انکار جنایت به خاطر ترس از اعدام!

تابناک - ۱۵ مرداد ۱۳۹۳

جوان ۲۶ ساله ای که متهم است نامزدش را در پی برخی اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است، صبح روز گذشته و در آخرین جلسه بازپرسی همه اظهارات قبلی خود را در مراحل بازجویی و بازسازی صحنه قتل انکار کرد، اما در آخرین دفاعیات خود دوباره اتهاماتش را پذیرفت و گفت: به خاطر ترس از اعدام، اعترافات خودم را دروغ خواندم!

به گزارش خراسان، متهم این پرونده جنایی که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد است صبح روز گذشته برای آخرین دفاع از خود مقابل میز قاضی ویژه قتل عمد نشست تا در آخرین جلسه بازپرسی ناگفته های این جنایت را بیان کند، اما او به محض این که لب به سخن گشود گفت: آنچه را تاکنون در مراحل بازجویی گفته ام انکار می کنم من نامزدم را نکشته ام وزیر فشار مجبور شدم تا به قتل او اعتراف کنم. روز حادثه وقتی با همسرم درگیر شدیم پای او سر خورد و به زمین افتاد که همین موضوع نیز باعث مرگ او شد.

متهم این پرونده در حالی که حلقه دستبندهای آهنین را در دستانش جابه جا می کرد، ادامه داد: پس از آن که در یک مجلس شبانه با نامزدم آشنا شدیم من با او ازدواج کردم چون او دختر زیبایی بود و خانواده اش هم انسان های متشخص و آبرومندی بودند. به همین خاطر هم با دیدن خانواده او برای ازدواج مصمم تر شدم. ولی هنوز مدت خیلی کوتاهی از نامزدی ما گذشته بود که اختلافات خانوادگی مان آغاز شد. حرکات و رفتار و معاشرت های او با دوستان نابابش آزارم می داد.

"آن شب مادرم به همراه دیگر نزدیکانم و برای خرید به بیرون از منزل رفته بودند و من در خانه تنها بودم که نامزدم باز هم دیر وقت به خانه برگشت"آن شب مادرم به همراه دیگر نزدیکانم و برای خرید به بیرون از منزل رفته بودند و من در خانه تنها بودم که نامزدم باز هم دیر وقت به خانه برگشت. او با دوستانش به طرقبه رفته بود و برای همین هم مشاجره ما شروع شد. اگر چه او بارها مرا تحقیر می کرد و من چیزی نمی گفتم، اما این بار وقتی به پدر و مادرم توهین کرد خیلی عصبانی شدم. در این هنگام او بلند شد و به طرف دستشویی رفت که ناگهان پایش روی سرامیک های منزل سر خورد و به زمین افتاد.متهم ادامه داد: اشتباه من همین جا بود که اگر او را زودتر به مرکز درمانی می رساندم شاید زنده می ماند ولی من این کار را نکردم. وقتی دیدم او مرده است و تکان نمی خورد، جسدش را به داخل اتاق بردم و بیرون رفتم.

شب که به منزل بازگشتم جسد در همان حالت باقی مانده بود. صبح روز بعد هم سر کار رفتم و بعدازظهر با پرایدی که از دوستم امانت گرفته بودم، ملحفه ای را دور جسد پیچیدم و آن را در صندوق عقب گذاشتم، سپس به طرف روستای منزل آباد حرکت کردم که ناگهان چشمم به حفره ای مانند حوضچه افتاد.

جسد را در همان حفره رها کردم و دیگر به آن منطقه نرفتم. بعد از این ماجرا، وقتی نگرانی پدر و مادر همسرم را دیدم همراه آن ها به پلیس آگاهی رفتم تا مفقود شدن او را گزارش کنیم. چون اگر همراه آن ها نمی رفتم احتمال داشت که آن ها به من مشکوک شوند.

گزارش خراسان حاکی است: «قاضی موحدی راد» که با دقت به اظهارات متهم ۲۶ ساله گوش می داد در این لحظه از او پرسید شما در مراحل بازجویی و چندبار در برابر دوربین قوه قضاییه به قتل همسرت اعتراف کردی و گفتی که او را خفه کرده ای اما حالا ماجرا را طور دیگری بیان می کنی؟ متهم گفت: آن زمان خیلی زیر فشار بودم که به قتل اقرار کردم اما حالا همه آن اعترافات را تکذیب می کنم! در این حال مقام قضایی که با خونسردی چشم به متهم دوخته بود، دوباره با طرح چند سوال تخصصی او را به تناقض گویی واداشت. جوان ۲۶ ساله که دیگر راه گریزی نداشت و نمی توانست از حقیقت ماجرا فرار کند، برای دقایقی سکوت کرد و سرش را پایین انداخت.

"اگر چه او بارها مرا تحقیر می کرد و من چیزی نمی گفتم، اما این بار وقتی به پدر و مادرم توهین کرد خیلی عصبانی شدم"سپس قاضی «موحدی راد» با ارشاد و نصیحت متهم که چیزی جز بیان حقیقت نجات بخش انسان نیست از او خواست تا در آخرین دفاعیات خود و برای رهایی از عذاب وجدان، واقعیت را بگوید.

متهم سرش را بالا آورد و گفت: آنچه را قبلاً گفتم قبول دارم! من به خاطر ترس از اعدام مجبور شدم حقیقت را کتمان کنم چرا که چند شب قبل که در زندان بودم جوانی را اعدام کردند که او هم مانند من همسرش را کشته بود! پس از این ماجرا بود که تصمیم گرفتم حقایق را در دادگاه انکار کنم. می دانم اشتباه بزرگی را مرتکب شدم و از خانواده همسرم تقاضای بخشش دارم. گزارش خراسان حاکی است: متهم در حالی به فشردن گلوی همسرش و قتل وی اقرار کرد که پزشکی قانونی نیز مرگ مقتول را بر اثر سقوط منتفی دانسته و عنوان کرده بود که اظهارات متهم درباره مرگ همسرش به خاطر سقوط با واقعیت منطبق نیست.

شایان ذکر است: متهم در بازسازی صحنه قتل که اواخر فروردین سال جاری و در حضور قاضی ویژه قتل عمد برگزار شد عنوان کرد: وقتی گلوی همسرم را رها کردم، مدتی کنارش نشستم و از کاری که کرده بودم پشیمان شدم.

سابقه خبر

دوازدهم خرداد سال گذشته جسد سوخته زن ۲۱ ساله ای در حاشیه بزرگراه آسیایی مشهد کشف شد که بررسی ها نشان داد به خاطر این که جسد در میان زباله ها رها شده بود توسط کارگرانی که زباله ها را آتش زده بودند، سوخته بود.

۵ ماه پس از کشف جسد سوخته، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرهنگ کارآگاه حسین بیدمشکی (رئیس پلیس آگاهی) تحقیقات خود را در این باره ادامه می دادند متوجه اختلافات شدید مقتول و همسرش شدند که بدین ترتیب همسر مقتول مورد ظن کارآگاهان قرار گرفت و بازداشت شد. او در ابتدا منکر ارتکاب قتل بود اما در برابر شواهد و مستندات محکمه پسندی که کارآگاهان با راهنمایی و نظارت قاضی «موحدی راد»، جمع آوری کرده بودند به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت را برملا کرد

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

پزشکان ایران - ۱۵ مرداد ۱۳۹۳
جهان نیوز - ۱۵ مرداد ۱۳۹۳
تابناک - ۱۵ مرداد ۱۳۹۳