اسطوره‌شناسی در ادبیات ایران مغفول مانده است

اسطوره‌شناسی در ادبیات ایران مغفول مانده است
ایسنا

ایسنا/خراسان رضوی یک دانش‌آموخته دکتری ادبیات حماسی گفت: آن‌گونه که باید و شاید در ادبیات ایران به مبحث اسطوره‌شناسی توجه نشده و این موضوع تنها در حاشیه دانش حماسه بررسی می‌شود.

حامد مهراد در نشست معرفی کتاب فهرست توصیفی تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه که دیروز، ۲۲ آذر، با حضور جمعی از دانشجویان در قطب علمی شاهنامه و فردوسی در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: این کتاب که به همت زهرا سید یزدی و مرضیه خافی تحت نظر دکتر محمد جعفر یاحقی به چاپ رسیده، کتابی با ۱۰۲۴ صفحه است که از آغاز فرایند مقاله‌نویسی فارسی در سال ۱۲۹۴ شمسی در ایران تا سال ۱۳۸۰ را در آن ذکر کرده است.

وی افزود: آنچه که در مقدمه این کتاب دیده می‌شود، توضیح ۲ گونه دانش است. دانشی که ما داریم و دانشی که ما می‌دانیم باید از کجا به دست آوریم اما آنچه که در پیشینه کتاب‌شناسی باید به آن توجه داشت، این است که ما اگرچه پیشینه کتاب‌شناسی را منسوب به جالینوس می‌دانیم ولی پس از آن نیز کسانی چنین کارهایی انجام داده‌اند و به مرور دریافتم که کتاب‌شناسان پس از جالینوس، کتاب‌شناسی را با کلیسا آغاز کرده‌اند.

مهراد عنوان کرد: بر این اساس باید روشن شود وقتی از مقالات فارسی صحبت می‌کنیم، دقیقا از چه سخن می‌گوییم. از زمانی در ‌کشور ما مقاله‌نویسی آغاز شد که در تاریخ فهرست فارسی با فهرست مقالات ایرج افشار آغاز می‌شود. بخش چشمگیر آن مقالات مربوط به شاهنامه و فردوسی است و داده‌هایی از آن‌ به دست آمده که بسیار کاربردی‌ است. بسیاری از داده‌های علمی امروز از کنار هم قراردادن آن داده‌ها به دست می‌آید و اتفاقا پایه و اساس تحلیل در مراحل بعدی را ایجاد خواهد کرد.

این دانش‌آموخته دکتری ادبیات حماسی تصریح کرد: به عنوان مثال در خصوص گفت‌وگوهایی که درباره مذهب فردوسی یا حامیان وی انجام شده، هنوز هم همچنان اتفاق نظر وجود ندارد؛ گره‌هایی که به سمت باز شدن است و اتفاقا در پایان کتاب فهرست توصیفی تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه به آن‌ اشاره شده است.

وی با اشاره به سیر صعودی پژوهش‌های مربوط به فردوسی و شاهنامه گفت: این سیر صعودی را نمی‌توان نادیده گرفت. اگر از گردهمایی سال ۱۳۱۳ عبور کنیم، کسانی همانند محمدعلی فروغی تلاش‌هایی را تحت عنوان نسخه‌شناسی شاهنامه کرده‌اند. همچنین نباید از آثاری مثل نسخه‌های سعدلو و آن تعداد مقالاتی که دقیقا پس از ارائه این نسخ انجام پذیرفت، گذشت. بعدها چاپ‌های شاهنامه همانند چاپ خالقی مطلق و چاپ‌هایی مثل چاپ دکتر کزازی و خانم مهری بهفر اهر انجام شد که هر کدام جریان‌ پژوهش در مورد شاهنامه و فردوسی را پررنگ‌تر می‌کرد.

فرزاد قائمی، شاهنامه‌پژوه و عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد نیز در ادامه این نشست اظهار کرد: شاید پیشینه کتاب‌شناسی شرق کمتر از غرب باشد اما سنت نهضت ترجمه از زمان هارون‌الرشید شروع شد. ابن سینا نوشته کوتاهی دارد که می‌گوید «زمانی که هنوز ۱۹ سال بیشتر نداشتم، در کتاب‌خانه‌های نوح ابن منصور سامانی توانستم تلاش‌های خوبی داشته باشم». او از اهمیت این کتابخانه وقتی یاد می‌کند، می‌گوید «چیزی به علم من افزوده نشد مگر آنکه آن را در آن کتابخانه خوانده بودم».

وی با اشاره به پیشینه کتاب‌شناسی بیان کرد: تاریخ کتاب‌شناسی‌ها از زمان فعالیت کسانی مانند ابن ندیم آغاز شد و اینجاست که می‌فهمیم تفاوت مسیری که ترجمه داستان‌های غیر ساسانی طی می‌کند، در زبان فارسی به شاهنامه ختم می‌شود و این موضوع کاملا قابل ردیابی است.

عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد ضمن گلایه از عدم حمایت از طرح‌های پژوهشی بیان کرد: متاسفانه بعضی از طرح‌های پژوهشی بدون حمایت مانده و هنوز هم منابعی که سازمان‌هایی چون بنیاد فرهنگ منتشر کرده‌اند، استفاده می‌شود.  

