رمان‌های فراموش ناشده؛ 'شب یک، شب دو'

رمان‌های فراموش ناشده؛ 'شب یک، شب دو'
بی بی سی فارسی
رمان‌های فراموش ناشده؛ 'شب یک، شب دو'
  • رضا نوری
  • روزنامه‌نگار
۵ ساعت پیشتوضیح تصویر،

رمان "شب یک، شب دو" نوشته بهمن فرسی، نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، بازیگر، کارگردان و نقاش ایرانی است که سرخوردگی‌های اجتماعی و عاطفی روشنفکری را به تصویر می‌کشد که نسبت به وضعیت پیرامون خود ناراضی است و راهی را برای برون‌رفت نمی‌یابد

بی‌بی‌سی فارسی در مجموعه‌ای به معرفی رمان‌هایی می‌پردازد که فقط یکبار در داخل ایران منتشر شدند اما بر فضای ادبیات داستانی ایران تاثیرگذار بودند و گاهی با جنجال های حاشیه ای هم همراه بودند.

"در اتاق خواب من. اتاقی به شکل یک مثلث، با وتری منحنی. دیوار منحنی اتاق سراسر یک پنجره است. و حالا پرده باز است. و اتاق پر از آفتاب. و تخت پر از آفتاب. و من و تو برهنه در بستر. باز هم صورت تو فاصله شانه و گردن مرا پر کرده است. و اشگت سینه مرا آبیاری می‌کند."

این بخشی از رمان "شب یک، شب دو" نوشته بهمن فرسی، نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، بازیگر، کارگردان و نقاش ایرانی است که سرخوردگی‌های اجتماعی و عاطفی روشنفکری را به تصویر می‌کشد که نسبت به وضعیت پیرامون خود ناراضی است و راهی را برای برون‌رفت نمی‌یابد.

این رمان سال ۱۳۵۳ همراه با تصویری از یک زن روی جلدش، در "سازمان چاپ و پخش پنجاه و یک" در تهران پس از مدتی معطلی به علت معضل همیشگی سانسور، برای اولین و آخرین بار منتشر شد.

با وجود ممنوعیت انتشار "شب یک، شب دو" در این نزدیک به نیم قرنی که از تنها چاپ قانونی‌اش می‌گذرد، نسخه‌های افست و پی‌دی‌اف آن چه در بازار کتاب‌های ممنوع و چه روی اینترنت موجود بوده است.

سانسور نتوانست این رمان را به کلی به محاق ببرد و "شب یک، شب دو" در کنار دیگر رمان‌های مطرح ادبیات معاصر فارسی خوانده شده و مورد اقبال منتقدان نیز قرار گرفته است.

منبع تصویر، Irna

توضیح تصویر،

حسن میرعابدینی در کتاب "صدسال داستان‌نویسی ایران" با تاکید بر این که نوشتن برای بهمن فرسی، وسیله‌ای برای بیان "حرف‌های شخصی" است، درباره آثار این نویسنده نوشته است: "داستان‌های فرسی جلوه‌هایی از یأس دیرپای دوران را به نمایش می‌گذارند. قهرمانان این داستان‌ها، عصبی، هتاک و در خود فروریخته‌اند..."

بهمن فرسی و ادبیات فرمالیستی

بهمن فرسی سال ۱۳۱۲ در تبریز متولد شده و بر اساس زندگی‌نامه کوتاهی که در ابتدای کتاب "شب یک، شب دو" آمده، او از چهار سالگی در تهران بزرگ شد و پس از ترک تحصیل، از چهارده سالگی به کارهای گوناگون پرداخت.

فرسی مدتی نیز به کار روزنامه‌نگاری مشغول بود و سپس کارمند شد. اما او همزمان به فعالیت هنری پرداخت؛ در تشکیل گروه‌های هنری مشارکت داشت، نمایش‌هایی را به روی صحنه برد و در چند فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت.

در زمینه ادبیات نیز نوشته‌هایش را در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ در نشریاتی چون فردوسی، ایران‌آباد و کتاب هفته منتشر کرد. نمایشنامه "گلدان" (۱۳۴۰) و مجموعه داستان "زیر دندان سگ" (۱۳۴۳) از اولین آثار منتشر شده فرسی در قالب کتاب است.

این نویسنده کم‌کم با انتشار آثار دیگری، جایگاه خود را به عنون یک نویسنده و نمایشنامه‌نویس مطرح در جامعه ادبی ایران تثبیت کرد.

حسن میرعابدینی در کتاب "صدسال داستان‌نویسی ایران" با تاکید بر این که نوشتن برای بهمن فرسی، وسیله‌ای برای بیان "حرف‌های شخصی" است، درباره آثار این نویسنده نوشته است: "داستان‌های فرسی جلوه‌هایی از یأس دیرپای دوران را به نمایش می‌گذارند. قهرمانان این داستان‌ها، عصبی، هتاک و در خود فروریخته‌اند..."

این "یأس اجتماعی" در آثار نقاشی فرسی نیز دیده می‌شود؛ همچنان که سکس و روابط جنسی که یکی از مضامین اصلی آثار فرسی به شمار می‌رود، در پیوند با همین یأس اجتماعی تعریف شده است.

به عقیده برخی از منتقدان، فرسی و نویسندگان هم‌نسل دیگر او چون ابراهیم گلستان، از پیشگامان ادبیات فرمالیستی ایرانند که مرحله‌ای جدید را در ادبیات مدرن این کشور آغاز کردند.

فرسی که پیش از انقلاب ایران را ترک کرد و به بریتانیا رفت، همچنان در این کشور زندگی می‌کند.

از این مجموعه بیشتر بخوانید:

  • 'زنان بدون مردان': بکارت، باغ زنان و باغبانی که مخالف 'آخوند' بود
  • 'و خدایان دوشنبه‌ها می خندند'؛ نخستین رمان همجنسگرایان ایرانی
  • رمان‌های فراموش ناشده؛ شب هول: 'من که قهرمان نیستم'
  • 'سفر شب و ظهور حضرت': از روشنفکرها تا لات‌ها در تهران پیش از انقلاب

"شب یک، شب دو"؛ روایتی متفاوت

همانگونه که فرسی در ابتدای کتاب توضیح داده، او نوشتن این رمان را پنج سال پیش از انتشارش آغاز کرده بود: یعنی از سال ۱۳۴۸.

نویسنده با زبانی کنایه‌آمیز در ابتدای رمان نوشته که این داستان، "بر پایه نامه‌های عمه نویسنده، و نامه‌های عمه عمه‌اش، با اختیار قلب و تحریف و تخفیف و تکثیر" پرداخته شده است. همچنین نویسنده "که بازی‌نویسی برای تئاتر را نیز از همه‌اش آموخته، در نوشتن این داستان بیش و کم دراز هم، آموزگار و الهام‌بخشی جز عمه و عمه عمه‌اش نداشته است. و این جمله را مدیون و ممنون ایشان است."

با همین عبارات، خواننده از همان ابتدا متوجه می‌شود که با رمانی بر سبک و سیاق دیگر رمان‌های معمول مواجه نیست.

"شب یک، شب دو" نه تنها به دلیل مضمونش، بلکه برای انتخاب سبک روایت نیز از آثار پیشرو زمان خود محسوب می‌شود؛ هر چند که او تاکید بر فرم داستانی را پیشتر در همان اولین نوشته‌هایش نشان داده بود.

رمان "شب یک، شب دو" پیش از هر چیز اثری عاشقانه است که نویسنده در خلال روایت یک رابطه عشقی، به نقد جامعه آن روز ایران، زندگی شهری به ویژه در تهران، پدید آمدن طبقه مرفه تازه به دوران رسیده و همچنین مناسبات میان هنرمندان و روشنفکران در آن زمان می‌پردازد.

داستان به شیوه نامه‌نگاری روایت می‌شود و "زاوش ایزدان"، راوی داستان، در حال بازخوانی و سپس سوزاندن نامه‌های معشوقه خود به نام "بی‌بی" است: "چون من دشمن ادبیات واقعی هستم، پس نامه‌های تو را که نمی‌دانم چرا سالها زحمت نگهداری و رنج پنهان کردنشان را به خودم هموار کرده‌ام، حالا از به هم ریختگی و اختفا نجات می‌دهم و به آتش می‌سپارمشان."

نامه‌ها در گیومه و حرف‌های راوی با خط تیره مشخص است و خواننده در همان خط اول به سال ۱۹۶۷ پرتاب می‌شود: "تو در این تاریخ کی هستی؟ آیا همان آدم همیشه؟ همان تن باریک که من بیشتر برهنه‌اش یادم می‌آید تا پوشیده‌اش؟ همان نگاه سبز همیشه خواستار؟ همان موی سیاه صاف؟ همان تراش و ساخت زیبا و آسان که چشم می‌تواند ببیند؟ همان بافت سخت که چشم نمی‌تواند؟ همان حرکات بسته دخترانه که سن و سال تو را کمتر نشان می‌دهد؟"

بی‌بی دختری از خانواده‌ای ثروتمند و تازه به دوران رسیده است که در جوانی در تهران با یکدیگر آشنا شده بودند. این رابطه عاشقانه با وجود ازدواج بی‌بی با مردی اهل زوریخ، به صورت نامه‌نگاری همچنان ادامه یافت و در سفرهای بی‌بی به تهران، تنها یا همراه با همسرش ژیرار، زاوش و بی‌بی هم با یکدیگر ملاقات می‌کردند.

ملاقات‌های این دو همیشه در خانه زاوش و در رختخواب صورت می‌گرفت: "شاید اشکال عشق ما این بود که با رختخواب شروع کردیم. مخفیانه و در رختخواب. من اصلا زاوشی که لخت نباشه، نمی‌شناسم."

حالا زاوش در حال سوزاندن نامه‌های بی‌بی، گذشته را به خاطر می‌آورد و ضمن یادآوری، از خود می‌گوید و از آنچه بر آنها گذشته است: "من نامه‌های تو را دارم می‌سوزانم چون همیشه از اینکه چیزی برای پنهان کردن داشته باشم، نفرت داشته‌ام. فاش بودن را با همه ضررهایش غالبا پذیرفته‌ام."

در میان نامه‌ها، گریزی هم به سانسور حاکم در آن دوره زده می‌شود: "داریم دکور می‌بندیم. در تالار دانشکده. بنا بود شش شب سالن در اختیار ما باشد ولی همین امروز دبه کردند. حالا فقط یک شب سالن داریم. فقط همین امشب."

نامه‌ها ترتیب دقیقی ندارند و به همین دلیل روایت، خطی نیست. همچنین زاوش هنگام خواندن نامه‌ها، ضمایر را تغییر می‌دهد و هنگام خواندن نامه‌ها صدای نویسنده نامه را با صدای خود می‌آمیزد. علی شروقی، منتقد ادبی، این شگرد نویسنده را در جهت "نوعی بازی دیالکتیکی" بین دو شخصیت زاوش و بی‌بی دانسته است.

از خلال نامه‌های بی‌بی و یادآوری‌های زاوش درمی‌یابیم که بی‌بی در اروپا، طراحی لباس خوانده و به پیشنهاد زاوش، دو لباس هم برای فاحشه‌ها طراحی می‌کند و به یک بی‌ینال می‌فرستد: "زاوش خیلی خیلی عزیزم... دو تا طرح، از همان طرح‌های لباس برای زن‌های بد، به بی‌ینال فرستادم. البته بی‌آنکه هویت لباس‌ها را لو بدهم. من جرئت ندارم. حتی کلمه فاحشه یا روسپی هم برایشان نگذاشتم. اسم هردوشان را گذاشته‌ام شب. شب یک، شب دو."

توضیح تصویر،

رمان "شب یک، شب دو" پیش از هر چیز اثری عاشقانه است که نویسنده در خلال روایت یک رابطه عشقی، به نقد جامعه آن روز ایران، زندگی شهری به ویژه در تهران، پدید آمدن طبقه مرفه تازه به دوران رسیده و همچنین مناسبات میان هنرمندان و روشنفکران در آن زمان می‌پردازد.

یک مهمانی نمادین

در ادامه رمان، خواننده در همان حال که با روای و همچنین بی‌بی که صدای او را در نامه‌هایش می‌شنویم، همراه می‌شود، سرخوردگی و یاس و عصیان هنرمندی را مشاهده می‌کند که می‌خواهد نفرت خود را از فضای حاکم بر محیط خود، با شورش علیه آن نشان دهد.

نماد این شورش را می‌توان در شرح مهمانی خانه پدر بی‌بی در باغ زعفرانیه مشاهده کرد. جایی که بی‌بی به همراه همسرش ژیرار، میزبان هستند و راوی هم به عنوان معشوق بی‌بی و البته دوست خانوادگی‌شان در این جمع روشنفکران و هنرمندان و گالری‌دارهای پایتخت حضور دارد.

این فصل، نقد جامعه ادبی و هنری آن زمان است: "این دبیر افخم چند سالی سعی کرد شاعر باشد. انگار مجموعه شعری هم به نامش منتشر شد. ولی نشد. گویا شب شعر پرخور و نوشی هم برایش ترتیب دادند. ولی خانم شاعره نشد. و بعد اکتفا کرد به این که شاعرپروری کند."

در پایان این مهمانی زاوش بازی "اعدام" را به راه می‌اندازد و جهان، یکی از حاضران را می‌کشد. اما دیگران صحنه را طوری می‌آرایند که گویی جهان خودکشی کرده است: "جماعت به هم نگاه می‌کنند. تکانی در سرها آشکار می‌شود. صدایی که گوینده آن شناخته نمی‌شود: چرا خودشو کشت؟"

در سطور پایانی رمان، خشم، جنون، جنایت و فاجعه، کنار هم ردیف شده‌اند و فضایی هولناک را به وجود آورده‌اند. همچنین خونسردی و بی‌تفاوتی در برابر این هولناکی، یادآور دیگر رمان‌های مدرن است.

در یک نامه بی‌بی درمی‌یابیم که هوم، پسر بی‌بی و ژیرار در واقع پسر خود زاوش بوده که به تازگی مرده است: "هوم که مرد من هم در واقع بستم. یخ نزدم ولی بستم. حالا که این طور است، بگذار بگویم، بگذار بدانی. بله هوم پسر تو بود. بچه من و تو بود. نه بچه من و ژیرار."

همچنین وقتی زاوش بی‌بی را از دست می‌دهد، سفری نامعلوم را آغاز می‌کند. سفری که در واقع نماد همین سرگردانی و سردرگمی همیشگی هنرمند و روشنفکر آن زمان و شاید به طور کلی انسان عصر مدرن است.

علاوه بر پیشرو بودن "شب یک، شب دو" در فرم و مضمون، صراحت زبان و تصویر تازه‌ای که از رابطه عشق و تن در این رمان داده می‌شود، ستایش شده است.

اهمیت این رمان به دلیل بستر اجتماعی و فضای روشنفکری که در آن شکل گرفته، هرگز از بین نمی‌رود، حتی اگر سانسور آن دهه‌ها ادامه یابد.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: رمان‌های فراموش ناشده؛ 'شب یک، شب دو'