بریتانیا و جای خالی روسیه تزاری در ایران پیش از کودتای سوم اسفند

بریتانیا و جای خالی روسیه تزاری در ایران پیش از کودتای سوم اسفند
بی بی سی فارسی
بریتانیا و جای خالی روسیه تزاری در ایران پیش از کودتای سوم اسفند
  • خشایار جنیدی
  • بی‌بی‌سی، واشنگتن
۵ ساعت پیشتوضیح تصویر،

تعدادی از افسران ایرانی و روس نیروی قزاق. رضاخان میرپنج در ردیف دوم، نفر سوم از سمت چپ دیده می شود

این مطلب دومین قسمت از مجموعه کودتای سوم اسفند و برآمدن ایران نوین است که به مناسبت یکصدمین سالگرد این رخداد تهیه شده است.

ناصرالدین شاه قاجار، در سفرهایش به اروپا شیفته نظم و ابهت رژه سربازان روس شد و از تزار خواست نیروی نظامی مشابهی را در ایران ایجاد کند.

این گونه بود که در سال ۱۲۵۸ روسیه تزاری در قراردادی با حکومت ایران، بریگاد قزاق را در ایران تشکیل داد.

فرماندهی قوای قزاق از ابتدای تاسیس تا پس از جنگ جهانی اول با افسران روس بود و این نیرو همواره به عنوان بازوی نظامی حکومت تزاری و حافظ منافع روسیه در ایران عمل می کرد.

مشهورترین فرمانده قوای قزاق در ایران کلنل ولادمیر لیاخوف بود که دوم تیر ۱۲۸۷، ۲۳ ژوئن ۱۹۰۸، به دستور محمدعلی شاه قاجار مجلس شورای ملی را به توپ بست و چند نفر از آزادی خواهان را اعدام کرد.

یک سال پیش از پایان جنگ جهانی اول، در حالی که خاک ایران در اشغال قوای روسیه، عثمانی و بریتانیا بود،‌ انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه و سرنگونی حکومت تزاری اوضاع جهان را تغییر داد.

خروج نظامیان روسیه از ایران و لغو معاهدات و امتیازهای یک طرفه با این کشور از سوی رژیم جدید، از جمله مهم ترین تبعات سقوط رژیم تزاری برای مردم ایران بود.

به گفته عباس امانت، تاریخ نگار و استاد دانشگاه ییل، انقلاب در روسیه قوای قزاق در ایران را بی پشتیبان کرد و این نیرو وضع فلاکت باری داشت.

"بعد از انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه، بسیاری از افسران روس دیویزیون قزاق یا از ایران رانده شدند یا به کشورشان برگشتند. دولت روسیه دیگر از آنها پشتیبانی مالی نمی کرد و حکومت ایران هم نمی توانست حقوق و مزایای آنها را پرداخت کند."

بریتانیا که در غیاب رقیب دیرین از عرصه سیاسی ایران در پی گسترش نفوذ خود در سراسر این کشور بود، کنترل نیروی قزاق را در دست گرفت.

به گفته آقای امانت، بریتانیا در دوره ای که نورپرفورس در ایران بود، بار نیروی قزاق را به دوش کشید تا این نیرو را دوباره سازماندهی و تجهیز کند.

با خروج ارتش روسیه از ایران، بریتانیا برای مقابله با بلشویک ها در شمال ایران یک نیروی نظامی متشکل از واحدهای نظامی خود و شبه نظامیان محلی تشکیل داده بود که نیروی شمال ایران یا نورپرفورس نام داشت.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

لرد کرزن در پی استیلای کامل بریتانیا بر ایران برای مقابله با بلشویک ها بود

غیبت رقیب دیرینه

بریتانیا و روسیه تزاری که بر سر منافع خود در ایران رقابت دیرینه داشتند، در سال های نخست قرن بیستم دو بار این کشور را به حوزه نفوذ خود تقسیم کردند.

بار نخست در سال ۱۹۰۷ بریتانیا و روسیه بر سر منافع خود در ایران،‌ افغانستان و تبت قراردادی را امضا کردند که ضمن تاکید بر استقلال ایران، این کشور را به سه منطقه حوزه نفوذ روسیه در شمال، حوزه نفوذ بریتانیا در جنوب شرقی و منطقه بی طرف تقسیم می کرد.

بار دوم در جریان جنگ جهانی اول، روسیه، بریتانیا و فرانسه به طور محرمانه توافق کردند که در صورت پیروزی در این جنگ، استانبول در اختیار روسیه قرار بگیرد، حوزه نفوذ بریتانیا در ایران افزایش یابد و سرزمین شام به فرانسه واگذار شود.

جنگ جهانی اول هنوز به پایان نرسیده بود که وقوع انقلاب در روسیه، رژیم تزاری را در سال ۱۹۱۷ سرنگون کرد و حکومت جدید تصمیم گرفت معاهدات و امتیازهای یک طرفه خود با ایران را لغو کند.

تورج اتابکی، تاریخ نگار و مولف کتاب ایران در جنگ جهانی اول می گوید اعلام لغو این قراردادها در یک مورد با تعجب دولت ایران همراه بود.

"تروتسکی به دولت ایران پیام می دهد که تمام امتیازها دولت تزاری باطل اعلام شده است، از جمله قرارداد ۱۹۰۷ و مهم تر از آن قرارداد ۱۹۱۵. ایرانی ها تعجب می کنند که مگر در ۱۹۱۵ قراردادی بوده؟‌ روس ها می گویند بله... ما برای این که نشان دهیم بریتانیا چقدر جبار است، مفاد توافق را افشا کرده ایم."

اما خروج موقتی روسیه از عرصه سیاست ایران، دست بریتانیا را برای گسترش حوزه نفوذ خود به تمامی ایران باز گذاشته بود.

عباس امانت، نویسنده کتاب تاریخ نوین ایران می گوید یکی از نگرانی های آن روز بریتانیا در ایران، گسترش نفوذ بلشویک ها به این کشور و در خطر افتادن منافع بریتانیا در هند بود.

"انگلستان و سایر کشورهای اروپایی بعد از انقلاب بلشویکی دچار یک شوک ایدیولوژیک شدند و کوشش بر این بود که در سراسر مرزهای روسیه یک چیزی مانند کمربند ایمنی درست کنند که کارش این باشد که این نهضت به خارج از روسیه نفوذ نکند."

لرد جورج کرزن که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ وزیر امور خارجه بریتانیا بود و پیش از آن نیز به عنوان معاون این وزارت خانه خدمت می کرد،‌ به ایران توجه ویژه داشت.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

احمد شاه برای انتصاب وثوق به نخست وزیری از بریتانیا رشوه می خواست

لرد کرزن که در ابتدای قرن بیستم ، نایب السلطنه هند بود، دیدگاهی استعمارگرانه داشت و مهم ترین هدف او تحکیم منافع بریتانیا در این مستعمره مهم بود.

قرارداد ۱۹۱۹

لرد کرزن در ابتدا به اعمال قیمومیت بریتانیا بر ایران فکر می کرد ولی می دانست چنین اقدامی با واکنش تند دیگر قدرت های پیروز در جنگ جهانی اول مانند فرانسه و ایالات متحده مواجه خواهد شد.

امضای یک قرارداد با ایران برای در اختیار گرفتن امور این کشور طرح دیگری بود که می توانست برای اهداف بریتانیا در منطقه مطلوب باشد.

تورج اتابکی، استاد دانشگاه لایدن و مولف کتاب ایران در جنگ جهانی اول می گوید، فکر امضای قرارداد ۱۹۱۹ با ایران از اینجا شکل گرفت.

"قرارداد ۱۹۱۹ قرار بود جای قیمومیت تمام و کمال ایران را بگیرد و تمام حیات سیاسی ایران را از بالا تا پایین تحت کنترل بریتانیا در بیاورد."

برای موافقت ایران با چنین توافقی که استقلال این کشور را عملا نقض می کرد، بریتانیا احتیاج به متحدانی در تهران داشت.

به گفته آقای اتابکی، نخست وزیری وثوق الدوله برای پیش بردن این طرح حیاتی بود.

احمد شاه قاجار در ابتدا به این درخواست بریتانیا روی خوش نشان نداد ولی برای جانشینی میرزا حسن خان وثوق الدوله به جای نجف قلی خان صمصام الدوله بختیاری و موافقت با قرارداد، از بریتانیایی ها خواست پرداخت مادام العمر ماهانه بیست هزار تومان را به او تضمین کنند که مورد توافق قرار گرفت.

سیروس غنی، در کتاب ایران و برآمدن رضاشاه، به نقل از اسناد بریتانیا نوشته که دیپلمات های این کشور برای صدارت وثوق الدوله نه تنها باید سبیل شاه را چرب می کردند که ۲۵ هزار لیره هزینه کردند تا جمعی از علما و تجار تظاهراتی را به نفع او به راه بیندازند.

با انتصاب وثوق الدوله به نخست وزیری، مذاکرات محرمانه برای امضای قرارداد به مدت شش ماه میان او و دو وزیرش،‌ نصرت الله فیروز و صارم الدوله با سرپرسی کاکس در جریان بود.

همزمان،‌ احمد شاه به رغم مخالفت بریتانیا، در سال ۱۹۱۹ هیاتی بلندپایه به سرپرستی علی قلی خان مشاورالممالک انصاری، وزیر امور خارجه را عازم پاریس کرد تا در مذاکرات صلح ورسای که بعد از پایان جنگ جهانی برگزار می شد، شرکت کند.

تعدادی از برجسته ترین دیپلمات های ایران مانند محمدعلی فروغی و حسین علا در هیات ایرانی حضور داشتند.

هدف آنها تلاش برای دریافت غرامت خسارت های جنگ، اصلاح خطوط مرزی و تضمین استقلال ایران بود.

لرد کرزن که سخت مخالف مطرح شدن خواسته های ایران در یک مجمع بین المللی بود، تمام تلاش خود را به کار برد تا مانع از موفقیت هیات ایرانی شود.

محمدعلی فروغی در یادداشت های روزانه اش از کنفرانس صلح پاریس نوشته است که هیات اعزامی ایران تنها پس از ورود به فرانسه متوجه مذاکرات وثوق الدوله با بریتانیا شد.

به نوشته فروغی، علی قلی خان انصاری، وزیر خارجه ایران نخستین بار از لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا خبر مذاکرات را شنید و بالفور از بی اطلاعی همتای ایرانی خود از موضوع متعجب شد.

توضیح تصویر،

وثوق الدوله بدون اطلاع وزیر خارجه خود با بریتانیا مذاکره کرد

به نوشته او، بریتانیایی ها نه تنها مانع از حضور هیات ایرانی شدند که حتی دو بار مانع طرح شدن موضوع ایران به وسیله وزیر امورخارجه فرانسه شدند.

محمدعلی فروغی نوشت: "از قراری که استنباط می شود در تهران انگلیس ها می خواهند با دولت کارها را تمام کنند و حتی الامکان نگذارند مطلب ایران در کنفرانس بیاید. "

لرد کرزن که در زمان مذاکرات پاریس، معاون وزارت خارجه بریتانیا بود، از یک طرف مشغول دسیسه چینی علیه هیات دیپلماتیک ایران در پاریس بود و از سوی دیگر در تماس با سرپرسی کاکس برای پیش بردن طرحش برای امضای قرارداد تلاش می کرد.

قرارداد ۱۹۱۹ بالاخره در ماه اوت بین ایران و بریتانیا امضا شد.

طبق اسناد منتشر شده، بریتانیایی ها برای جلب نظر طرف ایرانی، چهارصدهزار تومان به وثوق الدوله و دو وزیرش رشوه داده بودند.

انتشار جزییات توافق و خبر پرداخت رشوه ها اعتراض رجال و مردم را به همراه داشت.

به گفته آقای اتابکی، انتشار خبر توافق با رسوایی همراه بود.

"چنان افتصاحی بر پا شد که حیرت آور بود. شاه قاجار برای تایید نخست وزیری وثوق الدوله چانه می زد. وزیر مختار بریتانیا از چانه زدن های شاه کلافه شده بود."

عباس میلانی، تاریخ نگار و استاد دانشگاه استنفورد، می گوید انتشار این خبر ایران دوستان را متوجه ضرورت ایجاد یک تغییر برای نجات کشور می کرد.

"مردم در سطح وسیعی علیه قرارداد برخواستند و متوجه بودند که ادامه قاجارها به زیان ایران است. ملک الشعرای بهار و دیگر روشن فکران مانند عباس اقبال، عارف قزوینی، تقی زاده و دیگران در فکر یک تمرکز تازه بودند که ایران را از این ورطه فروپاشی نجات دهد. "

به گفته آقای میلانی، مردم می فهمیدند که ادامه وضع موجود میسر نیست.

دامنه اعتراض ها در حدی بود که قرارداد ۱۹۱۹ به تصویب مجلس نرسید و در عمل اجرایی نشد.

شکست طرح لرد کرزن، در تصمیم گیری های آینده بریتانیا در ایران تاثیرگذار بود.

خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز در تابستان ۱۲۹۹ این گزارش را از لندن مخابره کرد: "لرد کرزن در مجلس عیان گفته که بریتانیا از ایران دست شسته و احیای توافقنامه باطل شده با این کشور را غیرممکن دانسته است و گفته حکومت ایران قابل اتکا نیست و دایم در حال تغییر نخست وزیر است."

این سخنان در حالی عنوان شد که نسل تازه ای از سیاستمداران بریتانیایی در حال شکل گیری بودند که جهان بینی متفاوت از نگاه استعماری کهنه سیاستمدارانی مانند لرد کرزن داشتند.

در قسمت بعدی این مجموعه به این موضوع و نقش آن را در شکل گیری کودتای ۱۲۹۹ خواهیم پرداخت.

بیشتر بخوانید:

کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و برآمدن ایران نوین

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: بریتانیا و جای خالی روسیه تزاری در ایران پیش از کودتای سوم اسفند