نویسندگان و محققان غربی زانو زدند!

حمید داوودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع‌مقدس
 
​​​​​​​کاش هیچ‌وقت جانباز نشوید
حمید داوودآبادی با اشاره به این‌که بعد از هر جنگ، چند مورد در آن کشور درگیر جنگ رشد می‌کند، یکی از آنها ادبیات است، گفت: هر کشوری با توجه به موقعیت خودش درگیر جنگ می‌شود. این تجربه‌اندوختن از جنگ می‌تواند از درگیر شدن نسل آینده و تکرار اشتباه جلوگیری کند. در سال ۱۳۷۰ رهبر معظم انقلاب نکته‌ای را فرمودند و گفتند: «البته کاش هیچ‌وقت جانباز نشوید.» حقیقتا درک‌کردن شرایط یک جانباز سخت است. شهید محمودوند همیشه می‌گفت پاشنه پای من درد می‌کند، درصورتی‌که این شهید پا نداشت. پایش در جنگ قطع شده بود.

 لزوم تشکیل کارگاه‌های انتقال تجربه
وی افزود: در مقطعی و بنا بر تأکید رهبر انقلاب، درباره جانبازان آثاری تولید شد. نویسندگان لاییکی هم در بین گروه نویسندگان داشتیم که قلم خوبی داشتند اما بهتر این بود که همان جانبازان را تربیت می‌کردیم تا بتوانند بنویسند چراکه بهتر و دقیق‌تر می‌توانستند شرایط خود را به تصویر بکشند. پس از مدتی کارگاه‌های انتقال تجربه شکل گرفت که کار بسیار خوبی بود؛ مثلا از من دعوت می‌کردند و می‌گفتند خاطرات جنگ را تعریف کن. این کارگاه‌های انتقال تجربه برای نویسندگان ما آورده‌های خیلی خوبی داشت.
 
هرکس در جبهه بوده حتما شیمیایی شده است
داوودآبادی اظهار کرد: متأسفانه بعد از جنگ جانبازان قطع‌عضو را فقط جزو جانبازان بنیاد شهید و ایثارگران حساب می‌کردند و جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان جزو جانبازان محسوب نمی‌شدند. پس از گذشت زمانی گفتند هرکس در جبهه بوده حتما جانباز شیمیایی شده است. از آن به بعد جانبازان شیمیایی را هم با درصدهای مختلف جانباز حساب می‌کردند.
 
باید قدر بدانیم
داوودآبادی با اشاره به این‌که برای نویسنده‌شدن ما خیلی خون‌ها ریخته‌ شده و هزینه‌های زیادی شده است، گفت: اگر اینها نبود ما به اینجا نرسیده بودیم. باید قدر بدانیم. اولین کتاب‌‌ها در حوزه جنگ در سال ۱۳۶۹منتشر شد، دقیقا در زمانی که جنگ پایان یافته بود و داغ جنگ هنوز احساس می‌شد. در آن زمان نویسندگان نوپا که رزمنده‌های انقلاب بودند همچون داوود امیریان، رحیم مخدومی و خود من کتاب‌هایی را نوشتیم. پس از آن و در سال ۱۳۷۰رهبر انقلاب برای حدودا ۲۰ کتاب از این‌ها تقریظ نوشتند و خواستند منتشر نشود و گفتند اینها محرمانه است. در سال ۱۳۷۸ فرانسوی‌‌ها به ایران آمدند و برای همان کتاب‌‌ها درخواست ترجمه داشتند. آنها می‌خواستند روی آن کتاب‌ها تحقیق کنند اما در کشور ما ۲۵ سال بعد از همان تقریظ‌ها رونمایی شد. در فاصله این ۲۵ سال محققان غربی آمدند و روی همان کتاب‌‌ها تحقیق و پژوهش کردند.
 
یادی از ابوالفضل سپهر
داوودآبادی افزود: کتاب «مردی که در ذهنش راه می‌رفت» در ایران ترجمه شده است؛ کتاب بسیار خوبی است که درباره یک جانباز قطع‌نخاع است و خاطرات روزانه‌اش را نوشته اما در بین آثار تألیفی هیچ چیزی نداریم حتی از خانواده‌های‌شان هم پیگیری صورت نگرفته است. جالب است بدانید که من واگویه‌های یک جانباز اعصاب و روان را خیلی اتفاقی ضبط کردم که نتیجه‌اش اشعار ابوالفضل سپهر شد. این جانباز اعصاب و روان ۴۵ دقیقه مدام در حملات صحبت می‌کند و دقایق نهایی عملیات والفجر ۵ را بازگو می‌کند.
 
نویسندگان و محققان غربی زانو زدند!
داوودآبادی افزود: شرایط خوب است. در سال ۱۳۷۷ نویسندگان و محققان غربی در برابر نویسندگان نوپای ایرانی مانند رحیم مخدومی و داوود امیریان زانو زدند و غبطه می‌خوردند. این نشان‌دهنده آن است که این آثار اثرگذاری خودش را داشته است. بزرگ‌ترین کتابخانه دفاع‌مقدس ما در غرب تشکیل شده و دشمن دارد روی اینها کار می‌کند. اگر ما بخواهیم به منبع اصلی آن دسترسی داشته باشیم، باید به غرب سفر کنیم. خوب است اگر مسئولین ما اینها را جدی بگیرند. چرا دانشجویان ما باید منابع روایتی دفاع‌مقدس را به قلم ادوارد براون بخوانند؟ زمان جنگ ۸۵ درصد دانشجویان عراقی که در خارج از کشور عراق ساکن بودند و تحصیل می‌کردند موظف بودند پایان‌نامه‌های‌شان را با موضوع جنگ ایران و عراق انتخاب کنند. در ایران چه اتفاقی افتاد؟ خود صدام استاد نویسندگی استخدام کرد تا به او داستان‌نویسی یاد بدهد که سه رمان درباره جنگ ایران و عراق نوشت.

سردار گلعلی بابایی، نویسنده و پژوهشگر دفاع‌مقدس
 
در زمان جنگ، خاطرات روزانه می‌نوشتم
سردار گلعلی بابایی، نویسنده حوزه دفاع‌مقدس گفت: ادبیات جنگ مانند عرصه نبرد است. زمانی که در سال  ۱۳۵۹ عراق در غافلگیری مطلق حمله کرد تا زمانی یکه‌تازی داشت که مردم وارد جنگ نشده بودند. پس از ورود مردم، دشمن زمینگیر شده و عقب‌نشینی کرد. این اتفاق تا آخر جنگ ادامه داشت و هر زمان که مردم وارد جنگ شدند، ما پیروز شدیم. عرصه ادبیات هم همین است. در سال ۱۳۶۷ جنگ تمام شده بود؛ پس از آن در سال ۱۳۶۸ دفتر ادبیات پایداری تشکیل شد. یک‌سری آدم‌‌ها وارد دنیای ادبیات جنگ شدند که تا آن زمان فکر نمی‌کردند بتوانند بنویسند. خود من در زمان جنگ خاطرات روزانه می‌نوشتم. روزی از طرف همان دفتر ادبیات آمدند و دفترچه من را گرفتند و تایپ کردند. به من گفتند می‌خواهیم آن را منتشر کنیم که نتیجه‌اش شد کتاب «نقطه‌رهایی».
 
جانبازان و توانایی بالقوه برای نوشتن
وی افزود: در این سال‌‌ها و در تمام کارهایی که انجام شده، نشان داده شده که همان رزمندگان و جانبازان توانایی بالقوه برای نوشتن داشتند. البته تشویقات رهبری هم بی‌اثر نبود. آمار بالای کتاب‌‌ها حدود ۲۵هزار عنوان است که نشان‌دهنده این است که ورود این جانبازان بی‌تأثیر نبوده است اما همچنان اثر درخوری برای این بزرگواران وجود ندارد.
 
راویان اصلی «زمین‌های‌مسلح» جانبازند
گلعلی بابایی درباره کتاب «زمین‌های‌مسلح» گفت: چند تا از راویان اصلی این کتاب جانباز هستند و چند تا از راویان اصلی که حدود ۶۰ درصد را تشکیل می‌دهند، شهید شدند. برای همین است که این وقایع حلاوت و شیرینی دارد و ملموس هستند. شهید ابوالفضل سپهر فردی است که شاعر بود و با تنهایی شناخته شد و قایق را شرح می‌داد بیشتر هم جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی می‌پرداخت. نوشتن از جانبازان اعصاب و روان یک فریضه است. باید مشکلات اینها را بیشتر بیان کنیم و به جامعه انتقال دهیم. ما هنوز برای جانبازان اعصاب و روان شیمیایی اثر خاص و فاخری نداریم.

 اهمیت اقتباس
گلعلی بابایی در ادامه گفت: روند پرداختن به روایت‌های جانبازان روانی مستمر و ادامه‌دار است که مدت‌ها مغفول مانده است. انتظار من این است که با توجه به شعاع کم مخاطبان مکتوبات، بی‌توجهی اصحاب هنر به آثار و اقتباس توجه ویژه‌ای شود. اگر اتفاقی افتاد مردم بیشتر با این موضوع آشنا می‌شوند. فیلم «از کرخه تا راین» را نگاه کنید جزو موفق‌ترین آثاری است که بین مخاطبان وجود داشته و اثرگذار بوده است. اگر بحث اقتباس پیگیری شود انسجام بهتری بین مخاطبان و مکتوبات و تاریخ شفاهی شکل می‌گیرد.

منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جام‌جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: نویسندگان و محققان غربی زانو زدند!