زیر سایه فاگین

لین در روایت سینمایی‌اش، سعی می‌کند خیلی از سوزنامه یتیم‌محور دیکنز که بازتابی هنرمندانه از مصائب زندگی واقعی خودش بود، جا نماند و پابه پای غم و اندوه متن اصلی پیش برود و مدام مخاطب را به درست‌ترین شکل متاثر کند.

فیلم سیاه و سفید لین، از شبی توفانی و وضع‌حمل زنی جوان (مادر الیور توئیست) و سپس مرگش در نوانخانه‌ای متروک آغاز می‌شود.

گریه‌های بچه، فراتر از بیقراری‌های یک نوزاد معمولی است و انگار او برای فراق مادر و سرنوشت شوم خودش می‌گرید.

آن میان نوشت فیلم (در نسخه دوبله فارسی، صدای راوی هم اضافه شده‌است) هم سوز این گریه‌ها را بیشتر می‌کند و به تراژدی وضعیت این نوزاد یتیم دامن می‌زند: «الیور توئیست کوچولو، به شدت گریه می‌کرد، اما اگر می‌دانست قرار است تحت سرپرستی بیدل و خانم کورنی، مدیره موسسه بزرگ شود، شدیدتر گریه می‌کرد.»

تصویر بعدی الیور در فیلم (با بازی خوب جان هاوارد دیویس و در نسخه دوبله با صدای ناهید امیریان)، مربوط به 9سالگی اوست که سطل بزرگی کنار دستش قرار دارد و با چند پسربچه یتیم دیگر زانو زده و مشغول تمیز کردن کف زمین است. ترکیب تشر خانم کورنی به الیور و آن بدن نحیف و صورت مظلوم و غمگین و لباس مندرس، برآیندی از وضعیت ناخوشایند این کودک ارائه می‌کند. حضور الیور در مقابل هیات مدیره پرورشگاه که افراد به ظاهر نیکوکار و درواقع بدطینتی هستند، تراژدی وضع او را بیشتر جلوه می‌دهد، به ویژه با سوالات آزاردهنده‌ای از این قبیل که «می‌دونی تو یه یتیمی؟» و جوابِ پرسشی الیور که «یتیم یعنی چی آقا؟»

در ادامه درخواست اندکی غذای بیشتر که با «چی» گفتن‌های متعجبانه و خشمگینانه مسؤولان پرورشگاه همراه است، باعث می‌شود با اعلامیه‌ای الیور را در مقابل 5 لیره به پیشه‌ور متقاضی بفروشند.
باوجود خوش‌شانسی اولیه الیور و مهربانی ساوربری به عنوان سرپرست، زور مخالفت‌ها و سرکوفت‌های خانواده به یک «بچه‌یتیم» می‌چربد و با فرار الیور به لندن، گره‌های زندگی‌اش بیشتر می‌شود. شخصیت فاگین، به عنوان یک یهودی که بچه‌های یتیم خیابانی را گردهم آورده و آنها را به دزدی وادار می‌کند، اینجا به مدد بازی درخشان الک گینس و آن گریم جذاب و در نسخه دوبله با صدای عزت‌ا... مقبلی، جلوه رعب‌آور و البته ماندگاری پیدا می‌کند.

براساس تقدیری که دیکنز برای مخلوقش الیور در نظر می‌گیرد و لین هم با همان دست‌فرمان جلو می‌رود، کودک یتیم قصه پس از تاب‌آوردن انواع و اقسام مصائب در انگلستان چرک و کثیف دیکنزی، عاقبت بخیر و رستگار می‌شود.

یتیم‌ خانه و پرورشگاه و نوانخانه فیلم لین، تجسم عینی و کلیشه‌ای این مکان‌ها در ادبیات و سینماست؛ این‌که در انبوه سیاهی‌ها، حتی اندک مجال تنفسی هم برای بچه‌های بینوا نیست و در فقدان هر یاریگری، چاره‌ای جز رهایی و فرار و دل‌بستن به معجزه نمی‌ماند. اتفاقی که به نوعی در سریال «گامبی وزیر» نقض می‌شود و هم خانم هلن دردورف، به خباثت مسؤولان بد ذات یتیم‌خانه‌های کلیشه‌ای آثار نمایشی نیست و هم آدمی مثل آقای شایبلِ سرایدار را داریم که اصلا مسیر زندگی دخترک یتیم قصه یعنی بث هارمون را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود او بعدها به قهرمان شطرنج تبدیل شود.

علی رستگارروزنامه نگار سینما که اسرار پرده نقره‌ای را روی کاغذ می‌ریزد / روزنامه جام جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: زیر سایه فاگین