من و شهبانو و ایرج طهماسب، هادی خرسندی - Gooya News
هادی خرسندی - ویژه خبرنامه گویا
تلفن شنبه بعد از ظهرِ خانم شهبانو شاهدی شد بر مطلبی که داشتم مینوشتم: «چرا ما اینجوریم؟»
روز قبلش زنگ زده بودم به رئیس دفتر ایشان آقای آتابای پیام شادباش نوروزی داده بودم. چند سالی است که ایشان بعداً خودشان زنگ میزنند: «الو. سلام من فرح پهلوی»
«- حال شما چطور است؟ .... - علیاحضرت حال همه مان مثل هم است ....» چند دقیقه خوش و بش. گفتم: امیدوارم به قول شما امسال «نور بر تاریکی پیروز شود.». سر درد دل ایشان باز شد:
«حالا من این را گفته ام، یک عده میگویند تکراری است. میگویم مگر سلام و خداحافظ تکراری نیست؟ پس چرا هر روز میگوئیم؟ ..... جالب است که الان همین جمله در ایران شعار شده» ...
«-علیاحضرت بهشان بگوئید از وقتی خدا خورشید را آفرید (حالا فرض کنیم) این عبارت هم درست شد. من هم این جمله را از قول شما در ذهن دارم. نگران نباشید. یک عده دوست دارند دست آدم را خط بزنند. ..... این که چیزی نیست، موارد بدخیمش را ندیده اید قربان. اگر کامنت هائی که برای ما مینویسند را دیده باشید .... دست شما را می بوسم. ..... سال خوشی باشد ....»
برمیگردم به کیبورد و کامپیوتر:
چرا ما اینجوریم؟
وقتی سانسور هست، خفقان هست، خط قرمزی به سرخی خون هست، نویسنده، هنرمند، برنامه ساز، در پوست خود نمیگنجد که هرطور شده در مقاله، شعر، نمایش خود، - در این رسانهٔ شخصی، در دل رسانهٔ بزرگ ـ حرفی از فاجعه بزند. خطر کند. اشاره ای بکند و در برود. از خط قرمز رد شود بی آنکه رنگی شود! بی آنکه سانسور شود. بی آنکه از سوی نظارتی ها به دردسر بیفتد. البته هنوز آن سرش معلوم نیست. گاهی به فتوای قتل ختم میشود.
منبع خبر: گویا ![]()
اخبار مرتبط: من و شهبانو و ایرج طهماسب، هادی خرسندی - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران
