اجبار سدّی ست که عنکبوتِ تمکین تنیده به معبرِ فرصت ها؛ من از هراسِ کدامین کیفر سر نپیچم از مدارِ عادتِ تکرار؟
اجبار
سدّی ست
که عنکبوتِ تمکین تنیده به معبرِ فرصت ها؛
من از هراسِ کدامین کیفر
سر نپیچم از مدارِ عادتِ تکرار ؟
***
وقتی به سراغِ خود میآیم
آیینهی دق کرده بی قرار میکندم :
حقیقتِ تغییر
بازتابِ آبگینهیی بی آزرم است
که خرناسه اش
بر میجهاندم از خوابِ خرفتی .
***
آن گه که خاک
بر تقلّای جان چیره میآید،
تمامتِ تو و مرده ریگِ تو را
مار و مور
میخواهد خورد
و زودا سیاهیِ نسیان
نقوشِ هستن را ز مسیرِ ناگزیر
بر میخواهد سِتُرد
و یادمانِ تو
با تو خواهد مُرد .
پس به آهنگِ چه تدبیر
سر نپیچم از همه پندهایِ بی آرِش
که تنها
تلبیسِ تسلّایند
- یا رهنمودِ طریقتی لایُدرک -
تا سازگاری
فضیلتِ انسان به شمار آید،
و تا تو
استیلای بیداد را
دست بر سینه تاب آری
بی آن که سرنوشت را
با درشتی به سخن در آیی .
***
تقدیر
سدّی ست،
باری
و عصیان
سیلابی که حصارِ جبر را
ز بن بر میافکند .
********
جهانگیر صداقت فر
تیبوران - ۱۲ فوریه ۲۰۱۶
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران