بنویسید سفارت؛ بخوانید جاسوس خانه

بنویسید سفارت؛ بخوانید جاسوس خانه
باشگاه خبرنگاران

استاد دانشگاه ایلینویز معتقد است که زندانی کردن جاسوسان آمریکایی در سال ۵۸ طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق قانونی ایران در دفاع از خود بوده است.

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، همه ما این را شنیده‌ایم که روزی روزگاری در کشورما حتی ارزش کارگران آمریکایی هم از مقامات ما بیشتر بوده است؛ مردم کشور ما حتی در خاک خودشان غریب بودند. اما چرا به ناگاه ورق برگشت؟

سفیر آمریکا ؛مهمان همیشگی دربار 

پیش انقلاب روابط ایران و آمریکا به نحوی با یکدیگر صمیمانه بود که نه تنها سفیر این کشور همواره یکی از مهمانان همیشگی دربار بود، بلکه در خصوصی‌ترین جمع‌های محمدرضا پهلوی هم حضور داشت؛ علاوه بر این بر اساس اسناد به دست آمده سرهنگ یاتسویج «رئیس سیا» در زمان حضور در ایران روابط بسیار صمیمانه‌ای با مقامات ایرانی داشته و به این وسیله اطلاعات نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران را در اختیار سفارت آمریکا قرار می‌داده  و سفارت این کشور هم بر اساس همین اطلاعات روابط خود را با کشورمان تنظیم می‌کرد.


ناگفته نماند که  سفارت آمریکا در کنار ساماندهی نظامی، امنیتی و سیاسی ایران همواره نگاه ویژه‌ای نیز به اقتصاد ایران و شرایط بهره‌برداری از این اقتصاد به نفع آمریکا داشت؛ بعلاوه ایران قبل از انقلاب اسلامی، یکی از اصلی‌ترین پایگاه‌های آمریکا در جهان و در بست در اختیار این کشور بود؛ آنان ارتش ۷۰۰ هزار نفری شاه را طوری آرایش کرده بودند که هم بتواند در اندازه توان خود، سدی در مقابل کمونیسم باشد و هم بتواند حامی کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس در مقابل انقلابیون داخلی آنان باشد.

جرقه‌ای که آمریکا روشن کرد 

هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید مردم ایران به یاد تمامی ظلم‌هایی که از سوی مقامات آمریکایی به آن‌ها روا شده بود کینه‌ای عمیق را در قلب خود احساس می‌کردند؛ چرا که  استبداد پهلوی با کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قوام یافته و دولت آمریکا تا آخرین لحظات حیات رژیم پهلوی آن را مورد تأیید و حمایت قرار داده بود. ناگفته نماند که دولت آمریکا با وجود پیروزی انقلاب، نه تنها دست از دخالت در امور کشورمان بر نداشت، بلکه انواع و اقسام حرکت‌ها را هم برای زمین زدن نهال جوان انقلاب به کار گرفت و سفارت آمریکا به یک جرثومه فساد و توطئه در کشورمان بدل شده بود.

حضرت امام خمینی (ره) هم با احاطه کامل بر رفتار آمریکا به صورت مداوم جوانان و دانشجویان را به هوشیاری و  مقابله با توطئه‌های این کشور دعوت می‌کردند؛ امری که دانشجویان را به این باور رسانده بود که ایشان  اخبار و گزارش‌های دقیقی از تحرکات آمریکا دارند و از همین رو نیز همگان ‌را به مقابله با اقدامات آمریکا دعوت می‌کنند. اما در همین زمان هم یک اشتباه راهبردی از سمت آمریکا باعث شد تا داغ دل مردم از این کشور تازه شود.

پس از فرار محمدرضا پهلوی از کشور آمریکا اعلام کرد که حاضر است او را در خاک خود بپذیرد، زیرا از نظر آن‌ها محمد رضا پهلوی هنوز سرنگون نشده بود و یک مقام رسمی به شمار می‌آمد. با این حال محمدرضا ترجیح داد که چندان از ایران فاصله نگرفته تا در صورت آرام شدن اوضاع مجددا به کشور بازگردد، از همین رو نیز عازم مصر و مراکش شد.

چندی پس از این اتفاق بود که انقلاب اسلامی پیروز شد و تمام کشور‌ها فهمیدند که پذیرش او در کشورشان در اصل نوعی مقابله با انقلاب محسوب می‌شود؛ بنابراین به او اعلام کردند که ورودش به خاک آمریکا صلاح نیست، اما بعد از مهرماه اوضاع جسمی شاه وخیم شد و او مجددا از آمریکا درخواست پذیرش کرد و  در نهایت ۳۰ مهر ۵۸ محمدرضا پهلوی وارد نیویورک شد. دانشجویان ایرانی هم که از این اقدام خونشان به جوش آمده بود  بلافاصله در مقابل بیمارستانی که شاه در آن بستری شده بود، دست به اعتراض زدند و در سراسر ایران نیز راهپیمایی‌های ضد آمریکایی برگزار شد. تقریبا پس از این اتفاق بود که جرقه یک فکر قدیمی در ذهن دانشجویان ایرانی روشن‌تر شد.

قرار بود اعتراض دانشجویان ایرانی به گوش جهان برسد

پس از این گروهی حدودا  ۴۰۰ نفره از دانشجویان دانشگاه‌های تهران، ملی (شهید بهشتی)، پلی‌تکنیک (امیر کبیر) و صنعتی شریف  که شدیدا با سیاست‌های آمریکا در مقابل ایران مخالف بودند تصمیم به تصرف به اصطلاح سفارت و دستگیری اعضای آن گرفتند؛ این گروه نام خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گذاشته بودند تا مرزبندی دقیقی با مارکسیست‌ها داشته باشند.

حجت‌الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری از اعضای وقت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در خاطرات خود  درباره اولین موضع‌گیری‌ها در حمایت از تسخیر لانه جاسوسی می‌گوید: اصل تسخیر لانه جاسوسی برای اکثر مسئولین کشور و رهبران انقلاب و از جمله برای رهبران حزب جمهوری اسلامی یک اقدام غافلگیرکننده بود. یعنی اینطور نبود که مسئولین بنشینند برنامه‌ریزی کنند و یک عده جوان را بفرستند بگویند شما بروید سفارت آمریکا را تسخیر کنید؛ بلکه این یک اقدام خودجوش دانشجویی بود.

فروز رجایی‌فر که در آن زمان در رشته‌ی مهندسی شیمی، گرایش‌پلیمر، در دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک سابق) تحصیل می‌کرد، می‌گوید: «شب قبل از ۱۳ آبان، از طرف انجمن اسلامی دانشکده با ما تماس گرفتند و از ماخواستند که ساعت ۷ صبح روز ۱۳ آبان، در محل دانشکده حضور داشته‌باشیم ‌و این مساله، در چهار دانشگاه دیگری هم که هماهنگ شده بود (دانشگاه‌های‌پلی تکنیک، ملی، صنعتی شریف و تهران) صورت گرفت‌... صبح ۱۳ آبان، جلسات توجیهی در هر کدام از این دانشگاه‌ها، برای بچه‌ها برگزار شد و جریان ‌تسخیر انجام شد... در این جلسات، ضرورت این کار بیان و به زمینه‌های آن‌ اشاره شد، مثل سفر شاه به آمریکا و فرمایش حضرت امام خمینی که فرموده بودند طلبه‌ها و دانشجویان و دانش‌آموزان، حملات خود را نسبت به آمریکا زیاد کنند و این کشور را وادار به استرداد شاه کنند، یا ملاقاتی که نخست وزیر دولت‌ موقت (مهندس بازرگان) با برژینسکی در الجزایر انجام داده بود که آن‌ها همه ‌زمینه‌ اعتراض را فراهم کرده بودند. در آن جلسه، عنوان شد که ما این کار را به‌عنوان اعتراض به عمل آمریکا، انجام خواهیم داد و اگر ـ احیاناً ـ حضرت امام با این کار مخالف باشند، چون اسم خودمان را دانشجویان پیرو خط امام‌گذاشته‌ایم، قطعاً تبعیت می‌کنیم و جریان را خاتمه می‌دهیم و اگر ایشان تاییدفرمودند که ـ طبیعتاً ـ برای ما وضعیت بسیار ایده‌آلی پدید می‌آمد.» 

مدارکی که از جاسوسان آمریکایی یافت شد 

یکی دیگر از دانشجویان پیرو خط امام، ادامه‌ ماجرا را به این گونه شرح می‌دهد: «تا بچه‌ها داخل سفارت شدند، آمریکایی‌ها رفتند داخل ساختمان اصلی و در رابستند. ساختمان مرکزی، تمام درهایش قفل بود و هیچ راه نفوذی نداشت. پشت‌آن، زیرزمین مانندی بود که نرده‌هایش را بریدند و وارد آن شدند.»

تسخیر سفارت بنا به گفته‌ یکی دیگر از دانشجویان، به این نحو ادامه می‌یابد: «حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر از دوستان، به میله‌های آن پنجره آویزان شدند، «یاعلی‌یاعلی» می‌گفتند، تا اینکه بالاخره، میله‌های پنجره کنده شد. وقتی از پنجره به‌داخل پریدیم، وضع به هم ریخته‌ای در برابرمان بود، یکی از آمریکایی‌ها با تفنگ به طرف ما نشانه رفته بود و آرام آرام به سمت عقب حرکت می‌کرد. رئیس‌تفنگ‌دارهای آمریکایی هم به‌طور وحشت زده‌ای، به همکارانش می‌گفت که ‌شلیک نکنند. ما همان‌طور پیش رفتیم تا بتوانیم زیر زمین ساختمان را به‌طورکامل اشغال کنیم.»

معصومه ابتکار، در این مورد به نقل از آقای محمد هاشمی اصفهانی ـ همسر خود که از ابتدا در تسخیر لانه حضور داشته است، می‌گوید: «نخستین واکنش تفنگداران، پر کردن و کشیدن ضامن سلاح‌های خودکارشان‌ بود تا به این وسیله، به دانشجویان هشدار دهند. وقتی محمد (همسر خانم‌ابتکار) با لوله‌ تفنگی به سوی خود روبه‌رو شد، به یادش آمد صبح امروز، برای شهادت آماده شده است. برای ما شهادت، نه یک خطر، بلکه رستگاری‌نهایی بود. مستقیم پله‌ها را طی کردیم و در حالی‌که مانند گذشته، زنان در صف‌مقدم قرار داشتند، بدون توجه به فریادهای تهدیدآمیز تفنگداران به پیش رفتیم. وقتی چشم دانشجویان به یکی از تفنگداران افتاد، فهمید چرا وی شلیک ‌نکرده ‌است. او بسیار ترسیده بود و دست‌هایش از وحشت، می‌لرزید... برخی‌تفنگ‌داران، سعی کردند با شلیک گلوله‌های اشک‌آور، اجازه ندهند دانشجویان‌به طبقات بالا برسند، ولی گاز اشک‌آور، به طبقه‌ بالا راه پیدا کرد و خود تفنگ‌داران به سرفه افتادند. این تاکتیک نیز مؤثر نیفتاد و ظرف چند دقیقه، دانشجویان ـ به دلیل تعداد زیاد خود ـ بر تفنگ‌داران غلبه و آن‌ها را خلع سلاح‌کردند.»

در این میان، دانشجویان سرانجام موفق می‌شوند تا قبل از نابودی اسناد کاغذی و میکروفیلم‌ها، به بخشی از آن‌ها دست یابند. یکی از دانشجویان در این مورد می‌گوید: «ما دنبال اسناد و مدارک محرمانه‌ای می‌گشتیم که بتواند ماهیت عمل‌آمریکایی‌ها را در سفارت، به خوبی نشان دهد. در انتهای یکی از راهروها، بایک دیوار فولادی برخورد کردیم که خیلی مشکوک بود و به نظر می‌رسید نه یک‌دیوار، بلکه در مخصوصی است که احتمالاً پشت آن، محوطه‌ی دیگری وجود دارد. صداهای خفیفی هم، از آن سوی دیوار، به گوش می‌رسید که بعد‌ها فهمیدیم صدای دستگاه خردکن اسناد بوده است.

یکی از کارکنان سفارت را که در بازجویی‌ها فهمیده بودیم توانایی باز کردن قفل‌های‌رمزدار را دارد، به کنار آن دیوار آوردیم و گفتیم باید اینجا را باز کنی. اول امتناع‌می‌کرد، بالاخره با اصرار زیاد، آن در فولادی را که به شیوه‌ خاصی رمز گذاری‌شده بود، باز کرد. وقتی وارد آن محوطه شدیم، دیدیم آنجا دنیایی از میکروفیلم، میکروفیش وانواع وسایل انهدام اسناد موجود است. تعدادی آمریکایی با دستگاه‌های‌موجود، مشغول خرد کردن و انهدام اسناد و مدارک محرمانه بودند. بلافاصله، همه را بازداشت و دستگاه‌ها را خاموش کردیم. به این ترتیب، توانستیم به‌بخشی از اسناد دست پیدا کنیم. در حالی‌که بخش قابل توجهی هم از بین رفته‌بود. حدود ساعت پانزده  ما کل ساختمان را تصرف کرده کرده بودیم.»

تمام مردم ایران از این اقدام حمایت می‌کنند 

پس از اعلام  خبر تسخیر سفارت، حضرت امام خمینی با حضور فرزند خود جهت اطلاع از اهداف و دیدگاه های دانشجویان در سفارت آمریکا موافقت می‌کند. ساعت پانزده و چهل دقیقه روز چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۸، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی وارد محوطه سفارت آمریکا شد و مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت. دانشجویان پیرو خط امام که از روز گذشته لانه جاسوسی آمریکا را تصرف کرده بودند در اعلامیه شماره ۹ خود از حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی دعوت کردند تا برای آگاهی از چگونگی اوضاع داخل سفارت به دانشجویان بپیوندند. سید احمد خمینی هم این دعوت را پذیرفت و عصر همان روز وارد سفارت آمریکا شد. مرحوم حاج سید احمد خمینی سپس در یک مصاحبه مطبوعاتی که در همانجا برگزار شد شرکت کرده گفت: من به دعوت برادران پیرو خط امام به اینجا آمده ام اما هنوز با آنها گفت‌وگویی انجام نداده ام.

وقتی درباره پیام امام برای دانشجویان سوال شد فرزند امام گفت: تمام مردم ایران از این عمل پشتیبانی می کنند. مرحوم حاج سید احمد آقا درباره اقدام دانشجویان پیرو خط امام نیز گفت: به نظر من اقدام دانشجویان، تسخیر سفارت آمریکا محسوب نمی شود، بلکه جوانان دلیر ما لانه جاسوسی را تصرف کرده اند تا اشغالگران را بیرون رانند. پس از این که این هم این اقدام نه تنها مورد حمایت امام خمینی(س) قرار گرفت، بلکه از طرف ایشان به نام انقلابی فراتر از انقلاب اول نامیده شد.

 شبهه‌ای که  ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، پاسخ آن را داد

امروز سال‌ها از آن روز‌ها گذشته و گرد شبهه‌ها بر سر این اقدام نشساته است شبهاتی نظیر اینکه بر چه اساسی یک کشور این حق را برای خود قائل می‌شود که دست به تسخیر سفارت یک کشور دیگر بزند و دیپلمات‌های آن را به گروگان بگیرد؟ آیا این حرکت با حقوق بین‌الملل در تضاد نیست؟ اما جالب اینکه «فرانسیس آنتونی بویل»، استاد دانشکده حقوق دانشگاه ایلینویز آمریکا در این باره گفته است: «دستگیری و زندانی کردن دیپلمات‌های آمریکایی طبق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق قانونی ایران در دفاع از خود بوده است».

استاد دانشگاه آمریکایی، حمایت دولت کارتر از شاه را عامل اصلی تسخیر سفارت آمریکا می‌داند و می‌گوید: «بحران گروگان‌ها در ایران، با توقیف دیپلمات‌های آمریکایی در ۴ نوامبر سال ۱۹۷۹ آغاز نشد، بلکه تصمیم کارتر مبنی بر پذیرش شاه برای معالجه، که امکانات آن در دیگر جا ‌ها نیز فراهم بود، باعث بروز این بحران گردید... وقتی رئیس جمهور آمریکا در وهله اول، مسبب اصلی بروز بحران باشد، نیرو‌های بازدارنده حقوقی، سیاسی یا نظامی، نمی‌توانند از بروز بحران وخیم در روابط با کشور‌های دیگر جلوگیری کنند».

ترس انقلابیون از اینکه مبادا آمریکا با پناه دادن به شاه، یک بار دیگر تجربه کودتا علیه ایران را تکرار کند، نکته دیگری است که آنتونی بویل به آن اشاره می‌کند. او می‌گوید دانشجویان ایرانی با دستگیری دیپلمات‌های آمریکایی، اقدامی پیشگیرانه را انجام دادند تا مبادا آمریکا با کودتایی دیگر، ماحصل انقلاب مردم ایران را هدر دهد.

در پایان باید گفت که تاریخ گواه خوبی بر جنایات همواره آمریکا در کشورمان بوده و جالب تر اینکه همواره در تمام بحران ها این جنایات توسط جوانان این خاک پاسخ داده شده و ابهت آنها را با خاک یکسان کرده است ؛ حال قطعا این کشور در صدد است تا با انواع شبهات و اقدامات و فشارها بخواهد خوی عدالت طلبانه جوانان کشور را به خوابی عمیق فرو ببرد؛ اما حاشا که جوانان ایرانی ذره ای از مسیر غیرت خود فروگذارند.

انتهای پیام/

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: بنویسید سفارت؛ بخوانید جاسوس خانه