معمای سین‌کیانگ: پاکسازی قومی یا اتهامی غیرمنصفانه

معمای سین‌کیانگ: پاکسازی قومی یا اتهامی غیرمنصفانه
بی بی سی فارسی
معمای سین‌کیانگ: پاکسازی قومی یا اتهامی غیرمنصفانه
  • جلیل احمد امینی
  • دانشجوی دکترا در دانشگاه لایبنیتس آلمان
۴ ساعت پیش

جلیل احمد امینی، دانشجوی دکترا در دانشگاه لایبنیتس آلمان از وضعیت پیچیده اویغورها و سیاست دولت چین درباره این اقلیت مسلمان نوشته است.

منبع تصویر، Getty Images

در اواخر ماه مارچ سال ۲۰۲۱، ایالات متحده آمریکا، کانادا، بریتانیا و اتحادیه اروپا تحریم‌هایی را علیه تعدادی از مقامات عالی‌رتبه چین، که احتمالا در نقض حقوق بشر در سینکیانگ دخیل بودند، وضع کردند. این تحریم‌ها شامل ممنوعیت سفر و مسدود کردن دارایی تعدادی از مقامات بلند رتبه حکومت چین بود. آیا موضوع پاکسازی قوم اویغور در سینکیانگ یک حقیقت است یا بیان مسئله‌ای است غیر واقعی به شکل زیرکانه توسط غرب به عنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری در جنگ اقتصادی با چین؟

اهمیت سینکیانگ برای چین

استان خودمختار اویغور سین‌کیانگ (سینکیانگ) در غرب چین واقع شده که دارای منابع معدنی سرشار و موقعیت جغرافیایی-اقتصادی مهمی است. بر اساس برآوردهای حکومت چین، ۴۱ درصد از منطقه سینکیانگ برای کشاورزی، جنگلداری و دامداری مناسب است. در حدود ۱۲۲ نوع مواد معدنی مانند بریلیوم، مسکویت و نترون در این منطقه قابل استخراج است که از جمله بزرگ‌ترین ذخایر کشور به حساب می آید. این ولایت دارای ۸۸ میلیارد متر مکعب آب سطحی و ۲۵ میلیارد متر مکعب ذخایر آب قابل بهره‌برداری زیرزمینی است. تقریبا ۳۸ درصد ذخایر ذغال سنگ و ۲۵ درصد ذخایر نفت کشور چین نیز در این منطقه واقع شده است.

سینکیانگ در قلب اروآسیا موقعیت دارد و همواره به عنوان دروازه ترانزیتی به سمت حوزه خزر، خاورمیانه و اروپا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. اروپا یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری چین است که در سال ۲۰۱۶، تقریبا ۸ درصد کالای تجاری میان آنها از طریق راه‌های زمینی، ۲۸ درصد هوایی و ۶۴ درصد دریایی تبادله شده است. آقای ایرلند ادریسف، وزیر خارجه وقت قزاقستان اعلام کرده بود که کشورش آمادگی دارد تا سال ۲۰۲۰ میزبان ۱۰ درصد کالاهای تبادلی بین چین و اروپا باشد، که مطمئنا این حجم کالا عمدتا از مسیر سینکیانگ می‌گذرد. به علاوه، خط لوله نفت قزاقستان-چین و خط لوله گاز آسیای مرکزی-چین از طریق سینکیانگ وارد کشور می‌شود. بر مبنای گزارش ۲۰۱۸ سرویس معلوماتی استردفر آمریکا، چین تا سال ۲۰۱۷ توانسته بود صاحب تقریبا یک چهارم تولیدات نفت قزاقستان شود و ۴۴ درصد مصرف گاز خود را از ترکمنستان وارد کند.

منبع تصویر، Getty Images

  • اویغورها که هستند؟
  • انتشار روایت‌هایی از 'تجاوز سیستماتیک به زنان' در اردوگاه‌های نگهداری مسلمانان اویغور در چین
  • اویغورها؛ چین پنج نماینده پارلمان بریتانیا را تحریم کرد
  • تحریم هماهنگ غربی‌ها علیه مقام‌های چین به دلیل نقض حقوق اویغورها

