مردی که پروژه شکست ترامپ را مدیریت کرد

مردی که پروژه شکست ترامپ را مدیریت کرد
خبر آنلاین

یک- یکی از توصیه هایی که باراک اوباما همیشه در سخنرانی هایش برای جوانان به آن تاکید داشته (و دارد) «توصیه به روحیه طنز» و حفظ/داشتن قریحه شوخ طبعی است.
بر خلاف میشل اوباما که در سخنرانی هایش برای جوانان، همیشه دربارۀ اهمیتِ «تحصیلات عالیه» ولزومِ حضور در «دانشگاه های برتر» صحبت می کند، باراک اوباما به اهمیتِ داشتنِ قریحه شوخ طبعی، تاکید می کند.

این یک تفاوت جدی بین نگرش باراک اوباما با میشل اوباماست. در تفکر میشل، «قوی شدن» محور است و تحصیلاتِ عالیه، «ابزارِ قوی شدن» است. ولی در تفکر باراک، شادکامی و حفظ روحیه در مسیر زندگی، «محور» است.
میشل، کارهای زیادی هم در زمینه «تغذیه سالم» و «ورزش» انجام داده است که این فعالیت ها هم در ادامه همان نگرش ذهنی است.

دو- چهار سال پیش این روزها، اوباما با چهره ای بهت زده، کاخ سفید را به یک بچه پولدارِ کازینودار تحویل داد و دفتر و اسباب و اثاثش را جمع کرد و از کاخ سفید خارج شد ولی از عرصه سیاست ورزیِ فعال، خارج نشد.

در این مدت (چهارسال گذشته)، اوباما چندان زیاد «صحبت/سخنرانی» نکرد، ولی خاموش و بی صدا هم نماند. همان تفکرِ ذهنی که به «حفظ روحیه در مسیر زندگی» باور داشت، در مدت این چهار سال که کازینودار نیویورکی همه دستاوردهایِ هشت سال دولتش را یکی یکی به باد می داد، روحیه خود را حفظ کرد و توانست محورِ (مرکز ثقل) جریان دموکرات باقی بماند.  

روستایی زادۀ قصّه ما، به لحاظ نوع روحیات و نگرش خود به زندگی و سیاست، توانست یک «مدیر پروژه» باشد: مدیر پروژۀ یک دوره ای کردنِ سفیدپوست لاابالی در کاخ سفید.
مدیر پروژۀ «چهار سال دنیایِ بدون ترامپ».

سه- هفته گذشته، بایدن رسما اکثریت الکترال کالج ها را کسب کرد و عملا پرونده انتخابات 2020 بسته شد. انتخاباتی که حتی تا یک روز قبل از انتخابات، شکست خوردنِ دونالد ترامپ برای بسیاری «غیرممکن» تصور می شود و علاوه بر آن، انتظار خونریزی و شورش های خیابانی بعد از شکست ترامپ پیش بینی می شد.
هیچ یک از این دو پیش بینی، رخ نداد و این محصولِ سیاست ورزیِ اوباما در ایجاد همگرایی میان بزرگان دموکرات بود. البته «نقش ویروس کرونا» هم در این «شکست» قابل توجه بوده است ولی بدون یک «اجماع قوی» و «حرکت هماهنگ» میان بزرگان دموکرات، یک دوره ای کردنِ ترامپ غیرممکن می بود.   

دومینوی استعفا (به نفع بایدن) در میان کاندیداهای دموکرات، یکی از زیباترین بخش های این بازی بود. استعفاهایی که بدون «جنجال» و با آرامی رخ داد و به زبان خودمانی «همه به نفع بایدن کنار کشیدند» تا عرصه، فقط عرصۀ رقابت بایدن و #سندرز بشود.
سندرز هم عقلگراتر و آگاه تر از این بود که بخواهد «اولویت اولش» را بگذارد شکست بایدن! از همان ابتدا به صراحت گفت که «مسئله اصلی» رئیس جمهور شدنِ من نیست بلکه مسئله اصلی ، «رئیس جمهور نماندنِ» دونالد ترامپ است!

چهار- حال این روزها، همان روستایی زاده ای که چهار سال پیش در کنار شومینه کاخ سفید و در مصاحبه رسانه ای در صندلی مجاور میلیاردر نیویورکی نشست و گفت: باید قدرت را به «برندۀ انتخابات» واگذار کرد، امروز خندان و خوشحال است که یک پروژۀ بسیار بزرگ (و گران قیمت) را مدیریت کرده: ترامپ را از مجاور آن شومینه بلند کرد و برای این پروژه، با پرخاشگری و تندخویی کار نکرد بلکه، با همان روحیه رواداری و شوخ طبعی حرکت کرد.

کسی که در جوانی هنرِ کار کردنِ گروهی و تشکیلاتی را به بهترین نحو آموخت و به شکل بی پروایی امیدوارانه فکر می کند.

سیاه پوستی که در کشور سفیدپوستانِ سرمایه دار، در چهل و سه سالگی سناتور شد، در چهل و شش سالگی به عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری وارد شد، در چهل هشت سالگی رئیس جمهور شد و در پنجاه و نه سالگی توانست با سرمایه اجتماعیِ خود در شکست دادنِ یک سرمایه دارِ قلدر، نقش ایفاد کند؛ مدیر پروژۀ بستنِ پروندۀ ترامپ.

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: مردی که پروژه شکست ترامپ را مدیریت کرد