میزوگوچی؛ مرثیه سرای سینمای ژاپن

میزوگوچی؛ مرثیه سرای سینمای ژاپن
خبرگزاری دانشجو

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو_ زهرا قربانی رضوان؛ کنجی میزوگوچی متولد ۱۶ مه ۱۸۹۸ که در ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۰۷ در مدرسه ثبت نام شد و با ماتسوتار کائوگوچی آشنا شد. کسی که سال‌ها بعد مسئولیت نوشتن فیلمنامه‌های میزوگوچی را بر عهده داشت. بعد از پایان تحصیلات ابتدایی او به دلیل فقر مالی خانواده اش نتوانست به تحصیل ادامه دهد. حس بد عقب افتادگی در تحصیلات همیشه تا پایان عمر همراه میزوگوچی باقی ماند. میزوگوچی روایتگر مصائب و پیرو داستان‌های تراژیک بود. زبان آن پرسوز و شاعرانه بود و همین امر سبب شد از او به عنوان مرثیه سرای سینما یاد شود.


میزوگوچی توسط یکی از دوستان خود به استودیو فیلمسازی ماکوجیما رفت و از این طریق با مشهورترین کارگردان ژاپن به نام آکایاما آشنا شد. همین امر سبب شد او شانس خود را در سینما امتحان کند. او ابتدا به هنرپیشگی پرداخت، اما عملکرد خوب میزوگوچی باعث شد ایزیوتاناکا، پیشنهاد تجربه کارگردانی را به او بدهد. کمبود کارگردان در آن دوره فرصت مناسبی برای میزوگوچی شد تا بتواند استعداد خود را به بهترین صورت بروز دهد. اما در همین ابتدای کار فیلم رستاخیز عشق به شدت مورد سانسور قرار گرفت. زیرا با این فیلم دیگر حضور بنشی‌ها که همان راویان فیلم‌های دوران صامت بودنند نیاز نبود و فیلم سراسر از میان نویس انباشته شده بود.


علاقه میزوگوچی به کارگردانی و ساخت فیلم چنان بود که مدت زمان ضبط هر فیلم او بیشتر از یک هفته نمی‌شد و او در کمترین زمان ممکن ده فیلم ساخت. مشهور است که میزوگوچی در بین سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۹ حدود ۴۱ فیلم ساخته است. او بزرگترین و تاثیرگذارترین کارگردان تاریخ سینمای ژاپن محسوب می‌شود. از آثار برجسته او می‌توان به «سانشوی مباشر»، «اوگستو مونوگاتاری»، «زندگی اوهارو»، «داستان آخرین گل داودی» اشاره کرد. اشترنبرگ، ویلیام وایلر، مارسل لربیه، جان فورد بر روی میزوگوچی تاثیر گذاشتند. ویژگی‌های بارز سینمای او: برداشت‌های طولانی، ترکیب بندی مورب برای جلب توجه به عمق تصویر، دوربین سیال با نما‌های متحرک، فیلمبرداری پر نور و کمترین تعداد برش می‌توان اشاره کرد.


مهمترین عنصر در آثار میزوگوچی میزانسن است. در فیلم‌های او یا کادر خالی می‌ماند یا دوربین بازیگر را رها می‌کند و او را جا می‌گذارد. یکی از مولفه‌های آشنای میزوگوچی نما‌های بلندی است که طی آن دوربین از موضوع فاصله می‌گیرد و دورتر می‌شود. این مولفه در فیلم خواهران گیون به خوبی اعمال شده است. در فیلم‌های او روایت‌ها و مسائل در کنار هم مطرح می‌شوند و راوی نیز سعی دارد دیدگاه‌ها را معرفی کند، اما در آخر این تماشاگر است که باید خود گره گشایی را انجام دهد. شخصیت‌ها یا متقارن هستند یا با یکدیگر تشابه دارند و از نقش متضاد تا حد زیادی کاسته شده است.

نما‌های موردعلاقه میزوگوچی تک نما و نمای واکنشی است. نمای دونفره در یک قاب از نما‌های پرشماری است که در آثار او استفاده شده است. در نمایش مراسم‌های مذهبی از موتیف‌هایی استفاده کرد که نشاندهنده تجربه‌های تئاتر است بخصوص نمایش کابوکی که جز سنت اصیل ژاپن محسوب می‌شود. شخصیت قهرمان آرامشی غیر قابل تصور دارند و در برابر مشکلات دنیای خود با کمال ادب رفتار می‌کنند و صبورانه مصائب را می‌پذیرند و به راه خود ادامه می‌دهند. ژان دوشه معتقد بود: میزوگوچی همچون باخ و شکسپیر در هنر خود برترین است.


تقریبا هیچ یک از آثار اولیه میزوگوچی باقی نمانده و اولین فیلم که از او به جای مانده «آوازخانه» نام دارد. در این فیلم میزوگوچی دست به تجربه می‌زند و با تجارب خود فیلم را پیش می‌برد. او با ساخت فیلم «رنج خانم معلم» برای اولین بار به اروپا رفت و توانست با جوایز و موفقیت به توکیو باز گردد. همین سفر سبب شد تا شرکت فرانسوی پیشنهاد ساخت یک فیلم را به میزوگوچی بدهد.


«وطن» نخستین فیلم ناطق است که در سال ۱۹۳۰ ساخته شد که این فیلم اولین فیلم ناطق سینمای ژاپن نیز محسوب می‌شود. «مرثیه اوزاکا» در سال ۱۹۳۶ ساخته شد. فیلمی که توانست مقام سوم در جدول ارزش گذاری نشریه سینمای ژاپن را از آن خود کند. فیلمی واقع گرا که منتقدان آن را از شاهکار‌های سینمای میزوگوچی می‌دانند. داستان فیلم روایتی است از دختری که نیاز به پول دارد و مجبور می‌شود برای رسیدن به هدف خود دست به کاری بزند که راضی نیست. شخصیت پردازی در این فیلم واقع گرایانه پیش رفته است. اما این فیلم در فروش عموم مورد استقبال قرار نگرفت و تا مرز سانسور و توقیف پیش رفت.
«زندگی اوهارو»، فیلمی که سبب شد میزوگوچی وارد مرحله جدیدی از حرفه سینمایی خود شود و فیلمسازان و منتقدان موج نو فرانسه او را در میان خودشان پذیرا شوند.

از مسائل عجیبی که در حین فیلمبرداری این فیلم رخ می‌دهد ورود قطار به لوکشن هر ۱۵ دقیقه بود و جدول فیلمبرداری براساس ورود و خروج قطار تنطیم شده بود. این فیلم توانست شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره ونیز را به دست بیاورد. فیلم با فلش بک پیش می‌رود و روایت زندگی اوهارو است که اکنون ۵۰ ساله دارد و گذشته خود را به یاد می‌آورد. فیلمنامه زندگی اوهارو براساس رمان سای کاکوایهارا نوشته شده است. میزوگوچی یکی از اولین ژاپنی‌هایی بود که فیلم کاملا ناطق را در قالب الگوی غربی ساخت.


در کارنامه فیلمسازی میزوگوچی فیلم سفارشی از طرف دولت ژاپن نیز به چشم می‌خورد. فیلمی که به یاد و بزرگداشت خاطره باشیدو قهرمان بزرگ ژاپنی ساخته شد. فیلم نما‌های چشم گیری را به تصویر کشیده است که نشان دهنده آیین‌ها و سنت‌ها است. او برای نخستین بار از حرکت کرین استفاده کرد.


قصه «آخرین گل‌های داودی» به اعتقاد نوئل بورچ اثری فمنیستی است. جان پیم معتقد است صحنه‌های فیلم تک تک جزئیات روحی بشری را در خود دارند. قصه گل‌های داودی روایتی است از زندگی یک بازیگر کابوکی که خانواده‌ای او را به فرزندخواندگی پذیرفته اند. میزوگوچی در این فیلم دست به تدوینی تکنیکال زده و مونتاژ درون نمایی را انجام داده است.
زنان از مظاهری هستند که در فیلم‌های میزوگوچی نقش پررنگ تری دارند. میزوگوچی شخصیت و ماهیت دوگانه زن‌ها را بصورت ناتورالیستی به نمایش می‌کشد.

زنان ستم دیده هستند و برای رسیدن به هدف خود باید دست به کاری بزنند که نمی‌خواهند. میزوگوچی در سال‌های پایان عمر خود فیلم رنگی ساخت به نام «پرنس یانگ کوای» که درباره ظلم و ستم به زنان بود. این فیلم پرچمدار آخرین دغدغه میزوگوچی بود. در بسیاری از فیلم هایش رابطه زن و مرد پرداخته است. همین الویت‌ها دلیلی شد او به افسانه‌هایی درباره انسان و سرنوشت بپردازد.


آخرین فیلم میزوگوچی با نام «خیابان شرم» ساخته شد که روایت پنج زن را از طبقات مختلف اجتماعی روایت می‌کند. این فیلم به پرفروشترین ساخته کارگردان بدل شد که زندگی معاصر ژاپن را به بهترین صورت تصویر می‌کرد.


میزوگوچی بی شک بزرگترین کارگردان ژاپن و استاد روایت‌های زندگی است. او در ماه مه ۱۹۵۶ میزوگوچی بر اثر سرطان خون درگذشت.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: میزوگوچی؛ مرثیه سرای سینمای ژاپن