اویغورها و جدایی طلبی در سینکیانگ

بر اساس آمار رسمی حکومت چین، جمعیت سینکیانگ در حدود ۲۰ میلیون نفر است که از آن جمله ۸,۸۲۳,۴۰۰ اویغور،۱,۳۵۲,۱۰۰ قزاق، ۱۷۳,۷۰۰ قرقیز و ۴۰,۹۰۰ تاجیک در آن سکونت دارند. البته، حدود ۳۳۷۰۰۰ اویغور در قزاقستان و ۵۵۰۰۰ در قزاقستان نیز زندگی می‌کنند. اویغورها همانند دیگر ترک تباران آسیای مرکزی مسلمان هستند و به یکی از گویش‌های زبان ترکی تکلم میکنند. مناسبات فرهنگی و تاریخی شان با یکدیگر بسیار عمیق است، تا جاییکه اویغورها خود را متعلق به جامعه چینی نمی‌دانند و از مدت‌ها به این سوء به فکر جدایی و تشکیل کشوری مستقل مانند همکیشان خود بوده‌اند.

برای رسیدن به این هدف، بخشی از جامعه اویغور گروه‌هایی را مانند "جوانان ترکستان شرقی" و "حرکت اسلامی ترکستان شرقی" بر مبنای تعبیر‌های افراطی ازایدئولوژی‌های دینی و با استفاده از روش‌‌‌های مسلحانه تشکیل داده‌اند. حکومت چین گروه‌های جدایی طلب را مسئول بعضی ازین حملات می‌داند: "حمله به ایستگاه کنمینگ" در ۲۰۱۴ که ۲۹ کشته و ۱۴۳ زخمی، "شورش قومی" در ۲۰۰۹ که ۲۰۰ کشته و "حمله با خودرو جیپ" در سال ۲۰۱۳ که پنج کشته بر جای گذاشت. پکن بر این باور است که گروه های جدایی طلب اویغور به دیگر گروه های افراطی-مذهبی و مسلحانه منطقه و حتی خاورمیانه مثل طالبان، القاعده و داعش وابسته بوده و از آنها آموزش و کمک مالی دریافت می‌کنند. چین همواره ابراز نموده که تنها زمانی می تواند جدایی طلبی، افراط گرایی مذهبی و تروریسم ("سه شیطان") را از بین ببرد که آنها را در هر دو سوی مرز همزمان ریشه کن کند.

منبع تصویر، Reuters

توضیح تصویر،

دولت چین شبکه‌ای از چندین اردوگاه برای نگهداری اجباری اویغورها دارد

به علاوه، چینی‌ها فکر می‌کنند گرایش اویغورها به سمت مردم آسیای مرکزی می‌تواند باعث تاثیرپذیری شدید از شرایط نابسامان منطقه نیز باشد. کشورهای آسیای مرکزی به شدت از بی ثباتی اجتماعی-سیاسی و حکومت داری ضعیف رنج می‌برند. جنگ داخلی تاجیکستان بین سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۷، انقلاب‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ در قزاقستان، جنگ‌های قومی، عدم حاکمیت قانون و فساد اداری بیانگر واضح شرایط نابسامان این کشورهاست. بنابر همین دلایل، چین سازمان‌های منطقه‌ای را شکل داده و با جامعه بین الملل از نزدیک برای آنچه "مبارزه با تروریسم" می‌خواند همکاری می‌کند. به همین خاطر سیاست‌های داخلی خاصی را در سینکیانگ اتخاد نموده است.

سیاست چین برای مبارزه با جدایی طلبی

در ابتدا، چین در سال ۲۰۰۱ سازمان همکاری شانگهای را ایجاد کرد تا به مشکلات ذکر شده از طریق ایجاد اعتماد و همکاری با کشورهای همجوار غلبه کند. یکی ازبخش‌های اصلی بدنه این سازمان ساختار "ضد تروریسم منطقه‌ای" است که در سال ۲۰۰۲ پیشنهاد و در سال ۲۰۰۶ جهت مبارزه با "جدایی طلبی، افراط گرایی مذهبی و تروریسم" ایجاد شد. به علاوه، چین به توافقات دو جانبه برای همکاری‌های نظامی با کشورهای آسیای مرکزی که شامل برگزاری تمرینات نظامی، فروش تسلیحات، فراهم آوری کمک‌های نقدی و قرضه و به اشتراک گذاری اطلاعات امنیتی می‌شود، رسیده است.

چین در "جنگ علیه تروریسم" با آمریکا و متحدانش نیز از نزدیک همکاری کرد. رئیس جمهور جیانگ زیمین بلافاصله بعد از حملات یازده-سپتامبر با مردم ایالات متحده ابراز همدردی نمود. چین روی همکاری با ایالات متحده و جامعه بین الملل برای از بین بردن تروریسم تاکید داشت و بلافاصله از قطعنامه ۱۳۶۸ سازمان ملل متحد برای مبارزه با این معضل پشتیبانی کرد. چین فهرستی از گروه‌های "جدایی طلب و تروریستی" را تهیه نمود و به این اساس ایالات متحده حرکت اسلامی ترکستان شرقی را در لیست "گروه‎های تروریستی" و سازمان ملل متحد آن را در لیست سازمان های وابسته به القاعده اضافه نمودند.

