جلالیفخر: حرفهای میثاقی، نمونه بسیار زشتی از پوشش خبری بود
مهسا بهادری: درگذشت علی انصاریان و مهرداد میناوند داغ سنگینی را بر دل اهالی هنر، ورزش و مردم گذاشت. از زمان خبر ابتلای میناوند و انصاریان به ویروس کرونا، رسانههای مکتوب، مجازی و شبکههای مختلف تلویزیون، هر لحظه در پی پوشش اخبار آنها بودند و این روند تا جایی پیش رفت که باعث ایجاد تنش، گسترش شایعات و حتی ورود به حریم شخصی آنها شد.
پوشش خبری برخی از رسانهها درباره وضعیت انصاریان و میناوند نیز سطخ توقعات را تا حدودی افزایش داد و باعث شد تا مردم چشم انتظار بهبود آنها باشند، علاوه بر این موضوعات، اظهارنظرهای بی مورد از جانب افراد غیر متخصص باعث شد که اخبار صحیح در میان اخبار غلط گم شود، در رابطه با همین موضوه با مصطفی جلالی فخر، متخصص بیماریهای داخلی، فعال رسانهای و منتقد گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
شما به عنوان یک پزشک، فعال رسانهای و منتقد نکات مثبت و منفی پوشش رسانهای اخبار فوت آقای میناوند و انصاریان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در جریان این پوشش خبری موضوعی که دائم به خاطر من میآمد، داستان ملانصرالدین، پسرش و خرش بود. در واقع در هر صورتی، برخی از مردم قضاوتهای شماتتگرانه و پرسشگر خود را از موقعیت دارند.
زمانی که مشاهیر بیمار میشوند، آن کنجکاوی در افراد ایجاد میشود که شرایط آنها چگونه است؟ و انتطار دارند که در جریان شرایط بالینی و بیماری و سرانجام وضعیت او قرار بگیرند. هم مردم و هم رسانهها دوست دارند در جریان قرار بگیرند. رسانهها چون قصد دارند به کنجکاوی مخاطب پاسخ دهند پیگیر این ماجرا هستند.
اگر کادر به این پرسشها پاسخ ندهند، یکسری انتظارات و اتهاماتی ایجاد میشود که چرا پزشک ارتباطش با رسانه را قطع کرده است؟ مگر مشغول انجام چه کاری هستند؟ و به همین صورت انواع و اقسام شایعات ایجاد میشود.
اگر کادر درمان اطلاعات دقیق بیمار را هر روز ارائه دهند، یک عده میگویند چرا اسرار شخصی بیمار را افشا میکنید و حریم شخصی او را حفظ نمیکنید؟ دکتر هاشمیان، پزشک معالج ایشان به واسطه ارتباطات گسترده رسانهای و علاقهمندیشان، بیشتر مردم را در جریان جزئیات قرار دادند و همین موضوع توقع مردم را افزایش داد.
چرا حساسیتها و واکنشها نسبت به فوت آقای انصاریان بیشتر از آقای میناوند بود؟
در مورد آقای میناوند باید گفت توقعات کمتر بود، پوشش خبری آنقدر گسترده نبود و حال عمومی ایشان وخیمتر بود و جامعه آماده پذیرش این اتفاق بود، اما در مورد آقای انصاریان باید گفت چون از بدو ورود ایشان به بیمارستان به نظر میرسید حال عمومی او نامساعد نیست و برای اطمینان به بیمارستان مراجعه کردهاند، یک انتظار بهبودی در مردم شکل گرفته بود در حالی که اصلا اینگونه نبود.
آقای انصاریان زمانی که به بیمارستان مراجعه کردند، هفتاد درصد ریهاش درگیر شده بود و همین موضوع باعث شد تا حساسیت رسانه نسبت به ایشان و وضعیتشان بیشتر شود.
اساسا در مورد فوت آقای انصاریان جو بیشتری در فضای عمومی ایجاد شد، چون بلافاصله بعد از فوت آقای میناوند بود، این دو با یکدیگر دوستی با سابقه داشتند، انصاریان شخصیت محبوب رسانهای بود و مسئله ارادت به مادرش وجود داشت، همه این مسائل دست به دست هم دادند تا جامعه نسبت به بیماری آقای انصاریان حساستر شود. ما به عنوان کادر درمان که در جریان جزئیات وضعیت ایشان قرار داشتیم، بر اساس تجارب گذشته امید نداشتیم که از آن وضعیت جان سالم به در ببرند.
یکی از معضلات دیگر این بود که هر کسی که در آن شرایط یا آقای انصاریان ملاقات داشت از وضعیت او گزارشی را ارائه میداد و میگفت حال او خوب است. تعریف حال خوب در پزشکی به چه معناست و چه تفاوتی با تعریف ما از حال خوب بیمار دارد؟
متاسفانه همه افراد در مورد وضعیت ایشان مصاحبه میکردند، در صورتی که کسی به غیر از پزشک معالج و تیم پزشکی حق نداشت درباره شرایط آقای انصاریان صحبت کند، همه افراد برای اینکه موضوع تازهای را مطرح کنند یک موضوع تازه را میگفتند، مثلا میگفتند آقای انصاریان امروز صبح صبحانه خورد بعد از سهروز که ایشان فوت کردند، عدهای گفتند پس چرا آن روز صبح صبحانه میخورد؟ توقعشان این بود مریضی که قرار است فوت کند، از سه روز قبل صبحانه نخورد.
متاسفانه همه افراد در مورد وضعیت ایشان مصاحبه میکردند، در صورتی که کسی به غیر از پزشک معالج و تیم پزشکی حق نداشت درباره شرایط آقای انصاریان صحبت کند
نکته دیگر اینکه وقتی میگوییم حال خوب، تصور یک پزشک از حال خوب با یک انسان عادی تفاوت دارد، زمانی که یک پزشک میگوید حال کسی خوب است، یعنی از وضعیت بالینی و چشم انداز وضعیت او صحبت میکند، اینکه در یک لحظه بیمار یک لبخند بزند و یا یک لقمه غذا بخورد نشانه حال خوب نیست، آن زمانی که دوستان در حال ابراز خوشحالی برای صبحانه خوردن آقای انصاریان بودند، من وضعیت سی تی اسکن آقای انصاریان را دیدم که ۸۰ درصد ریه ایشان درگیر بود و مطمئن بودم که ایشان دوام نمیآورند.
یعنی احتمال اینکه ایشان زنده بمانند ضعیف بود؟
بله، دو، سه روز پیشتر از فوت ایشان، با آقای هاشمیان صحبت میکردیم گفتم که بعید است ایشان زنده بمانند، گفتند بله، ولی ناامید هم نیستیم.
مصطفی جلالی فخرمنبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: جلالیفخر: حرفهای میثاقی، نمونه بسیار زشتی از پوشش خبری بود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران