چرخهای از پاکسازی و خلوصگرایی
امین بزرگیان
آنچه بیش از هرچیز امکان فهم را میگشاید، سوءتفاهم یا بدفهمی است. هر متن جدیدی از دل سوءتفاهم از متن قبلی بیرون میآید. اگر همان چیزی که نویسنده طلب میکند، فهمیده شود، به متن جدیدی لزومی نیست. متن تازه محصول خوانشی آمیخته با سوءتفاهم نسبت به متن قبلی است که الزام بیان پیدا کرده است. البته محدوده سوفهم نیز مهم است. همواره باید پیوندهایی با متن قبلی وجود داشته باشد. گسست کامل خاصیت و کارکرد سوفهم یا آنچه هرمنوتیک نامیده میشود را از بین میبرد.
چندی قبل و در خلال جنبش مخالفت با آزار جنسی، وقتی که مطلبی درباره آزار جنسی سیمون دوبووار را به اشتراک گذاشته بودم، دوستی آن را همراهی با آزارگران و عادی سازی آزار تعبیر کرده بود و از دوستی بیرون آمد؛ در حالیکه منظور من تأکید بر این بود که حتی سیمون دوبووار فمنیست هم از تبعات آزار جنسی در امان نماند و در افکار عمومی تقبیح و از دانشگاه تعلیق شد.این سوءتفاهم چنان بنیادی بود که مرا به این فکر انداخت که دامنههای مفید سوفهم کجاست؟
در فضایی مالامال از سوءتفاهم گرفتاریم. خصومتها جایگزین هر نوع همدلی شده است. افراد از طریق افراط در سوتعبیر خود را مدام از دیگری پاکسازی میکنند. این گسستنها عکسالعملی به یک گسست بنیادین اجتماعی است. امر جمعی و اجتماعی مدام از ما خود را جدا میکند. انسان ایرانی از طریق مناسبات اقتصادی و حتی دولتی با فقیرسازی و مجرم شدن از کلیت بیرون انداخته میشود. جامعه زوال خودش را طلب میکند و سوژههایش را تنها میگذارد. عکسالعمل سوژهها تداوم این منطق با دیگری است تا از بار روانی این مردود شدن، با نوعی انتقامگیری کمی خلاصی یابد. جامعه ما را و ما دیگری را در خلال سوتفاهم افراطی بیرون میاندازیم؛ چرخهای از پاکسازی و خلوصگرایی.
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: چرخهای از پاکسازی و خلوصگرایی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران