وارونگی قهرمانی و گسست تمدنی

وارونگی قهرمانی و گسست تمدنی
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر_ گروه فرهنگ: کلیدواژه تمدن همواره در درازنای سرگذشت اندیشه به گونه مستقیم و یا غیرمستقیم محل گفت‌وگو و کاوش گستره‌های نظری و البته عناصر حکومتی و سیاسی بوده است. به‌طورکلی همه جوامع به دنبال دست یافتن و یا به سخن بهتر ساختن تمدنی بر پایه داشته‌ها و منافع خویش بوده و هستند. چنانچه پویش یک قوم یا گروه در مسیر تمدن نباشد یا موانعی در روند انجام شدن آن پدید آید سرانجام به‌جای شکل‌گیری تمدن با ریخت‌هایی از خرده سامانه‌های اجتماعی روبرو خواهیم گشت که نیازهای کمینه‌ای گروه انسانی را برآورده خواهد ساخت. تمدن گونه استعلایی نظام‌های اجتماعی است که چکیده داشته‌های جامعه انسانی و برآورده‌کننده همه نیازهای مادی و معنوی گروه‌های انسانی است.

البته تمدن استوار بر یک رویکرد فرایندی و با تکیه بر آمیختن پاره‌ها و مؤلفه‌هایی بازشناخته در بستر زمان شکل می‌گیرد. به نظر می‌رسد امتزاج عناصر سازنده تمدن به‌گونه‌ای نظام‌مند، پیچیده و در روشی غیرخطی شکل می‌گیرد و چالش مهم زمان نیز در چگونگی نمایش و پیدایش آن کارساز خواهد بود. به‌عبارت‌دیگر پیوند چگونگی آمیختار عناصر با زمان الگویی سینوسی را ایجاد می‌کند. شیوه پیوند عناصر تمدنی و نسبت آن با زمان و ویژگی‌های هر دوره تاریخی در نتیجه پایانی مؤثر خواهد بود. فرایند تمدن‌سازی فرایندی رو به جلو و وابسته به حرکت کلی جامعه به سوی آرمان نهایی است و در هر پایی که این حرکت و جنبش روبه‌جلو متوقف شود به منزله اختلال در فرایند بوده و چنانچه اشاره گردید صرفاً با برخی نظام‌های اجتماعی روبرو خواهیم گشت. آن چه در این میان از اهمیت ویژه برخوردار است چگونگی آمیختگی و در کنار هم قرار گرفتن مؤلفه‌های تمدنی است. عاملی که زمینه حرکت روبه‌جلو و کنار هم نگاه‌داشتن و آمیختن این عناصر متکثر و گوناگون را در طول زمان فراهم می‌آورد پنداره‌ای است که از آن به نام حماسه یاد می‌کنیم، پنداره‌ای مشترک میان جوامع انسانی که با گذر زمان همواره استوار و کارآمد باقی‌مانده است. پروفسور کورت رافلاوب استاد برجسته تاریخ در تعریف حماسه این طور می‌گوید: «حماسه، روایت پهلوانی‌ها و اعمال قهرمانانه است.» سرشت حماسه کوشش برای رسیدن به زندگی در شرایطی نسبتاً آرمانی و بلندتر از زندگی تنها اینجهانی انسانی است. کوششی که در شرایطی ناپایدار، پیچیده و گاهی پرابهام شکل می‌گیرد، همین کوشش است که از آن به عنوان جوهره حرکت روبه‌جلوی مجموعه عناصر تمدنی یاد می‌گردد. مسیری که برای دست‌یابی به تمدن طی می‌شود برای هر ملتی تجربه‌ای جدید و نو به حساب می‌آید. جوامع در مسیر گشودن پنجره‌ای به دنیای تازه تجربه‌های جدیدی را اندوخته و رازها را رمزگشایی خواهد کرد. پس می‌توان این‌گونه برداشت کرد که گفتمان غالب جامعه‌ای که آرمان دست‌یابی به تمدن خویش را دارد «حماسه» خواهد بود. سیاست‌گذاران، راهبران و مدیران هر جامعه‌ای که در آرزوی تحقق تمدن بومی و ویژه خویش هستند باید آن چه را می‌توانند در جهت گفتمانی کردن پنداره حماسه به معنای نظری و عملی آن به عنوان اولویت نخست برنامه‌ریزی نمایند. جهان پیوسته در حال تحول و دگرگونی است، فناوری‌ها به روز می‌شوند و ویژگی‌ها و هنجارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اجتماعی نو به نو می‌شوند. در چنین شرایطی باید گفت که حماسه نیز باید در طول زمان و مبتنی بر دگرگونی‌های جامعه نو و به روز شده تا کارآیی خویش را حفظ نماید.

