با خاطرات خویش چو تنها نشسته ام از لحظه های اینک و اینجا گسسته ام. در پشت سر هر آنچه به جا مانده ، حسرت است دل را به آنچه میرسد از راه بسته ام.

با خاطرات خویش چو تنها نشسته ام از لحظه های اینک و اینجا گسسته ام. در پشت سر هر آنچه به جا مانده ، حسرت است دل را به آنچه میرسد از راه بسته ام.
اخبار روز
اخبار روز - ۱۵ خرداد ۱۳۹۴

 
 با خاطرات خویش چو تنها نشسته ام
از لحظه های اینک و اینجا گسسته ام.
در پشت سر هر آنچه به جا مانده ، حسرت است
دل را به آنچه میرسد از راه بسته ام.
در لابلای اینهمه"یادش بخیر" ها
یک قاب عکس مانده که آنرا شکسته ام!
رخت بلوغ بر تن من کهنه شد ولی،
نا بالغم هنوز من، امّا نه خسته ام.
آن روزهای بی خبری ناگهان گذشت؛!
من از کمند خاطره هایم نرسته ام.
فصل خزان رسید و هوا سرد می شود،
در را به روی باغ و بهاران نبسته ام.
حالا که روزگار بجز دامِ فتنه نیست
پرواز میکنم من و از دام جسته ام.

جولای ۲۰۰۵

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط