سه دختر ایزدی فرار کرده از دست داعش، جنایات این گروه را افشا کردند

به گزارش خدمت به نقل از سمای فلسطین؛ این سه دختر که به دلیل نگرانی از شکنجه شدید آن دسته از خویشاوندانشان که هنوز در اسارت(گروه تکفیری صهیونیستی ) داعش به سرمی‌برند، حاضر نشدند هویت و چهره خود را به خبرنگاران و دیگر افراد نشان دهند، از جنایاتی گفتند که باور آن نیز دشوار است.
یکی از این دختران که خود را بشری ۲۰ ساله معرفی کرد می‌گوید:« روزانه پنج بار به ما تجاوز می‌شد، یکی از دختران برای رهایی از این شکنجه روحی و روانی رگ خود را قطع کرد و وقتی این کار به مرگش ختم نشد گردن خود را برید و جان داد، نگهبانان زندان از من خواستند او را شناسایی کنم اما من نتوانستم چهره پرخون او را بشناسم در نتیجه نگهبانان او را در پارچه ای پیچیدند و در زباله دان انداختند.»
با پیشروی(گروه تکفیری صهیونیستی) داعش در سوریه و عراق فرماندهان این گروه دستور سرکوب اتباع اقلیت‌های دینی را صادر کردند به این بهانه که قلمرو خلافت اسلامی نباید با حضور کفار آلوده شود. از نگاه آنان ایزدی‌ها نه مسلمانند و نه مسیحی به شمار می‌آیند؛ بلکه شیطان پرستند.
بشری که بدنش می‌لرزید ادامه داد:« شبی به روستای ما حمله کردند، درگیری تا شش صبح ادامه داشت، نزدیکان ما از ما خواستند خانه‌هایمان را ترک کنیم؛ اما نیروهای پیشمرگه ما را از این کار منع کردند و گفتند نگران نباشید؛ اما پیشمرگه‌ها نتوانستند در برابر نیروهای مهاجم مقاومت کنند؛ در نتیجه عناصر(گروه تکفیری صهیونیستی) داعش وارد روستا شدند.»
نور ۲۱ ساله ادامه می‌دهد: «آنان مردان را از زنان وکودکان جدا کردند. مردان را با شلیک گلوله کشتند. من هفت برادر دارم که فقط یکی از آن‌ها توانست فرار کند و شش نفر دیگر همچنان مفقودند. آنان مادر من و هفتاد زن مسن دیگر را با شلیک گلوله کشتند و تنها دختران روستا را نگه داشتند.»
منیره ۱۶ ساله می‌گوید: « ما را به سالن مدرسه روستا بردند و کارشان برای جدا کردن دختران زیبا آغاز شد.

"من هفت برادر دارم که فقط یکی از آن‌ها توانست فرار کند و شش نفر دیگر همچنان مفقودند"عناصر(گروه تکفیری صهیونیستی) داعش معمولا ۵۰ تا ۷۰ ساله بودند؛ اما من که ۱۶ سال داشتم از طرف یکی از این سرکردگان انتخاب شدم. معمولا سرکردگان(گروه تکفیری صهیونیستی) داعش دختران کم سن و سال را برای خودشان بر می‌گزینند.»
وی ادامه می‌دهد: « این فرد پس از چند روز از من دل زده شد و در پی انتخاب دختر دیگری بر آمد در نتیجه مرا به فردی به نام ابو عبدالله فروخت؛ او نیز پس از چند روز مرا به فردی به نام عماد فروخت و اگر فرار نمی‌کردم تا الان به چند نفر دیگر نیز فروخته می‌شدم.»
نور می‌گوید:« یک روز خواستم از منزلی که در آن حبس شده بودم فرار کنم؛ اما سلمان صاحب منزل متوجه شد. مرا به زور وارد خانه کرد، به شدت مرا کتک زد، با سیگار تنم را سوزاند و پس از آن شش عضو(گروه تکفیری صهیونیستی) داعش را فرا خواند؛ آنان را وارد اتاق کرد و در را به رویمان بست. آنان نیز به‌طور جمعی و وحشیانه به من تجاوز کردند.»
این سه دختر پس از آنکه موفق به فرار شدند، به اردوگاه آوارگان در منطقه‌ای از عراق پناه بردند و با کمک یک موسسه خیریه انگلیسی توانستند وارد لندن شوند