به‌هرروی دال کانونی حماسه قهرمان و قهرمانی است. قهرمان است که در مسیر یاد شده برای تجربه‌های جدید و رمزگشایی آرمانی خویش، به جلو حرکت کرده و موانع را از میان برمی‌دارد. تقویت فرهنگ حماسی در سایه پرورش درست قهرمانان شدنی خواهد گردید. قهرمان ویژگی‌های ثابت و تغییرناپذیر دارد که بر پایه این شاخص‌ها در طول زمان شناخته می‌شود. نخستین ویژگی قهرمان برخورداری او از قدرت مادی و معنوی برای کُنشگری‌اش است. قهرمان از اراده‌ای معنوی و خدشه‌ناپذیر و جان و جسمی استوار برای حرکت روبه‌جلو برخوردار است و همین ویژگی‌ها او را بالاتر از برآیند جامعه خویش قرار می‌دهد و می‌تواند انگیزه‌ای برای دیگران باشد. همچنین قهرمان عصاره ارزش‌های اخلاقی جامعه خویش است، یعنی چکیده ارزش‌های تاریخی و فرهنگی جامعه خویش را درون خویش داشته و مبتنی بر این اصول عمل می‌کند. این الگوی ارزشی است که مسیر حرکت درست در جهت تمدن و البته بومی بودن آن را تضمین می‌نماید. آرمان‌خواهی سومین ویژگی قهرمان است، قهرمان بر خلاف دیگر اعضای جامعه کلان‌اهدافی را جستجو می‌کند که تنها منافع فردی او را محقق نمی‌کند بلکه منافع و خواست‌های نهایی یک جامعه تاریخی و برخوردار از هویت را دنبال می‌نماید. بر همین بنیاد باید از ایثار به عنوان چهارمین ویژگی قهرمان یاد کنیم. قهرمان در مسیر آرمان خویش و بر پایه اصول و ارزش‌های جامعه و با اتکا به قدرت ویژه مادی و معنوی، از خود عبور می‌کند، خود را به خطر انداخته و دیگران را بر خویش ترجیح می‌دهد. به‌هرروی خرق عادت پنجمین ویژگی قهرمان است. قهرمان اگر به روال مرسوم و رفتار معمول جامعه خویش عمل کند هیچ‌گاه به جلو حرکت نکرده و الگویی برای پیشرفت نخواهد بود. قهرمان کسی است که عادات و رسوم نهادینه و عادت شده‌ای که مبنا نداشته و موجب رکود جامعه می‌شوند را برنتابیده و از آن‌ها عبور می‌کند. این پنج ویژگی قهرمان را به عنوان دال مرکزی حماسه شکل می‌دهد و قهرمانان در طول تاریخی که به سوی تمدن‌سازی حرکت می‌کنیم نو به نو می‌شوند و جای خود را به قهرمانانی دیگر با همین ویژگی‌ها ولی متناسب باز زمانه خویش می‌دهند.

جامعه ما با برخورداری از مؤلفه‌های پرمایه تمدنی اسلامی و ایرانی، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دست‌یابی به تمدن نوین اسلامی را یکی از کلان آرمان‌های خویش قرار داده است، به گونه‌ای که مقام معظم رهبری در بیانیه مهم گام دوم به صراحت به اهمیت این امر تأکید می‌کنند و از این مسئله به عنوان یکی از گام‌های مهم انقلاب و جامعه اسلامی یاد می‌کنند. در کنار غنای مهم مؤلفه‌های تمدنی فرهنگ حماسی همواره بخشی جدانشدنی از فرهنگ جامعه ما بوده است، به ویژه آن که در بسیاری از رویدادها و رفتارهای دینی جامعه ما رخدادهای عظیمی چون عاشورا به عنوان حماسه وجود داشته است.

ولی آن چه امروز در جامعه ما زنگ خطر گسست در مسیر تمدن سازی را به صدا درآورده است وارونه شدن قهرمان در بطن جامعه است. اکنون به روشنی شاهد این هستیم که قهرمانان اصیل و راستین که باید از پنج مؤلفه یاد شده برخوردار باشند فراموش شده و جای خویش را به قهرمانان قلابی و پوچی می‌دهند که نه تنها قهرمان نبوده شاید ضدقهرمان هم باشند. این‌که الگوهای حماسی مردم از قهرمانان واقعی به چهره‌هایی که تنها جذابیت‌های کاذب عمومی دارند بدل می‌شود حرکت به سمت تمدن را دچار آسیب خواهد کرد. چنان‌چه اشاره شد برای برون‌رفت از مسیر «وارونگی قهرمانی» نیازمند بینش و سیاست مدیران و برنامه‌ریزانی هستیم که زمینه شناخت قهرمانان واقعی و معرفی آن‌ها به جامعه و گسترش و توسعه رویکردها و اقدامات قهرمانی و حماسی را انجام دهند. چالش امروز ضعف توجه مدیریت فرهنگی به مسئله حماسه و قهرمان‌سازی است.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: وارونگی قهرمانی و گسست تمدنی