همه چیز درباره جنگ سرد؛ از آغاز تا پایان

خبرگزاری میزان - در طول جنگ جهانی دوم، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با یکدیگر به عنوان متحدان علیه قدرت‌های محور جنگیدند؛ با این حال، روابط بین این دو کشور پرتنش بود.

به گزارش «هیستوری»، آمریکایی‌ها مدت‌ها نسبت به کمونیسم شوروی محتاط بودند و نگران حکومت «جوزف استالین»، بودند.

به نوبه خود، شوروی‌ها از خودداری چندین دهه‌ای آمریکایی از تعامل با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان بخشی مشروع از جامعه بین المللی و همچنین ورود تاخیری آن‌ها به جنگ جهانی دوم که به کشته شدن ده‌ها میلیون روس منجر شد، ناراحت بودند.

پس از پایان جنگ، این نارضایتی‌ها به حس بی اعتمادی و دشمنی متقابل تبدیل شد.

اقدامات شوروی پس از جنگ در اروپای شرقی به ترس بسیاری از آمریکایی‌ها از طرح روسیه برای کنترل جهان دامن زد؛ در همین حال، اتحاد جماهیر شوروی از آنچه به عنوان لفاظی‌های خصمانه مقامات آمریکایی، افزایش تسلیحات و رویکرد مداخله جویانه در روابط بین الملل تلقی می‌کرد، خشمگین بود.

در چنین فضای خصمانه، هیچ طرفی به طور کامل مقصر جنگ سرد نبود؛ در واقع، برخی از مورخان معتقدند که این امر اجتناب ناپذیر بود.

 


در زمان پایان جنگ جهانی دوم، بیشتر مقامات آمریکایی توافق کردند که بهترین دفاع در برابر «تهدید شوروی»، استراتژی به نام «مهار» است.

اتحاد جماهیر شوروی به این باور بود که با آمریکا نمی‌توان توافقی بین طرف‌های مخالف به صورت دائمی داشت.

استراتژی مهار همچنین توجیهی برای افزایش بی سابقه تسلیحات در آمریکا فراهم کرد؛ در سال ۱۹۵۰، گزارش شورای امنیت ملی موسوم به NSC-۶۸ توصیه «ترومن»، رئیس جمهور وقت آمریکا مبنی بر استفاده از نیروی نظامی برای مهار توسعه طلبی کمونیستی را در هر جایی که به نظر می‌رسید، تکرار می‌کرد؛ برای این منظور، این گزارش خواستار افزایش چهار برابری هزینه‌های دفاعی آمریکا شد.

به ویژه، مقامات آمریکایی توسعه تسلیحات اتمی مانند آن‌هایی را که به جنگ جهانی دوم پایان داده بود تشویق کردند؛ بنابراین یک مسابقه تسلیحاتی مرگبار آغاز شد؛ در سال ۱۹۴۹، شوروی، بمب اتمی خود را آزمایش کرد.

در پاسخ، «ترومن» اعلام کرد که آمریکا یک سلاح اتمی حتی مخرب‌تر خواهد ساخت؛ بمب هیدروژنی یا «ابر بمب»

«استالین» نیز از همین روش پیروی کرد؛ در نتیجه، خطرات جنگ سرد به طرز خطرناکی بالا بود.

 


نخستین آزمایش بمب هیدروژنی در جزیره مرجانی «انیوتوک» در جزایر مارشال، نشان داد که عصر هسته‌ای چقدر می‌تواند وحشتناک باشد.

این بمب یک گلوله آتشین به مساحت ۲۵ مایل مربع ایجاد کرد که یک جزیره را تبخیر کرد، یک سوراخ بزرگ در کف اقیانوس ایجاد کرد و این قدرت را داشت که نیمی از منهتن را نابود کند.

آزمایش‌های بعدی آمریکا و شوروی، زباله‌های رادیواکتیو را به جو پرتاب کرد.

تهدید همیشگی نابودی هسته‌ای تأثیر زیادی بر زندگی داخلی آمریکا نیز داشت؛ مردم در حیاط خلوت خود پناهگاه‌های ضد بمب درست کردند؛ آن‌ها تمرینات حمله را در مدارس و سایر مکان‌های عمومی انجام دادند.

دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد اپیدمی فیلم‌های پرطرفدار بودند که تماشاگران سینما را با به تصویر کشیدن ویرانی‌های هسته‌ای و موجودات جهش‌یافته وحشت زده کردند؛ از این جهت و موارد دیگر، جنگ سرد در زندگی روزمره آمریکایی‌ها حضور ثابتی داشت.

  • بیشتر بخوانید:
  • روسیه: هیچگونه برنامه‌ای برای حمله به اوکراین نداریم
  • پنتاگون: واشنگتن پیشنهادهای امنیتی جدی به مسکو ارائه کرده است

اکتشاف فضایی به عنوان یک عرصه دراماتیک دیگر برای رقابت جنگ سرد عمل کرد؛ در ۴ اکتبر ۱۹۵۷، یک موشک بالستیک قاره پیمای R-۷ شوروی، به نام اسپوتنیک (به روسی به معنای همسفر)، اولین ماهواره مصنوعی جهان و اولین نوع ساخته شده توسط انسان در مدار زمین قرار گرفت.

پرتاب «اسپوتنیک» برای بیشتر آمریکایی‌ها غافلگیرکننده، اما خوشایند نبود؛ این نمایش قدرت فوق‌العاده موشک R-۷ که ظاهراً قادر به حمل کلاهک هسته‌ای به فضای هوایی آمریکا بود، جمع‌آوری اطلاعات در مورد فعالیت‌های نظامی شوروی را برای واشنگتن بسیار ضروری کرد.

در سال ۱۹۵۸، آمریکا ماهواره خود به نام اکسپلورر I را که توسط ارتش آمریکا تحت هدایت «ورنر فون» طراحی شده بود، پرتاب کرد و چیزی که به عنوان مسابقه فضایی شناخته شد در حال انجام بود.

در همان سال، «دوایت آیزنهاور»، رئیس جمهور وقت آمریکا دستور عمومی ایجاد اداره ملی هوانوردی و فضایی (ناسا) را امضا کرد، که یک آژانس فدرال بود که به اکتشافات فضایی اختصاص داشت و همچنین چندین برنامه برای بهره برداری از پتانسیل نظامی فضا.

با این حال، شوروی یک قدم جلوتر بود و نخستین انسان را در آوریل ۱۹۶۱ به فضا فرستاد.

در ژوئن ۱۹۵۰، نخستین اقدام نظامی جنگ سرد زمانی آغاز شد که ارتش کره شمالی مورد حمایت شوروی به همسایه طرفدار غربی خود در جنوب، یعنی کره جنوبی حمله کرد.

بسیاری از مقامات آمریکایی می‌ترسیدند که این اولین گام در کمپین کمونیستی برای تسلط بر جهان باشد و معتقد بودند که عدم مداخله گزینه مناسبی نیست.

«ترومن»، ارتش آمریکا را به کره فرستاد، اما جنگ کره به بن بست کشیده شد و در سال ۱۹۵۳ پایان یافت.

در سال ۱۹۵۵، آمریکا و سایر اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) آلمان غربی را به عضویت ناتو درآوردند و به آن اجازه نظامی‌سازی مجدد دادند.

اتحاد جماهیر شوروی با پیمان ورشو، یک سازمان دفاعی متقابل بین اتحاد جماهیر شوروی، آلبانی، لهستان، رومانی، مجارستان، آلمان شرقی، چکسلواکی و بلغارستان پاسخ داد.

جنگ سرد دوباره در دوران ریاست جمهوری «رونالد ریگان»، داغ شد؛ وی معتقد بود که گسترش کمونیسم در هر کجا تهدید به حساب می‌آید؛ در نتیجه، او برای ارائه کمک‌های مالی و نظامی به دولت‌ها و شورش‌های ضد کمونیستی در سراسر جهان تلاش کرد؛ این سیاست، به ویژه در کشور‌های در حال توسعه در مکان‌هایی مانند گرانادا و السالوادور اعمال می‌شد، به «دکترین ریگان» معروف بود.

با این حال، حتی زمانی که «ریگان» در آمریکای مرکزی با کمونیسم در جنگ بود، اتحاد جماهیر شوروی در حال فروپاشی بود.

در پاسخ به مشکلات اقتصادی و تشنج سیاسی فزاینده در اتحاد جماهیر شوروی، «میخائیل گورباچف»، نخست وزیر شوروی در سال ۱۹۸۵ به قدرت رسید و دو سیاست را معرفی کرد که روابط روسیه با بقیه جهان را بازتعریف کرد: باز بودن سیاسی و اصلاح اقتصادی.

نفوذ شوروی در اروپای شرقی کاهش یافت؛ در سال ۱۹۸۹، هر دولت کمونیستی دیگر در منطقه، دولت خود را با دولت غیرکمونیستی جایگزین کرد.

در نوامبر همان سال، دیوار برلین، که بارزترین نماد دهه‌ها جنگ سرد بود، سرانجام درست بیش از دو سال پس از اینکه «ریگان» در سخنرانی در دروازه براندنبورگ در برلین، نخست‌وزیر شوروی را به چالش کشید، ویران شد.

«ریگان»، گفته بود «گورباچف، این دیوار را خراب کن.»

تا سال ۱۹۹۱، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشی کرد و در نتیجه جنگ سرد پایان یافت.

انتهای پیام/

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: همه چیز درباره جنگ سرد؛ از آغاز تا پایان