قائمی اظهار کرد: با این اوصاف عملا راه استفاده از منابع قطع می‌شود و کیفیت خروجی پژوهش‌ها افت می‌کند. در حالی که آن بسترهایی که ابن سینا از آن‌ها یاد کرده، باید وجود داشته باشد تا کتاب‌شناسی‌های ما رشد کند. با توجه به اینکه قطب علمی شاهنامه و فردوسی یک نهاد علمی است، شخص دکتر یاحقی به تنهایی زحمات زیادی را تحمل و کارهای متعددی را انجام داده تا نمونه‌های باریک و کوچکی مثل این کتاب مسیر را روشن کند.

وی در خصوص کتاب‌شناسی سیاهه‌وار و کتاب‌شناسی ایرج افشار، پژوهشگر فرهنگی نیز خاطرنشان کرد: اهمیت کار افشار زمانی حس می‌شود که ما بدانیم او این کار را زمانی انجام داد که امکان جستجو و سرچ اینترنتی وجود نداشت و مقالات به سختی قابل دسترسی بود. کتاب‌شناسی ایرج افشار سیاهه‌وار است. این نوع کتاب‌شناسی اهمیت دارد چون پایه و ادامه کتاب‌شناسی‌های توصیفی و تحلیلی است.

این شاهنامه‌پژوه با اشاره به کتاب فهرست توصیفی تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه تصریح کرد: کاری که در کتاب مورد بحث انجام شده، تحلیل کتاب‌شناسی‌های فردوسی افشار است. البته از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۰ ۲ گونه مقاله در خصوص شاهنامه منتشر شد که بیشتر این مقالات هم قابل دسترس است و از این منظر لزوم تهیه کتاب‌شناسی کمتر می‌شود.

قائمی ادامه داد: دسترسی به این منابع خود یک بحث است و این دید انتقادی هم ارزش این کتاب را ۲ برابر کرده است. یکی دیگر از ارزش‌های این کتاب نشان دادن کمیت پژوهش‌های مختلف است؛ تنوعی که این کتاب به ما از موضوعات مختلف در حوزه شاهنامه می‌دهد و بستری که ارائه می‌کند، بسیار مناسب است.

وی عنوان کرد: امروز ساختارهای پژوهش خیلی تغییر کرده است. ما با همان ساختاری پژوهش را انجام می‌دهیم که دانشمندان حوزه علوم انسانی انجام می‌دهند. البته نوشته‌های پژوهشی قدیم هم با ساختار مربوط به خود انجام می‌شد. باید توجه داشت پژوهش‌های حوزه ادبیات خیلی بیشتر تغییر کرده چون ما دانش سنتی آن را در اختیار داشتیم و مترجم صرف علوم غربی نبودیم.

عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص مقایسه مقالات سنتی با مقالات امروزی گفت: منبع خیلی از این مقالات فقط شاهنامه است ولی منابع برخی مقالات تنوع داشته است. به طور کلی نیاز به پژوهش‌ در حوزه‌های مختلف نیازی جدی است و باید به هدف غایی فکر کرد. آن‌گاه تحقیقات ما می‌تواند به دیدگاه‌های عمیق تری برسد. از این جهت خوب است اتفاقاتی مثل این کتاب که اکنون درباره آن بحث است، تداوم یابد.

در ادامه نشست مجددا حامد مهراد به سیل عظیم منابع پس از سال ۱۳۸۰ اشاره کرد و گفت: آن‌گونه که از داده‌های این کتاب برمی‌آید، این است که در دهه ۷۰ حدود ۱۱۰۰ مقاله درباره شاهنامه و فردوسی منتشر شده است.  

وی در نقد کتاب فهرست توصیفی تحلیلی مقالات مربوط به فردوسی و شاهنامه خاطرنشان کرد: وقتی کتاب را ورق می‌زدم، جای خالی چند مورد را دیدم. معمولا در فهرست‌های توصیفی تحلیلی نقد نویسنده کتاب و مقاله هم جای می‌گیرد که در این کتاب جای آن خالی بود و بخش توصیفی یعنی نقد مقالات خیلی فربه‌تر از بخش تحلیلی می‌نمود. بخش نقد نویسنده را هم در این کتاب نمی‌بینم.

فرزاد قائمی در بخش دیگری از این نشست درباره ریشه اسطوره‌شناسی و علل کم‌توجهی به آن در ایران عنوان کرد: ریشه اسطوره به تفکر رنساس بازمی‌گردد. اسطوره‌شناسی به نوعی یک شاخه فکری بود و آمیخته با روان‌شناسی که با تلاش برخی اندیشمندان تبدیل به یک دانش مستقل شد. متاسفانه معنای اسطوره‌شناسی در کشور ما تغییر کرده و در حد یک شوخی است، در حالی که بخشی از نوزایی یک ملت ریشه در همین اسطوره‌شناسی دارد.

وی با بیان اینکه اسطوره‌ها ابتدا باید شناخته شود، اضافه کرد: طبیعتا آن‌وقت اسطوره می‌تواند چارچوب‌های جدیدی برای خود داشته باشد. البته یکی از علل پررنگ نبودن اسطوره هم این است که کسانی که تحقیق می‌کرده‌اند، درک درستی از اسطوره‌شناسی نداشته‌اند.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: اسطوره‌شناسی در ادبیات ایران مغفول مانده است