه نقره آسیایی بزرگسالان هم برود تَنگِ آن سه برنز جوانان. و این باز هم قهرمان شد.

عمو سعید بعدها یک نقره آسیایی دیگر هم گرفت در یکضرب مسابقات شی لانگ چین (۱۹۸۸)، اما او هم مثل خیلی های دیگر، تمام دوران قهرمانی‌اش، مماس شد با روزهای جنگ و سوخت.

سعید حمزه نتایج آخرین مدالش را که گرفت، جنگ هم تمام شد تا از همان زمان بشود یک مربی سازنده. او تا همین چند روز پیش که گفت «سرم کمی درد می‌کند»، داشت شاگرد تربیت می‌کرد در سالن وزنه‌برداری و بعد به یکباره….

‌ روزی از عمو سعید پرسیدم فلسفه وزنه‌برداری از نگاه شما چیست. جوابش کوتاه بود و جالب: وزنه برداری همانطور که از اسمش پیداست، یک ورزش وزین و در عین حال ظریف است.

روحش شاد و یادش گرامی

251 251

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: بدرود، مرد ادب و اخلاق وزنه‌برداری