منبع تصویر، AFP

البته این همکاری زیاد دوام نکرد و به علت درک متفاوت از موضوع اویغورهای سینکیانگ، ایالات متحده و متحدانش از این موضع بر علیه گروه‌های جدایی طلب سینکیانگ عقب نشینی کردند. در حقیقت تعدادی از آمریکایی‌ها قناعت نکردند که تهدید از طرف ایغورها واقعی است. کنگره ایالات متحده آمریکا همواره نگرانی خود را در مورد شرایط حقوق بشری در سینکیانگ ابراز می‌نمود. تا اینکه چین ایالات متحده را متهم به "سیاست دوگانه" در قبال تروریسم کرد و در سال ۲۰۰۵ همراه با دیگر اعضای سازمان همکاری شانگهای خواهان خروج نیروهای بین المللی از آسیای مرکزی و افغانستان شد.

بدون شک، پکن سیاست های داخلی را نیز در این راستا اتخاد نموده است. نخستین راهکار، ایجاد رشد اقتصادی جهت حل مشکلات امنیتی سینکیانگ بوده - بر مبنای مفهوم زیربنا و روبنا در کمونیسم. این سیاست شامل ایجاد مناطق آزاد تجاری با همان کیفیت در مرزهای آبی و مصرف تمام مالیات استان تا سقف ۸۰ درصد در سینکیانگ می‌شد. به علاوه، پکن بودجه و فعالیت های امنیتی در سینکیانگ را بالا برده است. به طور مثال، بودجه امنیتی در این استان بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ ده برابر افزایش یافته است. برمبنای گزارش رویترز، در سال ۲۰۱۷، این بودجه به ۹.۱ میلیارد دالر و ۱۹.۳ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۱۶ رسیده بود.

منبع تصویر، Getty Images

جامعه جهانی، در حقیقت با هیچکدام از این موارد مشکلی ندارد، مگر در اتخاذ سیاست "تحمل صفر" در سینکیانگ کهشامل وضع محدودیت های شدید است، از جمله در مورد آداب و برگزاری مراسم مذهبی، مصادره کتاب‌های تاریخی و دستگیری محصلان و جوانانی که گمان می رود در فعالیت های غیر قانونی مذهبی دخیل هستند.

بر مبنای گزارشات واشنگتن پست، اخیرا پکن یک میلیون اویغور، قزاق و دیگر مسلمانان چینی را در کمپ های مخصوص به هدف از بین بردن فرهنگ، زبان و آداب و رسوم شان زندانی کرده است. چین آنها را کمپ های فنی حرفه‌ای می‌خواند و اصرار دارد که محصلین شامل افرادی هستند که افکار افراط گرایی مذهبی در سر دارند و خودشان داوطلبانه به این کمپ ها روی آورده اند. به طور دقیقتر، پکن به این باور است که آنها "جنایت کاران ابتدایی با پتانسیل" هستند و این اقدامات به خاطر پیشگیری از هر نوع خطای این افراد است. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، پکن حتی سعی کرده با اقداماتی مثل سقط جنین اجباری نسل کشی کند. در واقع، گزارشات نشان می دهد که نرخ زادولد سالانه از ۲۵ نفر در هزار شهروند اویغور به تقریبا ۱۰ نفر بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸ کاهش یافته است.

تحلیل مسئله از دید مکتب‌های سازه انگاری و کپنهاگ

شاید بتوان اقدامات پکن در قبال اویغورها را از دید مکتب سازه انگاری تحلیل کرد. این مکتب به این باور است که روند تعامل، نه واقعیت عینی، باعث ایجاد شرایطی می‌شود. مثلا، منازعه فعلی در سینکیانگ بر حسب روند تعامل طرفین شکل گرفته و ماهیت عینی ندارد. در واقع، عده‌ای از چینی‌ها به این باوراند که "اعمال تروریستی زیر چتر اسلام" به وقوع می‌پیوندد و پکن باید این دین را از بین ببرد.

رئیس جمهور شی جین پینگ بعد از حملات ۲۰۱۴ بارها در سخنانش در سینکیانگ از افراط گرایی مذهبی به عنوان ویروسی یاد کرده که می‌تواند منطق فرد را از بین برده و باعث فراموشی انسانیت و ارتکاب قتل عمد شود. مسلمانان اویغور از چنین کلیشه‌هایی عصبانی هستند، تا جایی‌که تعدادی از آنها طرفدار فعالیت‌های جدایی طلبان شده‌اند. آنها چنین اظهاراتی را محکوم می‌کنند، چینی‌ها را کافر می‌خوانند و بر علیه آنها جهاد اعلام می‌کنند. گروه‌های جدایی طلب اویغور فعالیت‌های مسلحانه انجام می‌دهند و پکن با سیاست "تحمل صفر" جواب می‌دهد. متعاقبا، حکومت چین کمپ‌های مخصوصی ساخته و در آنها با اویغورها بدرفتاری می‌کند. مسلمانان هم نتیجتا با آزردگی بیشتر، تعداد افراد بیشتری را تشویق و بر علیه چینی‌ها بسیج می‌کنند. آیا می توان با تغییر در تفسیر و رفتار کل معادله را تغییر داد؟

توضیح تصویر،

یک اردوگاه به شدت حفاظت شده در سین‌سیانگ چین

باری بوزان، از تئوری پردازان مطرح مکتب کپنهاگ، اجزاء دولت را به ماهیت وجودی، دستگاه حکومتی و جمعیت و سرزمین تقسیم می‌کند. اولی به سوالاتی مانند اینکه فلسفه وجودی دولت چیست، چرا دولت فعلی پابرجاست و رابطه بین دولت و ملت چیست، پاسخ می‌دهد. اگر دولتی نتواند پاسخ به این سوالات را از درون ملت یا ایدئولوژی سازمان دهی شده بیرون بکشد، نمی‌تواند ملت را منسجم و هدفمند نگهداشته و آنها را قانع بسازد تا از دولت پیروی کنند - که در این صورت امنیت ملی واقعا به خطر می‌افتد. بوزان چهار مدل را برای تعریف رابطه دولت و ملت توضیح می‌دهد - ملتی دولت را ایجاد می‌کند، دولتی ملت را ایجاد می‌کند، ملتی زیر چتر چند دولت یا چند ملت زیر چتر یک دولت است.

چین مثالی از مدل آخری است. دارای ۵۵ قوم غیر-هان با نفوسی بالغ بر ۱۱۳.۷۹ میلیون نفر که ۸.۴۹ درصد جمعیت استد. چنین مدلی دو حالت رفتاری دارد، یا ملت مسلط با همگی سازش می‌کند یا سعی در نابودی هویت و تبدیل دیگران به یک ملت واحد می‌کند. حکومت چین روش دوم را پیش گرفته است. چین از ایدئولوژی نیز بهره می‌گیرد. اگر کشور‌های دموکراتیک بدون دموکراسی و عربستان بدون اسلام نمی‌توانند رابطه بین دولت و ملت را توضیح داده و در جامعه ثبات ایجاد کنند، چین هم نمی‌تواند این کار را بدون ایدئولوژی کمونیستی انجام دهد. آیا می‌توان با همدیگرپذیری بیشتر و میانه روی در ایدئولوژی با مسئله‌ای مانند مسئله اویغورها و جدایی طلبی کنار آمد؟

تنیجه گیری

چین دارای حکومتی استبدادی بر مبنای ایدئولوژی است. سینکیانگ همواره به خاطر پتانسیل اقتصادی از اهمیت بالایی برای کشور بر خوردار است. در سال‌های اخیر، جدایی طلبی تبدیل به یکی از مشکلات اصلی در غرب چین شده و پکن جهت بهره برداری از فرصت‌های اقتصادی منطقه خواهان رسیدگی سریع به موضوع است. چین برای حل مشکل سیاست‌های خصمانه‌ای را در پیش گرفته است. اگر چین به همین منوال به برخورد با اویغورها ادامه دهد نه تنها به تیرگی روابط با غرب بلکه به شدت تضاد و منازعه می‌افزاید. روز به روز، نه تنها به نگرانی‌های حقوق بشری اضافه خواهد شد، بلکه اویغورها بهتر می‌توانند فعالیت‌‌های ضد چینی خود را افزایش داده و افراد بیشتری را بسیج کنند. شاید با ایجاد تغییراتی هر چند اندک در تفسیر و برخورد با موضوع سینکیانگ، پکن بتواند چراغ امیدی را برای اویغورها و جامعه جهانی باز کند.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: معمای سین‌کیانگ: پاکسازی قومی یا اتهامی غیرمنصفانه